کلمه جو
صفحه اصلی

nonage


معنی : خردی، عدم بلوغ، نابالغی
معانی دیگر : دوران کم سالی، دوران صغر، دوران صباوت، دوران پیش از بلوغ، بی تجربگی، خامی، (حقوق) فقدان اهلیت قانونی، صغیربودن، صغر، فاقد اهلیت قانونی، عدم بلوه، عدم رشد، قانون ـ فقه : نابالغ

انگلیسی به فارسی

فاقد اهلیت قانونی، صغیر، خردی، عدم بلوغ، عدم رشد


غیرقانونی، نابالغی، خردی، عدم بلوغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the period of time when one is not yet legally an adult; minority.
مشابه: minority

(2) تعریف: a period or time of immaturity.
متضاد: age

• status of a minor, period before adulthood

دیکشنری تخصصی

[حقوق] صغیر، صغر

مترادف و متضاد

خردی (اسم)
babyhood, childhood, infancy, exiguity, nonage

عدم بلوغ (اسم)
infancy, nonage, minority

نابالغی (اسم)
nonage

جملات نمونه

1. she was bored with the suitor's nonage
شخصیت کودک مانند آن خواستگار او را ملول می کرد.

2. these are the poems of his nonage
این اشعار مربوط به دوران خردسالی او است.

3. The nonage can not enter bar to not have scruples about inside the scope by them.
[ترجمه ترگمان]The نمی توانند وارد بار شوند و دغدغه آن ها در مورد محدوده توسط آن ها را نداشته باشند
[ترجمه گوگل]Nonage نمی تواند وارد نوار شود تا در مورد درون محدوده توسط آنها نگران نباشد

4. The wholesome education in nonage has a great significance for kids for building up their personalities.
[ترجمه ترگمان]آموزش سالم در nonage اهمیت زیادی برای کودکان برای ایجاد شخصیت خود دارد
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش سالم در nonage مهم است برای بچه ها برای ایجاد شخصیت های خود را مهم است

5. The nonage is the successor of the Chinese characteristic socialism business. The degrees of their morals will directly influence the prospect of China.
[ترجمه ترگمان]nonage جانشین کسب وکار سوسیالیستی مشخص چین است درجات اخلاق آنان مستقیما بر چشم انداز چین تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]غیرقانونی جانشین تجارت تجاری سوسیالیسم چینی است درجه اخلاق آنها مستقیما روی چشم انداز چین تاثیر می گذارد

6. Father had his own career during his nonage, but now he is so decadent!
[ترجمه ترگمان]پدر در دوران nonage شغل خود را داشت، اما اینک به کلی منحط شده است!
[ترجمه گوگل]پدر در دوران غیبت خود زندگی حرفه ای خود را داشت، اما اکنون او خیلی زشت است!

7. At present, nonage student's indemnity cases because of school accidents are increasing, and become the focus of the society.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، موارد جبران خسارت دانش آموز به دلیل حوادث مدارس در حال افزایش است و کانون توجه جامعه شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر موارد حمایتی دانش آموزان غیر مجاز به علت حوادث مدرسه افزایش می یابد و تبدیل به تمرکز جامعه می شود

8. The conclusion provides primary bases for forest nonage selection.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری پایه های اصلی انتخاب nonage جنگل را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این نتیجه را فراهم می کند پایگاه های اولیه برای انتخاب nonage جنگل

9. The first part is summary about the protection of nonage students and responsibility of school accidents.
[ترجمه ترگمان]بخش اول خلاصه ای در مورد حفاظت از دانش آموزان و مسیولیت حوادث مدارس است
[ترجمه گوگل]بخش اول خلاصه ای در مورد حفاظت از دانش آموزان غیر انسانی و مسئولیت حوادث مدرسه است

10. For the same reason, we may leave out of consideration those backward states of society in which the race itself may be considered as in its nonage.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، ما ممکن است از ملاحظه آن وضعیت های عقب افتاده جامعه ای که خود نژاد ممکن است به عنوان in در نظر گرفته شود، خارج شویم
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، ما میتوانیم از آن دسته از کشورهای عقب مانده جامعه که در آن نژاد خود را میتوان در نظر گرفت، در نظر گرفت

11. Results: Fine structure of Yujinfang group was the same as that of blank group at nonage, but at metaphase and advanced stage these changed gradually.
[ترجمه ترگمان]نتایج: ساختار خوب گروه Yujinfang مشابه گروه خالی در nonage بود، اما در مرحله متافاز و مرحله پیشرفته، این گروه به تدریج تغییر کرد
[ترجمه گوگل]یافته ها: ساختار دقیق گروه یوجینگانگ همانند گروه خالی در غیر فعال بود، اما در متافاز و مرحله پیشرفته این تغییرات به تدریج تغییر کرد

12. At the time of fully affirm our country current nonage serve as guardian system of positive effect, also point out the our country the nonage serves as guardian the problem of the system existence.
[ترجمه ترگمان]در زمان تایید کامل nonage فعلی کشورمان به عنوان سیستم محافظ تاثیر مثبت خدمت می کند، همچنین به کشور ما اشاره می کند که nonage به عنوان نگهبان مساله وجود سیستم عمل می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به طور کامل تأیید می کنیم که غیرقابل کنونی کشور ما به عنوان سیستم نگهدارنده اثر مثبت خدمت می کند، همچنین اشاره می کند که کشور ما غیرقانونی به عنوان نگهبان مسئله وجود سیستم عمل می کند

13. The best chance for adults to guide infants to read is in their daily life, for the characteristics of their random reading and writing in their daily life are accordance with those of nonage reading.
[ترجمه ترگمان]بهترین شانس برای بزرگسالان برای هدایت کودکان برای خواندن، در زندگی روزمره شان است، زیرا ویژگی های خواندن و نوشتن تصادفی آن ها مطابق با مطالعه nonage است
[ترجمه گوگل]بهترین فرصت برای بزرگسالان برای هدایت نوزادان به خواندن در زندگی روزمره آنهاست، زیرا ویژگی خواندن و نوشتن تصادفی آنها در زندگی روزانه آنها مطابق با خواندن غایتی است

14. Methods:The features of two different gas-barium double contrast esophagus examinations of 40 cases with nonage upper esophageal carcinoma diagnosed by pathology were analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ویژگی های دو تست متفاوت گاز - باریم در مقایسه با carcinoma cases فوقانی nonage که توسط آسیب شناسی تشخیص داده شد، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: بررسی ویژگی های دو آزمون متابولیسم متابولیسم گاز و باریم در 40 مورد با کارسینوم فوقانی مری با تشخیص آسیب شناسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

These are the poems of his nonage.

این اشعار مربوط به دوران خردسالی او است.


She was bored with the suitor's nonage.

شخصیت کودک مانند آن خواستگار او را ملول می‌کرد.



کلمات دیگر: