کلمه جو
صفحه اصلی

olfaction


معنی : بویایی، استشمام
معانی دیگر : حس بویایی، حس شامه

انگلیسی به فارسی

حس بویایی، حس شامه، بویایی، استشمام


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the faculty of perceiving odors; sense of smell.
مشابه: scent, smell

(2) تعریف: the action or process of perceiving odors; smelling.

• sense of smell; act of smelling

مترادف و متضاد

بویایی (اسم)
flair, smell, olfaction

استشمام (اسم)
smell, olfaction

جملات نمونه

1. The olfaction has many important effects on the behavior of insects, including the choosing of habitat, food foraging, aggregating, reproduction, signal communication, etc.
[ترجمه ترگمان]The اثرات مهمی بر رفتار حشرات، از جمله انتخاب زیستگاه، جمع آوری غذا، جمع آوری، تولید مثل، ارتباط سیگنال و غیره دارد
[ترجمه گوگل]نفخ تأثیرات مهمی بر رفتار حشرات، از جمله انتخاب زیستگاه، تغذیه مواد غذایی، جمع آوری، تولید مثل، ارتباط سیگنال و غیره، دارد

2. MethodsThe differences of AQP4 expression in olfaction system between wild-type and AQP4-null mice were studied by immunoblotting and immunofluorescence methods.
[ترجمه ترگمان]تفاوت اساسی بیان AQP۴ در سیستم olfaction بین موش نوع وحشی و AQP۴ - صفر توسط روش های immunoblotting و immunofluorescence مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها تفاوت های بیان AQP4 در سیستم تخمک بین موش های وحشی و AQP4-null با استفاده از روش های ایمونوبلوتینگ و ایمونوفلورسانس مورد بررسی قرار گرفت

3. D : Smell, or olfaction as scientists call it, is an important sense for many fish.
[ترجمه ترگمان]د: بو، یا olfaction که دانشمندان آن را می نامند، یک حس مهم برای بسیاری از ماهی ها است
[ترجمه گوگل]D بوی، یا التهاب به عنوان دانشمندان آن را به معنی مهم برای بسیاری از ماهی است

4. While olfaction means smelling the patient's odor of the secretion and excretion.
[ترجمه ترگمان]در حالی که olfaction به معنی بو کشیدن بوی بیمار از ترشح و دفع است
[ترجمه گوگل]در حالی که التهاب به معنی بو کردن بیمار از ترشح و دفع آن است

5. Another diagnostic method is auscultation and olfaction.
[ترجمه رامین] یکی دیگر از روش های تشخیص سمع و بوییدن است ( پزشکی ) .
[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیصی دیگر، auscultation و olfaction است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از روش های تشخیصی، صدای بلند و صدای بلند است

6. The dominant hemisphere of olfaction is the right hemisphere.
[ترجمه ترگمان]نیم کره چپ مغز نیم کره راست نیم کره راست است
[ترجمه گوگل]نیمکره غالب غضروفی نیمکره راست است

7. Accordingly, sensitive olfaction was the prerequisite for a qualified liquor judge.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، برای یک قاضی واجد شرایط لازم بود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، التهاب حساس پیش شرطی برای یک قاضی مجرب قانونی بود

8. An active olfaction implementation scheme based on evolutionary gradient search (EGS) using a swarm of robots is put forward.
[ترجمه ترگمان]یک طرح پیاده سازی olfaction فعال مبتنی بر جستجوی گرادیان تکاملی (EGS)با استفاده از یک گروه از ربات ها به جلو گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]یک طرح پیاده سازی نفس عمیق مبتنی بر جستجوی شیب تکاملی (EGS) با استفاده از یک روبات از پیش تعیین شده است

9. The difficulties of active olfaction are pointed, out at the end.
[ترجمه ترگمان]مشکلات of فعال در پایان نشان داده می شوند
[ترجمه گوگل]در نهایت مشکلات دشواری فعال نشان داده می شود

10. They are inspection, auscultation and olfaction, interrogation[sentence dictionary], palpation of the pulses.
[ترجمه ترگمان]آن ها بازرسی، ضربان auscultation و olfaction، بازجویی [ فرهنگ لغت [ جمله ]، palpation پالس را بررسی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بازرسی، سر و صدای زنگ زدن، بازجویی [فرهنگ واژه]، لمس پالس ها هستند

11. For example, primates rely more on vision than olfaction; for rats, the opposite is true.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، primates بیشتر به دید بیشتر از olfaction تکیه می کنند؛ برای موش های صحرایی، برعکس، درست است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، پریمات بیشتر روی دیدگاه نسبت به غضروفی تکیه می کنند؛ برای موش صحرایی، درست است

12. Through Jia Bao-Yu's olfaction and gustation, his spiritual love and facultative desire was emphasized.
[ترجمه ترگمان]از طریق Jia Bao و gustation، عشق روحی و تمایلات اختیاری او مورد تاکید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از طریق جی بائو یو، جسم و جسارت، عشق روحانی و تمایل فکری او تأکید شد

13. An active olfaction implementation scheme based on evolutionary gradient search using a swarm of robots is put forward.
[ترجمه ترگمان]یک طرح پیاده سازی olfaction فعال مبتنی بر جستجوی گرادیان تکاملی با استفاده از یک گروه از ربات ها به جلو گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]یک طرح پیاده سازی نفس عمیق مبتنی بر جستجوی شیب تکاملی با استفاده از یک ربات از پیش رانده شده است

14. This paper introduces the new research achievement and progress of electro-physiology in olfaction and gustation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله موفقیت تحقیق جدید و پیشرفت الکترو فیزیولوژی در olfaction و gustation را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله پیشرفت های تحقیقاتی جدید و پیشرفت الکتروفیزیولوژیک در بوی بد دهان و زگیل را نشان می دهد

15. Results Orbit tumor of a 21 year old young lady extends the encephalic and endangers the olfactory nerve and optic chiasma, even cause olfaction and visual acuity to be declined.
[ترجمه ترگمان]نتایج تومور Orbit یک دختر جوان ۲۱ ساله the را گسترش می دهد و عصب بویایی و بینایی بینایی را به خطر می اندازد، حتی باعث کاهش olfaction و acuity بصری می شود
[ترجمه گوگل]نتایج تومور تومور یک خانم 21 ساله جوان، عصب بویایی و جراحی چشم را به خطر می اندازد و حتی باعث ایجاد التهاب و دقت بینایی می شود

پیشنهاد کاربران

olfaction ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: بویایی
تعریف: توانایی حس کردن بوها و درک و تشخیص آنها

بویایی

The scientific name for the sense of smell


کلمات دیگر: