کلمه جو
صفحه اصلی

ohm


معنی : اهم، واحد مقاومت برق در سلسله
معانی دیگر : (واحد مقاومت الکتریکی) اهم، برق واحد مقاومت برق در سلسله

انگلیسی به فارسی

اهم


(برق) واحد مقاومت برق در سلسله. S . K .


اوه، اهم، واحد مقاومت برق در سلسله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ohmic (adj.)
• : تعریف: a unit of electrical resistance equal to the resistance of a circuit in which an electromotive force of one volt produces a current of one ampere.

• unit of electrical resistance equal to the resistance of a conductor in which the force of one volt produces a current of one ampere (electricity)
an ohm is a unit which is used to measure electrical resistance; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] اهم - واحد اندازه گیری مقاومت الکتیکی . اگر یک شیء دارای مقاومت 1ohm باشد . اعمال ولتاژی برابر با 1، موجب عبور جریانی معادل با 1 آمپر از آن می شود. نگاه کنید به ohms law . امپدانس نیز با اهم اندازه گیری می شود و مانند مقاومت است، با این تفاوت که به جای تعریف بر اساس جریان مستقیم، بر حسب جریان متقاوت تعریف می شود.نگاه کنید به impedance .
[برق و الکترونیک] اهم - اهم واحد SI مقاومت و امپدانس . مقاومت الکتریکی بین دو نقطه از رسانایی که با اعمال اختلاف پتانسیل ثابت 1v به آن نقاط ش، جریان 1A در رسانا جاری شود . به شرط آن که رسانا خود شامل هیچ گونه نیروی محرکه الکتریکی نباشد .

مترادف و متضاد

اهم (اسم)
ohm

واحد مقاومت برق در سلسله (اسم)
ohm

جملات نمونه

1. Note also that an 8 ohm loudspeaker is needed.
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که از بلندگو ۸ اهم مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که بلندگو 8 اهمی مورد نیاز است

2. One of the shops that's been selling Rave is the O-H-M clothing store in Gloucester.
[ترجمه ترگمان]یکی از مغازه هایی که Rave فروش داشته است، فروشگاه های لباس فروشی O - H در Gloucester است
[ترجمه گوگل]یکی از فروشگاه هایی که Rave را به فروش می رساند فروشگاه پوشاک O-H-M در گلاستر است

3. The output impedance is about 0. 02 ohm at the 5V end and 0. 1 ohm at the 15V end of the range.
[ترجمه ترگمان]امپدانس ورودی در حدود ۰ است یک اهم در قسمت ۵ V و ۰ ۱ اهم در انتهای ۱۵ V محدوده
[ترجمه گوگل]امپدانس خروجی حدود 0 02 اهم در انتهای 5 و 0 و 1 اهم در انتهای 15 ولت است

4. A resistor of several ohm value paralleled with diode can make the circuit achieve an over damping state and suppress the surge voltage.
[ترجمه ترگمان]مقاومت چندین اهم به موازات با دیود می تواند باعث شود که مدار به حالت میرایی بالاتر برسد و ولتاژ موج را مهار کند
[ترجمه گوگل]مقاومت یک مقدار چند اهم برابر با دیود باعث می شود که مدار به حالت ماندگاری بیشتری برسد و ولتاژ افزایش را خنثی کند

5. Ohm The ohm is a unit of electrical resistance.
[ترجمه ترگمان]اهم اهم واحد مقاومت الکتریکی است
[ترجمه گوگل]اوه یک واحد مقاومت الکتریکی است

6. The electric resistance is measured in ohm.
[ترجمه ترگمان]مقاومت الکتریکی در اهم اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]مقاومت الکتریکی در اهم اندازه گیری می شود

7. Set the meter to the lowest ohm scale.
[ترجمه ترگمان]متر را به پایین ترین لایه اهم تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]متر را به کمترین مقیاس اهم تنظیم کنید

8. Based on electromagnetic induction, ohm harvests, stores and converts human power into usable energy.
[ترجمه ترگمان]براساس القای الکترومغناطیسی، اهم برداشت می کند، ذخیره می کند و نیروی انسانی را به انرژی قابل استفاده تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس القای الکترومغناطیسی، اوه برداشت، ذخیره و تبدیل قدرت انسان به انرژی قابل استفاده است

9. The unit of resistance is called ohm in honor of Dr. G . S . Ohm a German physicist.
[ترجمه ترگمان]واحد مقاومت به افتخار دکتر جی اهم نامیده می شود اس به عنوان یک فیزیکدان آلمانی
[ترجمه گوگل]واحد مقاومت به افتخار دکتر دکتر Om نامیده می شود S اوم یک فیزیکدان آلمانی است

10. The OHM is a hand - held sized energy device for cyclists.
[ترجمه ترگمان]The یک وسیله انرژی با اندازه دستی برای دوچرخه سواران است
[ترجمه گوگل]OHM یک وسیله اندازه گیری انرژی دستی برای دوچرخه سواران است

11. The user attaches ohm magnets to bicycle wheel spokes.
[ترجمه ترگمان]کاربر اهن رباها اهم را به میله چرخ متصل می کند
[ترجمه گوگل]کاربر مغناطیس اهم را به چرخ های دوچرخه سوار متصل می کند

12. The user fixes ohm holder to bicycle seat stays, ensuring the holder is in line with the ohm magnets.
[ترجمه ترگمان]کاربر یک اهم اهم را به روی صندلی دوچرخه ثابت می کند و اطمینان حاصل می کند که دارنده به طور مستقیم با اهن ربا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کاربر برای نگه داشتن صندوق عقب برای نگه داشتن صندلی دوچرخه ثابت می کند تا اطمینان حاصل شود که نگهدارنده با آهنرباهای اهمی هماهنگ است

13. For example, a resistor pack might contain ten of each value in the E12 series from 10 ohms to 10M.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک گروه مقاومت ممکن است شامل ۱۰ عدد از هر مقدار در سری E۱۲ از ۱۰ اهم تا ۱۰ M باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک بسته مقاومت ممکن است شامل 10 عدد از هر مقدار در سری E12 از 10 اهم تا 10M باشد

14. Accuracy is cited both in percent error and as the shortfall in ohms.
[ترجمه ترگمان]دقت هم به خطای % % و هم به عنوان جبران اهم گزارش شده است
[ترجمه گوگل]دقت در هر دو درصد خطا و به عنوان کمبود در اهم است


کلمات دیگر: