کلمه جو
صفحه اصلی

palatial


معنی : مجلل، کاخی
معانی دیگر : پر عظمت، شکوهمند، با شکوه، وابسته به کاخ، کاخ مانند، قصر مانند

انگلیسی به فارسی

کاخی، مجلل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: palatially (adv.), palatialness (n.)
(1) تعریف: of, resembling, or relating to a palace.
مشابه: regal, royal

- the palatial grounds
[ترجمه ترگمان] کاخ مجلل …
[ترجمه گوگل] دلایل فراموشی

(2) تعریف: suitable for a palace; grand; magnificent.
مترادف: grand, grandiose, magnificent, majestic, splendid, stately, sumptuous
متضاد: modest
مشابه: deluxe, elegant, glorious, imposing, luxurious, noble, opulent, posh, rich, royal

- palatial d�cor
[ترجمه ترگمان] کاخ مانند
[ترجمه گوگل] عروسی دایکور

• magnificent; palace-like
if a house is palatial, it is very large and splendid.

مترادف و متضاد

مجلل (صفت)
luxuriant, stately, grand, imperial, magnificent, illustrious, sumptuous, deluxe, luxurious, plush, palatial, gorgeous, glorious, gala, plushy, royal, splendorous

کاخی (صفت)
palatial

grand, opulent


Synonyms: deluxe, grandiose, illustrious, imposing, impressive, lush, luxuriant, luxurious, magnificent, majestic, monumental, noble, plush, regal, rich, silken, spacious, splendid, stately, sumptuous, upholstered


Antonyms: cramped, minor, small, tiny


جملات نمونه

1. a palatial house
خانه ی کاخ مانند

2. a palatial yacht
کشتی تفریحی مجلل

3. Palatial observatories were founded at Paris, London, and Berlin for the express purpose of determining longitude by the heavens.
[ترجمه ترگمان]observatories Palatial در پاریس، لندن و برلین به منظور تعیین مسافت جغرافیایی به دست آسمان تاسیس شدند
[ترجمه گوگل]رصدخانه های حومه در پاریس، لندن و برلین برای هدف مشخص تعیین طول جغرافیایی توسط آسمان ها به وجود آمدند

4. This is a palatial Jacobean country manor house with exquisite interiors and wooden carvings.
[ترجمه ترگمان]اینجا خانه ای است مانند کاخ سفید و بزرگ که با منبت کاری و حکاکی های چوبی بسیار زیبا تزیین شده است
[ترجمه گوگل]این خانه متعلق به کاخ ژاپن با مناظر نفیس و کنده کاری های چوبی است

5. There was tea and coffee at her palatial apartment in Mayfair's Chesterfield House.
[ترجمه ترگمان]یک فنجان چای و قهوه در خانه ییلاقی او در اتاق می فیر بود
[ترجمه گوگل]چای و قهوه در آپارتمان پریشان خود را در خانه Chesterfield House Mayfair وجود دارد

6. The coach dropped me at the Lofleid3ir, a palatial hotel.
[ترجمه ترگمان]مربی من را در هتل Lofleid۳ir و یک هتل مجلل قرار داد
[ترجمه گوگل]این مربی من را در هتل Lofleid3ir، منزل فروخت

7. This palatial Jacobean country mansion has lavishly decorated interiors and exquisite wooden carvings.
[ترجمه ترگمان]این عمارت که مانند کاخ سفید است، دکوراسیون داخلی و حکاکی های چوبی بسیار زیبا دارد
[ترجمه گوگل]این مجسمه ی مجسمه ی Jacobean کشور، داخلی و با تزئینات بی نظیر و تزئینات چوبی عالی است

8. He put Mary in control of the palatial establishment in New York.
[ترجمه ترگمان]او مری را در کنترل ساختمان کاخ مانند در نیویورک قرار داد
[ترجمه گوگل]او ماری را در کنترل استقرار مهمانی در نیویورک قرار داد

9. The palatial Manningham Mills were built by Samuel Lister in 187
[ترجمه ترگمان]The میلز در ۱۸۷ اوت توسط سامویل لیستر ساخته شد
[ترجمه گوگل]Manningham Mills توسط ساموئل لیستر در سال 187 ساخته شد

10. In addition to the palatial and leafy suburbs, there are areas of inner-city terraced housing awaiting redevelopment and large outlying council estates.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر حومه شهری مانند کاخ مانند و سرسبز، مناطقی از خانه های مسکونی شهری وجود دارند که در حال توسعه مجدد و ساختمان های مسکونی دور از شهر هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر حومه شهرت و پرتقال، حوزه هایی از خانه های تراس درون شهر در انتظار بازسازی و املاک شورای وسیعی از مناطق است

11. A professional athlete built a palatial eight - bedroom home where he lives by himself.
[ترجمه ترگمان]یک ورزش کار حرفه ای یک خانه مجلل هشت خوابه را در جایی که خودش زندگی می کند، بنا کرد
[ترجمه گوگل]یک ورزشکار حرفه ای یک خانه ی هشت خوابه ای داشت که در آن زندگی می کرد

12. After he retired, Shen bought a palatial mansion.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه بازنشسته شد، Shen یک عمارت مجلل خریده
[ترجمه گوگل]پس از بازنشستگی، شنی یک عمارت دالی خرید

13. For example, archaeologists previously thought such tablets were created and kept exclusively at major state capitals, or "palatial centers," such as Pylos and Mycenae.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، باستان شناسان قبلا تصور کرده بودند که این لوح ها به طور انحصاری در مراکز بزرگ دولتی یا مانند مراکز مانند مانند Pylos و Mycenae نگهداری می شدند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، باستان شناسان قبلا تصور می کردند که چنین قرص هایی ایجاد شده و منحصرا در پایتخت های بزرگ دولتی یا مراکز اقامتی مانند Pylos و Mycenae نگهداری می شوند

14. These palatial chambers, how marvellously they came to her.
[ترجمه ترگمان]این خانه مجلل و مجلل بود که به طرز شگفت انگیزی به او امده بودند
[ترجمه گوگل]این اتاق های مذهبی، چقدر شگفت آور به او می آمدند

15. For several years Great Northern had rented a palatial compound from a Manchu prince, who had returned to Mukden after the revolution.
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، شمال یک محوطه کاخ مانند را از یک شاهزاده Manchu اجاره کرده بود که پس از انقلاب به Mukden بازگشته بود
[ترجمه گوگل]برای چندین سال شمال شمالی اجناس ترکیبی از یک شاهزاده مانچو، که بعد از انقلاب به مکه بازگشته بود، اجاره کرده بود

a palatial yacht

کشتی تفریحی مجلل


a palatial house

خانه‌ی کاخ مانند



کلمات دیگر: