کلمه جو
صفحه اصلی

nonchalance


معنی : مسامحه، سهل انگاری، لاقیدی
معانی دیگر : بی علاقگی، عدم استقبال، ناخواستاری، پشت گوش فراخی

انگلیسی به فارسی

سهل انگاری، لاقیدی، پشت گوش فراخی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of being nonchalant; cool confidence and unconcern; casual indifference.
مترادف: coolness
مشابه: confidence, indifference, unconcern

- My friends and I were nervous around females, but this guy had a nonchalance that amazed us.
[ترجمه ترگمان] من و دوستانم در اطراف ماده ها احساس نگرانی می کردیم، اما این مرد سهل انگاری داشت که ما را شگفت زده می کرد
[ترجمه گوگل] دوستان من و من در اطراف زنان عصبی بودند، اما این مرد ناخوشایندی داشت که ما را شگفت زده کرد
- The nonchalance of the dead woman's husband seemed suspicious to the police.
[ترجمه ترگمان] سهل انگاری شوهر مرده در نظر پلیس مشکوک به نظر می رسید
[ترجمه گوگل] عدم اطمینان شوهر زن مرده به نظر می رسد مشکوک به پلیس است

• apathy; indifference; composure
nonchalance is the quality of being very calm and of seeming not to worry or care very much about things.

مترادف و متضاد

مسامحه (اسم)
carelessness, negligence, nonchalance

سهل انگاری (اسم)
indifference, insouciance, nonchalance, laches

لاقیدی (اسم)
indifference, unconcern, nonchalance

جملات نمونه

1. He conceals his worries behind a mask of nonchalance.
[ترجمه ترگمان]او نگرانی های خود را در پشت نقاب سهل انگاری پنهان می کند
[ترجمه گوگل]او نگرانی های خود را در پشت ماسک غیرقابل انعطاف پنهان می کند

2. Beneath his apparent nonchalance he is as nervous and excited as the rest of us.
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند بقیه ما مضطرب و مضطرب است
[ترجمه گوگل]در زیر غفلت ظاهری او همانطور که بقیه از ما عصبی و هیجان زده است

3. She shrugged, feigning nonchalance.
[ترجمه ترگمان]او شانه بالا انداخت و وانمود کرد که سهل انگاری کرده است
[ترجمه گوگل]او شلاق زده، بی نظمی را اعمال می کند

4. Affecting nonchalance, I handed her two hundred dollar bills.
[ترجمه ترگمان]بی قیدی Affecting من دو اسکناس صد دلاری را به او دادم
[ترجمه گوگل]من در مورد عدم تحمل، من اسناد دو صد دلاری را دادم

5. With epic nonchalance I motored north.
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی به سمت شمال حرکت کردم
[ترجمه گوگل]با غرور حماسی، من به شمال حرکت کردم

6. I think their nonchalance about not caring or not giving a damn about record sales is just not true.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که سهل انگاری آن ها در مورد بی توجهی و یا ندادن به فروش های ضبط شده واقعا درست نیست
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم عدم اطمینان آنها نسبت به مراقبت و یا نادیده گرفتن فروش رکورد فقط درست نیست

7. She took her situation with much nonchalance.
[ترجمه ترگمان]او با بی قیدی و بی خیالی وضع خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او وضعیت او را با نادیده گرفتن زیاد به دست آورد

8. She showed a surprising nonchalance the first time she flew a plane.
[ترجمه ترگمان]اولین باری که هواپیما به پرواز درآمد، بی اعتنایی عجیبی به او نشان داد
[ترجمه گوگل]او نخستین بار یک هواپیمای بدون سرنشین را غافلگیر کرد

9. But don't get too excited -- nonchalance doesn't mean nonstudying.
[ترجمه ترگمان]اما بیش از اندازه هیجان زده نشوید
[ترجمه گوگل]اما بیش از حد هیجان زده نشوید - عدم اطمینان به معنای عدم مطالعه نیست

10. She disguised her interest with nonchalance.
[ترجمه ترگمان]او با بی قیدی و بی قیدی خود را پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]او منافع خود را با عدم اطمینان تغییر داد

11. His nonchalance and aplomb in times of trouble always encouraged his followers.
[ترجمه ترگمان]سهل انگاری و aplomb در دوران of همیشه پیروان او را تشویق می کرد
[ترجمه گوگل]غفلت و غفلت او در زمان مشکلات همیشه طرفدارانش را تشویق کرد

12. His nonchalant attitude nonchalance irritated me.
[ترجمه ترگمان]سهل انگاری و بی اعتنایی او مرا ناراحت می کرد
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن نگرش او به من باعث تحریک من شد

13. Some journalists criticize her nonchalance and indifference.
[ترجمه ترگمان]برخی روزنامه نگاران سهل انگاری و بی تفاوتی او را مورد انتقاد قرار می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه نگاران از نادیده گرفتن و بی تفاوتی او انتقاد می کنند

14. 'Oh, by the way . . . ' she started, with a false air of nonchalance.
[ترجمه ترگمان]اوه، به هر حال او با بی قیدی و بی اعتنایی ساختگی شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]'آه به هر حال 'او با یک هوا نادرست از عدم اطمینان آغاز شده است

پیشنهاد کاربران

قرار نرفتن

Restraint خویشتنداری
Equanimity متانت و خونسردی

بی علاقگی و بی تفاوتی


کلمات دیگر: