کلمه جو
صفحه اصلی

nightfall


معنی : شب هنگام، شبانگاه
معانی دیگر : فرا رسیدن شب، غروب، خور نشست

انگلیسی به فارسی

شب هنگام، شبانگاه


انگلیسی به انگلیسی

• coming of night; coming of darkness
nightfall is the time of day when it starts to get dark.

اسم ( noun )
• : تعریف: the time when day ends and night begins.
متضاد: dawn, daybreak

مترادف و متضاد

شب هنگام (اسم)
night, nightfall

شبانگاه (اسم)
nighttime, nightfall

beginning of darkness


Synonyms: black, crepuscule, dim, dusk, eve, eventide, sundown, sunset, twilight, vespers


Antonyms: daybreak


جملات نمونه

1. because of nightfall they had to give up their search
به واسطه ی فرا رسیدن شب مجبور شدند به تجسس خود خاتمه بدهند.

2. You should cross the lake before nightfall.
[ترجمه پریا] قبل از شبانگاه باید از دریاچه عبور کنید
[ترجمه محمد مهدی حاجیان] تو باید قبل از غروب، از دریاچه عبور کنی.
[ترجمه ریحانه خانی پور] قبل از اینکه شب هنگام برسه از دریاچه عبور کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید قبل از غروب آفتاب از دریاچه عبور کنی
[ترجمه گوگل]قبل از ظهر باید از دریاچه عبور کنید

3. They slipped across the border at nightfall.
[ترجمه ترگمان]هنگام شب از مرز عبور کردند
[ترجمه گوگل]آنها در شب هنگام در مرز عبور کردند

4. I shall be back ere nightfall.
[ترجمه ترگمان]پیش از فرا رسیدن شب بر می گردم
[ترجمه گوگل]من باید صبح باشه

5. The rebels waited until nightfall before they made their move.
[ترجمه ترگمان]شورشیان تا شب قبل از حرکت منتظر ماندند
[ترجمه گوگل]شورشیان قبل از اینکه حرکت خود را انجام دهند، منتظر ماندند

6. Don't worry, we'll be back by nightfall.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، تا شب بر می گردیم
[ترجمه گوگل]نگران نباشید، ما شب ها به عقب برگردیم

7. Let's push on it's nearly nightfall.
[ترجمه ترگمان]نزدیک غروب است
[ترجمه گوگل]بیایید بر روی آن تقریبا شب هنگام بکشیم

8. They had advanced 20 miles by nightfall.
[ترجمه ترگمان]تا شب بیست مایل راه پیموده بودند
[ترجمه گوگل]آنها تا نیمه شب با سرعت 20 مایل پیشرفت کرده بودند

9. They were trying to make New Orleans by nightfall.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند تا شب نیواورلئان را به نیواورلئان برسانند
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کردند تا نیواورلئان را در شب هنگام بسازند

10. By nightfall the whole city was burning.
[ترجمه ترگمان]تا غروب آفتاب تمام شهر در حال سوختن بود
[ترجمه گوگل]شب هنگام کل شهر در حال سوختن بود

11. I need to get to Lyon by nightfall.
[ترجمه ترگمان]باید تا شب لیون لیون \"رو بگیرم\"
[ترجمه گوگل]من باید به لیون برسم

12. We will be back here by nightfall.
[ترجمه ترگمان]تا شب به اینجا بر می گردیم
[ترجمه گوگل]ما شب ها با هم شب می رویم

13. But come nightfall, they find themselves bunking with two or three people from different cultures.
[ترجمه ترگمان]اما با فرا رسیدن شب، آن ها خود را با دو یا سه نفر از فرهنگ های مختلف می بینند
[ترجمه گوگل]اما صبح می آیند، آنها دو یا سه نفر از فرهنگ های مختلف خود را دوچرخه می کنند

14. But by nightfall on June 11 she was moved into a room with two men.
[ترجمه ترگمان]اما با فرا رسیدن شب در ۱۱ ژوئن، با دو مرد وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]اما با سرماخوردگی در روز 11 ژوئن او به یک اتاق با دو مرد منتقل شد

15. By nightfall it was cold again, and she was grateful for a borrowed flannel nightgown.
[ترجمه ترگمان]با فرا رسیدن شب هوا دوباره سرد شد و او به خاطر یک لباس خواب فلانل وام گرفت
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان شب سرد دوباره شد، و او برای یک لباس شب رختشویی قرض گرفته بود

پیشنهاد کاربران

تایمی از روز که داره توسط شب بلعیده میشه ( منظور وقتی به افق نگاه میکنی یه لایه باریک و ضعیفی از نور رو میبینی و تمام آسمان داره به شب میپونده ) /انتهای بعد از ظهر/آخرین نفس های بعد از ظهر / حول و حوش ساعت ۵ الی ۷ ( در طول سال متغیره دیگه. توی پاییز و زمستون و فصول مختلف )
• coming of night; coming of darkness
• nightfall is the time of day when it starts to get dark.


کلمات دیگر: