کلمه جو
صفحه اصلی

nevermore


معنی : هرگز دیگر، دیگر ابدا
معانی دیگر : دیگر هرگز، دیگر هیچ وقت، دیگر هیچ گاه، هرگز دیگر

انگلیسی به فارسی

هرگز دیگر، دیگر ابدا


هرگز، هرگز دیگر، دیگر ابدا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: at no time in the future; never again.

• not any more, never again
never again, will never happen again

مترادف و متضاد

هرگز دیگر (قید)
nevermore

دیگر ابدا (قید)
nevermore

جملات نمونه

1. Nevermore will I be satisfied with yesterday's accomplishments nor will I indulge, anymore, in self-praise for deeds which in reality are too small to even acknowledge.
[ترجمه ترگمان]Nevermore از دستاوردهای دیروز راضی خواهد بود و نه من، دیگر، در ستایش از اعمالی که در واقعیت بسیار کوچک است که حتی تصدیق کنید
[ترجمه گوگل]هرگز نخواهم توانست از موفقیت های دیروز رضایت داشته باشم و دیگر نمی خواهم که خودم را برای اعمال بدی که در واقع خیلی کوچک است، حتی درک کنم

2. Must we, if we love apple, Nevermore desire a peach?
[ترجمه ترگمان]اگر سیب را دوست داشته باشیم آیا هرگز یک هلو میل ندارد؟
[ترجمه گوگل]ما باید، اگر ما سیب را دوست داریم، هرگز بیشتر هلو را دوست نداریم؟

3. Quoth the raven, nevermore ! - E . A . Poe.
[ترجمه ترگمان]کلاغ دوباره گفت: دیگر! ای - ا الف \" پو \"
[ترجمه گوگل]کوه گاو، هرگز! - E الف پو

4. And if I ever find her, we nevermore will part.
[ترجمه ترگمان]و اگر من او را پیدا کنم دیگر هرگز از هم جدا نخواهیم شد
[ترجمه گوگل]و اگر هرگز او را پیدا نکنیم، ما هرگز بخشی از آن نخواهیم شد

5. Weep now or nevermore.
[ترجمه ترگمان]حالا گریه کن یا دی گه گریه نکن
[ترجمه گوگل]گریه کن و یا هرگز

6. Quoth the raven, nevermore!
[ترجمه ترگمان]کلاغ دوباره گفت: دیگر!
[ترجمه گوگل]کوه گاو، هرگز!

7. Then the bird said, Nevermore.
[ترجمه ترگمان]سپس پرنده گفت: هرگز
[ترجمه گوگل]سپس پرنده گفت: Nevermore

8. Guy de Vere, hast thou no tear? - Weep now or nevermore!
[ترجمه ترگمان]مرد جوان، تو هیچ اشکی نداری؟ حالا گریه کن یا دی گه!
[ترجمه گوگل]گای د Vere، آیا تو شکسته ای؟ - گریه کن و یا هرگز!

9. He's never more annoying than when he's trying to help.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت بیشتر از وقتی که سعی می کنه کمک کنه آزار دهنده نیست
[ترجمه گوگل]او هرگز آزار دهنده تر از زمانی که او در تلاش برای کمک است

10. Followers feel energetic, confident, and never more alive.
[ترجمه ترگمان]پیروان احساس انرژی، اعتماد به نفس، و هرگز زنده بودن را احساس می کنند
[ترجمه گوگل]پیروان انرژی، اعتماد به نفس و هرگز زنده تر احساس می کنند

11. He was never more than a B-movie actor, playing second fiddle to actors like Errol Flynn.
[ترجمه ترگمان]او هرگز بیش از یک بازیگر تئاتر B نبود و ویولون دوم برای بازیگران مانند ارول فلین بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او هرگز بیش از یک بازیگر B-movie نیست، بازی کردن دومین لحظه به بازیگران مانند Errol Flynn

12. He'd always admired his superior and never more so than when a victim of his contempt.
[ترجمه ترگمان]همیشه مافوق او بود و هرگز بیش از زمانی که قربانی تحقیر او بود، او را تحسین می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه برتر از او بود و هرگز بیشتر از زمانی که قربانی تحقیر او بود، تحسین می کرد

13. They were never more their true selves than when they were together.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از زمانی که با هم بودند، خود واقعیت نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز خودشان واقعی نبودند تا زمانی که با هم بودند

14. The cliche is never more true than in the black and white morality of the technicolour red-blooded Western movie.
[ترجمه ترگمان]کلیشه ای نیست جز در اخلاق سیاه و سفید فیلم وسترن الکتریک technicolour
[ترجمه گوگل]این کلیشه هرگز درست تر از اخلاق سیاه و سفید تکنیکولور قرمز خون غرب نیست

15. This was never more humiliating than in the category Most Fanciable Male.
[ترجمه ترگمان]این موضوع هرگز more از گروه Most مذکر نبود
[ترجمه گوگل]این هرگز تحقیر آمیز نبوده است

16. That's the Barometer for you: never more dangerous than when in the portals of the slaughterhouse.
[ترجمه ترگمان]این the برای تو است: هرگز خطرناک تر از زمانی که در درگاه کشتارگاه وجود دارد، خطرناک نیست
[ترجمه گوگل]این Barometer برای شما است: هرگز خطرناک تر از زمانی که در پورتال کشتارگاه

17. The bleakness of the government's economic approach was never more apparent.
[ترجمه ترگمان]The رویکرد اقتصادی دولت هرگز آشکار نبوده است
[ترجمه گوگل]نگرانی از رویکرد اقتصادی دولت هرگز آشکار نشد

18. He was never more than a mere figurehead in the negotiations.
[ترجمه ترگمان]او هرگز بیش از یک رئیس بزرگ در مذاکرات نبود
[ترجمه گوگل]او بیش از هرچیز دیگری در مذاکرات نبود

19. At the meetings I attended there were never more than 20 local residents present, most of them women.
[ترجمه ترگمان]در جلساتی که من در آنجا شرکت کردم، بیش از ۲۰ تن از ساکنان محلی حضور نداشتند که اغلب آن ها زنان بودند
[ترجمه گوگل]در جلسات حضور داشتم که بیش از 20 نفر از ساکنان محلی حضور داشتند، بیشتر آنها زنان بودند

20. Japanese meticulousness was never more evident than in these special rites.
[ترجمه ترگمان]meticulousness ژاپنی هیچ گاه از این مراسم خاص evident
[ترجمه گوگل]دقیق بودن ژاپنی هرگز در این آیین های خاص آشکار نبوده است

21. But never more than fit between prow and stern.
[ترجمه ترگمان]اما هرگز بیش از آن که میان دماغه قایق و دماغه قایق جا بگیرد
[ترجمه گوگل]اما هرگز بیشتر از تناسب بین گاو و گاو نیست

22. But perhaps never more so than in the case of the permanent wave .
[ترجمه ترگمان]اما شاید هرگز بیش از این در مورد موج دائمی وجود نداشته باشد
[ترجمه گوگل]اما شاید بیشتر از آنچه در مورد موج دائمی است


کلمات دیگر: