1. one (of them) sat down and the other went out of the room
یکی (از آنها) نشست و دیگری از اتاق بیرون رفت.
2. one after another
پی در پی،یکی پس از دیگری
3. one after the other, the billows rolled over the beach
امواج عظیم یکی پس از دیگری بر ساحل می خزید.
4. one afternoon toward sundown
یک روز بعدازظهر در حوالی غروب آفتاب
5. one blow of wind will topple the tree
یک وزش باد درخت را خواهد انداخت.
6. one board laps the other
یک تخته روی لبه ی تخته ی دیگر قرار می گیرد.
7. one book
یک کتاب
8. one brother worked hard and prospered and the other starved
یک برادر سخت کار کرد و موفق شد و دیگری گرسنگی خورد.
9. one can boast of pearl-like words
لاف از سخن چو در توان زد
10. one can die from an excess of alcohol in the bloodstream
زیادی الکل در رگ ها می تواند منجر به مرگ شود.
11. one can guess from the looks of it
از ظواهر امر می توان حدس زد.
12. one can not tell the future
آینده را نمی توان دانست.
13. one can pick up more stations with this radio
با این رادیو ایستگاه های بیشتری را می شود گرفت.
14. one cannot build without a plan
بدون نقشه نمی شود ساختمان ساخت.
15. one cannot but admire him
آدم نمی تواند از تحسین او خودداری کند.
16. one cannot describe you (god) for you are beyond description
نتوان وصف تو کردن که تو در وصف نگنجی
17. one cannot learn if one is hungry and everything
آدم گرسنه و غیره نمی تواند چیز یاد بگیرد.
18. one can't quarrel with his statements -- he is telling the truth
از اظهارات او نمی شود ایراد گرفت چون راست می گوید.
19. one could see the effects of starvation and disease in her face
پیامدهای گرسنگی و بیماری در چهره ی او نمایان بود.
20. one day he is friendly; the next day he is remote
یک روز رفتارش دوستانه است و روز بعد سرد و بیگانه.
21. one day in a public bath, an aromatic paste. . .
گلی خوشبوی در حمام روزی. . .
22. one day in khordad
روزی در خرداد ماه
23. one day in the near future
روزی در آینده ی نزدیک
24. one day my father chastised me with his belt
یک روز پدرم مرا با کمربندش ادب کرد.
25. one diligent worker is better than two negligent ones
یک کارگر پرکار بهتر از دو کارگر مسامحه کار است.
26. one early morning i saw him running
یک صبح زود او را در حال دویدن دیدم.
27. one end of the bridge abutted on the sidewalk
یک طرف پل به پیاده رو متصل بود.
28. one estimate puts the tab at 10 million
برحسب یکی از تخمین ها کل هزینه ده میلیون برآورد می شود.
29. one good turn deserves another
کار نیک را باید با کار نیک جبران کرد.
30. one hour, five minutes, and 25 seconds
یک ساعت و پنج دقیقه و 25 ثانیه
31. one hundred dollars or an equivalent amount in rials
صد دلار یا مبلغ برابر آن به ریال
32. one hundred kilometers per hour
صد کیلومتر در ساعت
33. one in ten will fail
از هر ده نفر یکی مردود خواهد شد.
34. one leaf of the window was open
یک لنگه ی پنجره باز بود.
35. one mangy goat makes the whole flock mangy
یک بز گر گله را گر می کند
36. one might rather say that . . .
به درستی می توان گفت که . . .
37. one might tag this book "traditional"
این کتاب را می شود "سنتی " نامید.
38. one more wisecrack out of you and you are out of here!
اگر یک متلک دیگر بگویی از این جا اخراج خواهی شد!
39. one must always be ready
آدم باید همیشه آماده باشد.
40. one must be a saint to be able to get along with this woman!
آدم باید امام زاده باشد تا بتواند با این زن بسازد!
41. one must be ready for one's hour
آدم باید برای مرگ خود آماده باشد.
42. one must hood the young hawk early in its training
در اوائل دست آموزی جوجه بازهای شکاری باید به آنها چشم بند زد.
43. one must listen to the dictates of one's conscience
آدم باید به ندای وجدان خود گوش فرا دهد.
44. one must respect most of the proprieties of one's society
انسان باید اکثر عرف های جامعه ی خود را قبول کند.
45. one nation indivisible
یک ملت جدایی ناپذیر
46. one nineteenth of the money
یک نوزدهم آن پول
47. one o'clock
ساعت یک
48. one o'clock sharp
درست سر ساعت یک
49. one of america's most famous humorists
یکی از شهره ترین شوخگران امریکا
50. one of ben jonson's plays
یکی از نمایشنامه های بن جانسون
51. one of christ's disciples
یکی از حواریون مسیح
52. one of christ's disciples denied him three times
یکی از حواریون عیسی سه بار او را تکذیب کرد.
53. one of clinton's boosters
یکی از پشتیبانان کلینتون
54. one of dr. kashani's new cases
یکی از مراجعین (یا بیماران) جدید دکتر کاشانی
55. one of hedayat's last writings
یکی از آخرین نوشته های هدایت
56. one of her bags was lost
یکی از جامه دان هایش گم شد.
57. one of her chief enjoyments
یکی از سرگرمی های عمده ی او
58. one of her few poems
یکی از اشعار انگشت شمار او
59. one of her last paintings
یکی از آخرین نقاشی های او
60. one of her old flames
یکی از عشاق قدیمی او
61. one of her satirical sketches
یکی از آثار کوتاه و طنزآمیز او
62. one of his brother's daughers
یکی از دخترهای برادرش
63. one of his buddies
یکی از رفقای او
64. one of his confidants
یکی از رازداران (معتمدین) او
65. one of his fellows in crime
یکی از همدستان او در تبهکاری
66. one of his highest aspirations was to become an astronaut
یکی از بزرگترین آرزوهایش این بود که کیهان نورد بشود.
67. one of his men carried his suitcases
یکی از مستخدمانش چمدان های او را حمل می کرد.
68. one of his most fanatical followers
یکی از تندروترین طرفداران او
69. one of his political foes
یکی از دشمنان سیاسی او
70. one of hitler's ardent followers
یکی از پیروان تندوتیز هیتلر