کلمه جو
صفحه اصلی

obtainable


معنی : قابل حصول، بدست اوردنی
معانی دیگر : بدست اوردنی، قابل حصول

انگلیسی به فارسی

بدست آوردنی، قابل حصول


قابل دستیابی است، قابل حصول، بدست اوردنی


انگلیسی به انگلیسی

• able to be obtained; able to be purchased or gained; able to be achieved (about a dream or a goal)
something that is obtainable can be obtained.

صفت ( adjective )
• : تعریف: able to be obtained.
متضاد: unobtainable
مشابه: accessible, procurable

- Certain foods were obtainable during the war, but others were not.
[ترجمه ترگمان] بعضی از غذاها در طول جنگ قابل تهیه بودند، اما برخی دیگر این طور نبودند
[ترجمه گوگل] بعضی غذاها در طول جنگ قابل دسترسی بود، اما دیگران نبودند

مترادف و متضاد

قابل حصول (صفت)
acquirable, obtainable, procurable

بدست اوردنی (صفت)
attainable, acquirable, obtainable, procurable

Synonyms: at hand, attainable, derivable, duck soup, gettable, in stock, no problem, no sweat, on deck, on offer, on tap, piece of cake, procurable, purchasable, pushover, ready, realizable, securable, there for the taking, to be had


Antonyms: unachievable, unavailable, unobtainable


achievable, available


جملات نمونه

1. friendship is not obtainable through money
دوستی از راه پول بدست نمی آید.

2. skills are not obtainable through inheritance
مهارت ها را نمی شود از راه توارث به دست آورد.

3. Our product is obtainable in all computer shop.
[ترجمه ترگمان]محصول ما در همه فروشگاه های کامپیوتر قابل دستیابی است
[ترجمه گوگل]محصول ما در تمام فروشگاه های کامپیوتری قابل دسترسی است

4. Is that cassette still obtainable?
[ترجمه ترگمان]هنوز cassette؟
[ترجمه گوگل]آیا کاست هنوز قابل دسترسی است؟

5. Full details are obtainable from any post office.
[ترجمه ترگمان]جزئیات کامل از هر اداره پست قابل دستیابی هستند
[ترجمه گوگل]جزئیات کامل از هر اداره پست قابل دسترسی است

6. Information on the subject is easily obtainable on the Internet.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات در مورد این موضوع به راحتی در اینترنت قابل دستیابی است
[ترجمه گوگل]اطلاعات در مورد این موضوع به راحتی قابل دسترسی در اینترنت است

7. Obtainable under the proprietary name Chlordane, the toxin gradually works down into the soil diffusing into the soil atmosphere.
[ترجمه ترگمان]سم در زیر نام proprietary نام دارد، سم به تدریج در خاک فرو می رود و به اتمسفر زمین نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]به دست آمده تحت نام اختصاصی Chlordane، سموم به تدریج به خاک نفوذ به جو خاک می کند

8. The following passages, taken from well-known or easily obtainable piano music, are suggested as exercises in scoring for string orchestra.
[ترجمه ترگمان]قسمت های زیر که از موسیقی پیانو معروف یا به راحتی قابل تهیه هستند، به عنوان تمرین در امتیازدهی برای ارکستر زنجیره ای پیشنهاد می شوند
[ترجمه گوگل]بخشهای زیر، از موسیقی پویای شناخته شده یا به راحتی قابل دستیابی، به عنوان تمریناتی در ارزیابی ارکستر ارکستر پیشنهاد شده است

9. If knowledge is obtainable only subjectively and relative to a point of view, what happens to history?
[ترجمه ترگمان]اگر دانش فقط بصورت ذهنی و نسبی قابل دستیابی باشد، چه اتفاقی برای تاریخ می افتد؟
[ترجمه گوگل]اگر دانش تنها به لحاظ ذهنی و نسبت به یک دیدگاه قابل دستیابی باشد، چه اتفاقی می افتد به تاریخ؟

10. Attention was given to materials not easily obtainable in Northern Ireland - pamphlets, monographs, unpublished theses etc.
[ترجمه ترگمان]توجه به مطالبی که به راحتی در نشریات ایرلند شمالی قابل دستیابی نیستند، monographs، monographs، رسالات منتشر نشده و غیره به آن ها داده شد
[ترجمه گوگل]توجه به مواد به راحتی قابل دسترسی در ایرلند شمالی - جزوات، مجلات، پایان نامه ها منتشر نشده و غیره

11. The goods became obtainable, but not purchasable, because of the lack of purchasing power among the population.
[ترجمه ترگمان]این کالاها قابل حصول هستند، اما به دلیل فقدان قدرت خرید در میان مردم قابل حصول نیست
[ترجمه گوگل]به علت فقدان قدرت خرید در میان مردم، کالاها قابل دستیابی، اما قابل خرید نیستند

12. However, a simple and powerful canonical form is obtainable.
[ترجمه ترگمان]با این حال یک فرم استاندارد ساده و قوی بدست می آید
[ترجمه گوگل]با این حال، شکل ساده و قدرتمند کانونی امکان پذیر است

13. If atropine it was, it was easily obtainable in extract of belladonna.
[ترجمه ترگمان]اگه \"آتروپین\" بود پیدا کردن \"extract belladonna\" خیلی راحت می شد
[ترجمه گوگل]اگر آتروپین آن بود، آن را به راحتی در عصاره Belladonna قابل دسترسی بود

14. I chose Tufa which is cheap and easily obtainable and quite a good substitute for real coral rock.
[ترجمه ترگمان]tufa را انتخاب کردم که ارزان باشد و به راحتی قابل حصول باشد و جایگزین خوبی برای صخره های مرجانی واقعی باشد
[ترجمه گوگل]من توفا را انتخاب کردم که ارزان و راحت قابل دسترسی است و جایگزین خوبی برای سنگ واقعی مرجانی است

پیشنهاد کاربران

1. For example, relevant bank statements, which were either available or easily obtainable, were not presented.
به عنوان مثال ، صورت حساب های بانکی مربوطه ، که یا در دسترس بودند و یا قابل حصول بودند ، ارائه نشده بودند.
2. He submitted that the common law remedy of damages, however, would be obtainable.
وی اظهار داشت که جبران خسارت در قانون عادی قابل دستیابی است.
3. SeniorLink Units are available to buy and free units are obtainable to older people that meet the charity's criteria.
واحدهای SeniorLink برای خرید در دسترس هستند و واحدهای رایگان برای افراد مسن که دارای معیارهای خیریه هستند قابل دریافت است.
4. If the fireback needs repairing, use heat - resistant fire cement, obtainable from builders' merchants.
در صورت نیاز به تعمیر شومینه ، از بتن ضد حرارت مقاوم در برابر حرارت استفاده کنید که از بازرگانان سازنده قابل تهیه است.
5. In conclusion, funding is always available and obtainable if you have the complete package necessary to develop a business.
در نتیجه ، اگر بسته کامل لازم برای توسعه تجارت را داشته باشید ، بودجه همیشه در دسترس و قابل دستیابی است.
6. This can often create a lot of noise, reducing the quality of image obtainable.
این امر اغلب می تواند نویز زیادی ایجاد کرده و کیفیت تصویر به دست آمده را کاهش دهد.
7. Public school administrators in Missouri imagined that the juridical standards provided in law were both reasonable and obtainable.
مدیران مدارس دولتی در میسوری تصور می کردند که استانداردهای قضایی ارائه شده در قانون هم معقول و هم قابل دستیابی است.
8. This will be a unique opportunity for keen gardeners to buy rare and unusual plants, many of which are not obtainable from local garden centres.
این یک فرصت بی نظیر برای باغداران مشتاق برای خرید گیاهان نادر و غیرمعمول خواهد بود که بسیاری از آنها از مراکز باغ محلی قابل تهیه نیست.
9. Empty bottles with attached labels are obtainable, but even they are expensive.
بطری های خالی با برچسب های متصل قابل تهیه هستند ، اما حتی گران هم هستند.
10. For many communities, the library is a source of connection to a vast world, obtainable knowledge and understanding, and entertainment.
برای بسیاری از جوامع ، کتابخانه منبع ارتباط با دنیای وسیع ، درک و دانش قابل دستیابی و سرگرمی است.

Obtainable ( adj ) = قابل دستیابی، قابل حصول، قابل دریافت، قابل تهیه، بدست آمده


معانی دیگر >>>>>> بدست آمدنی، دست یافتنی، بدست آوردنی


available= obtainable

دست یافتنی


کلمات دیگر: