1. next time
دفعه ی دیگر
2. next to biology i love history
بعد از زیست شناسی عاشق تاریخ هستم.
3. next week
هفته ی دیگر
4. next week i'll be on a night shift
هفته ی دیگر شب کار خواهم بود.
5. next week she will take her orals
هفته ی دیگر امتحانات شفاهی خود را خواهد داد.
6. next year
سال دیگر
7. next door
در بعدی،خانه ی بعدی،همسایه،دیوار به دیوار
8. next door to
1- مجاور،درب بعدی،چسبیده به،2- تقریبا
9. next in line for the job
نامزد بعدی این شغل
10. next of kin
بستگان درجه اول،خویشاوندان نزدیک (مانند زن و بچه یا پدر و مادر)
11. next to
1- در کنار،پهلوی،نزدیک،مجاور 2- تقریبا
12. next to nothing
تقریبا هیچ
13. her next coup was to bring the two sides to the negotiating table
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.
14. his next book was not so good
کتاب بعدی او چندان خوب نبود.
15. his next of kin were informed of his death
خویشاوندان نزدیک او را از فوتش مطلع کردند.
16. just next to the school
درست پهلوی مدرسه
17. our next job will be more difficult
کار بعدی ما مشکل تر خواهد بود.
18. our next presentation will be musical
نمایش بعدی ما موزیکال خواهد بود.
19. the next ballot will be in november
انتخابات بعدی در نوامبر خواهد بود.
20. the next batch of trainees
دسته ی دیگر کارآموزان
21. the next day
روز بعد
22. the next flight
پرواز بعدی
23. the next gathering of the delegates will be convoked tomorrow
همایش بعدی نمایندگان فردا تشکیل خواهد شد.
24. the next house to ours is two miles away
خانه ی پس از منزل ما،در دو مایلی قرار دارد.
25. the next hurdle is finding a house
مانع دیگر یافتن خانه است.
26. the next installment is due on the first of the month
سررسید قسط بعدی اول ماه است.
27. the next installment of the story will be published next week
بخش دیگر داستان هفته ی آینده منتشر خواهد شد.
28. the next item to be considered . . .
مطلب دیگری که باید مورد ملاحظه قرار گیرد. . .
29. the next monday
دوشنبه ی دیگر
30. the next morning, a doctor was sent for in haste
بامداد بعد با شتاب دنبال دکتر فرستادند.
31. the next plane arrives in one hour
هواپیمای بعدی یک ساعت دیگر وارد می شود.
32. the next thing you must do is to wash the clothes
کار دیگری که باید بکنی شستن لباس ها است.
33. the next truck we overtook was an 18-wheeler
کامیون بعدی که از آن جلو زدیم شانزده چرخ بود.
34. the next world
جهان باقی
35. when next we meet
هنگامی که بار دیگر ملاقات بکنیم
36. get next to
(خودمانی) خودشیرینی کردن،خود را چسباندن (به کسی)،خود را به کسی نزدیک کردن
37. know next to nothing
تقریبا هیچ ندانستن
38. during the next few months
در طی چند ماه بعد
39. i hope next time he will have enough civility not to barge in before knocking
امیدوارم بار دیگر آنقدر ادب داشته باشد که در نزده داخل نشود.
40. i hope next time you'll do a better job
امیدوارم دفعه ی دیگر کارت بهتر باشد.
41. in the next sequence, the hero marries the girl
در صحنه ی بعدی قهرمان با آن دختر ازدواج می کند.
42. on the next occasion
در فرصت بعدی
43. over the next few days
طی چند روز آینده
44. don't miss the next opportunity!
فرصت بعدی را از دست نده !
45. every night, the next day's weather is forecast on the radio
هرشب رادیو وضع هوای روز بعد را پیش بینی می کند.
46. he explained the next step
مرحله ی بعدی را شرح داد.
47. he sat me next to himself
مرا کنار خودش نشاند.
48. his billet was next to the ship's engine room
جای خواب او مجاور موتورخانه ی کشتی بود.
49. i was seated next to her
من در کنار او نشسته بودم.
50. john's study is next to the dining room
اتاق مطالعه ی جان در کنار اتاق ناهار خوری است.
51. our midterms begin next week
هفته ی دیگر آزمون های میان نیمسالی ما آغاز می شوند.
52. the government submitted next year's budget to the majles
دولت بودجه ی سال آینده را به مجلس تقدیم کرد.
53. the lease expires next month
ماه آینده مدت اجاره سر می آید.
54. the movie premieres next week
هفته ی دیگر آن فیلم افتتاح می شود.
55. the pair living next door have two children
زوجی که در خانه ی مجاور زندگی می کنند دو بچه دارند.
56. the republicans have next year's elections in their pocket
موفقیت جمهوری خواهان در انتخابات سال آینده قطعی است.
57. think what your next step should be
درباره ی اقدام بعدی خود تصمیم بگیر.
58. to forecast the next year's crop yields
میزان محصولات کشاورزی سال دیگر را پیش بینی کردن
59. when is the next meeting?
گردهمایی بعدی کی است ؟
60. everyone wanted to be next and nigh to her
همه می خواستند نزدیک و در کنار او باشند.
61. he lives in the next house
او در خانه ی مجاور زندگی می کند.
62. i tried to be next to my mother during her illness
طی بیماری مادرم،کوشیدم پهلوی او باشم.
63. i'll call you sometime next week
روزی در هفته ی آینده به تو تلفن خواهم زد.
64. may i have the next dance?
آیا می توانم (اجازه می دهید) رقص بعدی را با شما برقصم ؟
65. she sat up front next to the driver
او جلو و کنار راننده نشست.
66. the date of the next launch of the space vehicle
تاریخ پرتاب بعدی سفینه فضایی
67. the date of the next meeting will be determined tomorrow
تاریخ جلسه ی بعدی فردا تعیین خواهد شد.
68. there was a table next to the bed
میزی در کنار تختخواب قرار داشت.
69. turn left at the next intersection
در چهار راه بعدی به طرف چپ بپیچید.
70. billiard balls clicked in the next room
در اتاق مجاور گوی های بیلیارد تق تق بهم می خوردند.