1. oblivious to danger
بی اعتنا به خطر
2. he was oblivious of his surroundings
توجهی به محیط خود نداشت.
3. He seemed oblivious to the fact that he had hurt her.
[ترجمه سیدابوالفضل حسینی نسب] او نسبت به این واقعیت که شخص دیگری به او صدمه زده بود، غافل بود.
[ترجمه یاسمین] او نسبت به این واقعیت که به او آسیب زده بود، بی اعتنا به نظر می رسید.
[ترجمه ترگمان]او به این حقیقت بی اعتنا بود که به او صدمه زده بود
[ترجمه گوگل]او به این واقعیت که او به او صدمه دیده بود، به نظر می رسید
4. She lay motionless where she was, oblivious to pain.
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت و بدون توجه به درد، بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]او جایی که او بی حرکت بود، بی توجه به درد بود
5. She was oblivious to our warnings.
[ترجمه ترگمان]او به هشدارهای ما بی توجه بود
[ترجمه گوگل]او هشدارهای ما را فراموش کرده بود
6. Absorbed in her work, she was totally oblivious of her surroundings.
[ترجمه ترگمان]اما چون در کارش فرورفته بود، از محیط پیرامونش کام لا بی خبر بود
[ترجمه گوگل]در کار او نفوذ کرد، او کاملا از محیط اطراف خود فراموش کرده بود
7. Chieko appeared oblivious to the uproar.
[ترجمه ترگمان]Chieko از این هیاهو بی خبر بود
[ترجمه گوگل]Chieko به نظر می رسد فراموش نشدنی به طوفان
8. The speaker ground on, oblivious of his listeners' boredom.
[ترجمه ترگمان]سخنران، بی توجه به بی حوصلگی شنوندگان، بر روی زمین نقش بست
[ترجمه گوگل]زمین سخنران، خالی از شنوندگان خود را فراموش کرده است
9. His own arrogance made him oblivious to the criticisms of others.
[ترجمه ترگمان]تکبر خاص او باعث شد که او نسبت به انتقادات دیگران بی توجه باشد
[ترجمه گوگل]طغیان خود او باعث نادیده گرفتن انتقادهای دیگران شد
10. The couple seemed oblivious to what was going on around them.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این زوج نسبت به آنچه در پیرامونشان بود بی توجه بودند
[ترجمه گوگل]این زوج به نظر می رسید که آنچه در اطراف آنها اتفاق می افتد بی اهمیت است
11. Congress was seemingly oblivious to these events.
[ترجمه ترگمان]کنگره به ظاهر نسبت به این رویدادها بی توجه بود
[ترجمه گوگل]کنگره به ظاهر به این حوادث بی توجه بود
12. He was oblivious of what was happening.
[ترجمه ترگمان]او به آنچه در شرف وقوع بود بی توجه بود
[ترجمه گوگل]او از آنچه که اتفاق می افتد فراموش می شود
13. The government seems oblivious to the likely effects of the new legislation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دولت نسبت به تاثیرات احتمالی قانون جدید بی توجه است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که دولت به تاثیرات احتمالی قانون جدید بی اعتناست
14. He was quite oblivious of the danger.
[ترجمه سیدابوالفضل حسینی نسب] او کاملا نسبت به خطر بی توجه بود
[ترجمه ترگمان]او کاملا نسبت به خطر بی توجه بود
[ترجمه گوگل]او کاملا خطرناک بود
15. You eventually become oblivious to the noise.
[ترجمه ترگمان] تو بالاخره به اون سر و صدا بی توجه میشی
[ترجمه گوگل]شما در نهایت به سر و صدا بی اهمیت تبدیل شده است