کلمه جو
صفحه اصلی

noncombatant


معنی : غیر مبارز
معانی دیگر : (عضو ارتش که در رزم شرکت نمی کنند مانند پزشک یا قاضی عسگر) غیر رزمی، نارزمی، خارج از صف، ناستیز، (هنگام جنگ) غیرنظامی، شخصی، غیرارتشی، ناسپاهی، افراد غیر نظامی، خارجاز صف، خارجاز صف ها، ارکان

انگلیسی به فارسی

غیر مبارز، افراد غیر نظامی


غیر قابل تحمل، غیر مبارز


انگلیسی به انگلیسی

• soldier who does not belong to a fighting unit
not combatant; not of a fighting unit
a non-combatant is someone who does not actually fight in a war, although they may be in the armed forces or involved in the war in some way.

اسم ( noun )
(1) تعریف: during wartime, a civilian, esp. one in a battle area.

(2) تعریف: a member of a military service whose duties do not include combat, such as a doctor.
صفت ( adjective )
• : تعریف: not being, intended for, or involved in combat.
مشابه: neutral

مترادف و متضاد

غیر مبارز (صفت)
noncombatant

جملات نمونه

1. The General does not like non-combatant personnel near a scene of action.
[ترجمه ترگمان]ژنرال از پرسنل غیر مبارز در نزدیکی صحنه عمل خوشش نمی آید
[ترجمه گوگل]ژنرال پرسنل غیر رزمندگان را در نزدیکی صحنه عمل دوست ندارد

2. The Red Cross has arranged two local ceasefires, allowing non-combatants to receive medical help.
[ترجمه ترگمان]صلیب سرخ دو آتش بس محلی را ترتیب داده است که به non اجازه دریافت کمک های پزشکی را می دهد
[ترجمه گوگل]صلیب سرخ دو آتش بس محلی را تنظیم کرده است، که اجازه می دهد غیر جنگجویان به دریافت کمک های پزشکی کمک کنند

3. The holy warriors don't notice the non-combatant.
[ترجمه عبدالهی] مبارزان مقدس افراد غیر جنگجو را مورد توجه قرار نمیدهند ( وارد جنگ نمیکنند )
[ترجمه ترگمان]جنگجویان مقدس به جنگ بدون جنگ توجه نمی کنند
[ترجمه گوگل]جنگجویان مقدس غیر جنگنده را متوجه نمی شوند

4. For the non-combatant was not to be merely the quiet underwriter of his country's military undertakings.
[ترجمه ترگمان]زیرا جنگجویان غیر مبارز تنها بخشی از تعهدات نظامی کشورش نبودند
[ترجمه گوگل]برای غیر نظامیان نباید صرفا ضمانت آرامی از مشارکت نظامی کشورش باشد

5. In modern war both combatant and noncombatant are killed in air attack.
[ترجمه ترگمان]در جنگ مدرن هر دو جنگجو و هم noncombatant در حمله هوایی کشته می شوند
[ترجمه گوگل]در جنگ مدرن، جنگجویان و غیرنظامیان در حمله هوایی کشته شده اند

6. Yet, according to the latest figures from the UN, noncombatant deaths were up 15% in the first half of 2011 compared with a year earlier.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، براساس آخرین آمار سازمان ملل، مرگ noncombatant در نیمه اول سال ۲۰۱۱ در مقایسه با یک سال قبل ۱۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]با این حال، طبق آخرین ارقام سازمان ملل متحد، میزان مرگ و میر غیرقانونی در نیمه اول سال 2011، در مقایسه با یک سال قبل، 15٪ بود

7. USCIS officer: If the law requires it, are you willing to perform noncombatant services in the U.
[ترجمه ترگمان]افسر USCIS: اگر قانون به آن نیاز دارد، آیا مایل به انجام خدمات noncombatant در ایالات متحده هستید
[ترجمه گوگل]مأمور USCIS: اگر قانون به آن نیاز دارد، آیا مایل هستید خدمات غیرقابل اجتناب را در U انجام دهید؟

8. Because of the objective's urban location, minimizing both collateral damage and noncombatant casualties is a priority.
[ترجمه ترگمان]به دلیل موقعیت شهری هدف، کمینه سازی خسارات جانبی و تلفات جانی یک اولویت محسوب می شود
[ترجمه گوگل]به خاطر موقعیت شهری هدف، به حداقل رساندن خسارات جانبی و تلفات غیرقابل انکار، اولویت است

9. Future forces should operate from a generally benevolent policy of avoiding noncombatant casualties.
[ترجمه ترگمان]نیروهای آینده باید از سیاست عمومی benevolent برای اجتناب از تلفات جانی عمل کنند
[ترجمه گوگل]نیروهای آینده باید از یک سیاست به طور کلی خیرخواهانه برای اجتناب از تلفات غیرقانونی استفاده کنند

10. If the law requires it, are you willing to perform noncombatant services in the U. S. Armed Forces?
[ترجمه ترگمان]اگر قانون به آن نیاز داشته باشد، آیا مایل به انجام خدمات noncombatant در ایالات متحده هستید اس نیروهای مسلح؟
[ترجمه گوگل]اگر قانون به آن نیاز دارد، آیا مایل هستید خدمات غیرمجاز را در نیروهای مسلح U S انجام دهید؟

11. An enemy force that is dispersed in an urban area or other close terrain, and perhaps intermixed with the noncombatant population, is highly difficult to find and attack.
[ترجمه ترگمان]یک نیروی دشمن که در یک منطقه شهری یا سایر مناطق نزدیک پراکنده می شود، و شاید intermixed با جمعیت noncombatant، یافتن و حمله بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]یک نیروی دشمن که در یک منطقه شهری یا زمین های دیگر نزدیک و یا شاید با فرهنگ غیرمستقیم مخلوط شده است، برای یافتن و حمله بسیار دشوار است

پیشنهاد کاربران

غیر مقاتل [تاریخ اسلام، تاریخ عرب]

غیرنظامی بی دفاع
مُلکی ( دری - در گویش و نوشتار مردم افغانستان )


و مصداق �غیرمُقاتل� حدیث و قاعده ی فقهی �لایقتل غیرالمقاتل� است.
غیرمقاتل یعنی کسی که ( در جنگ های صدر اسلام ) از زمره ی سالخوردگان، کودکان، زنان و کلیه ی افرادی باشد که توان جنگیدن ندارند. این ها را می گویند �غیر مقاتل� که معادل انگلیسی آن همان Noncombatant است.

در قاعده فقهى �لایقتل غیرالمقاتل�، حکم عدم جواز کشتن غیرمقاتلین در جنگ‏ها، یک حکم کلى است که بر مصادیق آن قابل تطبیق است؛ بدین صورت که در جنگ، هر کس عنوان غیرمقاتل بر او منطبق بود، از حمایت برخوردار است و کشته نمی شود؛ مثلاً افرادى همچون زنان، کودکان، سالخوردگان و. . . که مصداق غیرمقاتل هستند، مشمول این حکم کلى هستند. این حکم کلى می تواند بر مصادیق دیگرى نیز منطبق شود که این مصادیق می تواند متعدد باشد.



کلمات دیگر: