1. This nomenclature is revealing, as is the meaning ascribed to such review in a leading decision.
[ترجمه ترگمان]این نام گذاری نشان داده می شود، همان طور که معنا به چنین مرور در یک تصمیم پیشرو نسبت داده می شود
[ترجمه گوگل]این اصطلاح آشکار است، همانطور که معنی آن به این بررسی در تصمیم اصلی منجر می شود
2. the nomenclature of mineralogy.
[ترجمه ترگمان]مجموعه لغات mineralogy
[ترجمه گوگل]nomenclature of mineralogy
3. His nomenclature has a very respectable literary history.
[ترجمه ترگمان]مجموعه او یک تاریخچه ادبی بسیار محترم است
[ترجمه گوگل]nomenclature او دارای تاریخ ادبی بسیار محترم است
4. Having proposed suitable nomenclature for gas chromatography and ion exchange, the commission then developed a unified nomenclature for chromatography.
[ترجمه ترگمان]پس از پیشنهاد نامگذاری مناسب برای کروماتوگرافی گازی و تبادل یونی، این کمیسیون یک نامگذاری یکپارچه برای کروماتوگرافی ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]پس از ارائه اسناد مناسب برای کروماتوگرافی گاز و مبادله یون، کمیسیون سپس یک طبقه بندی واحد برای کروماتوگرافی ایجاد کرد
5. The naming or nomenclature of chemical substances falls broadly into two categories: inorganic nomenclature and organic nomenclature.
[ترجمه ترگمان]نامگذاری یا نامگذاری مواد شیمیایی به طور گسترده به دو دسته تقسیم می شود: نامگذاری inorganic و نامگذاری ارگانیک
[ترجمه گوگل]نامگذاری یا نامگذاری مواد شیمیایی به طور گسترده ای به دو دسته تقسیم می شود: nomenclature of non-organic and nomenclature organic
6. The preservationists had been careful about nomenclature.
[ترجمه ترگمان]The در حدود nomenclature محتاط بودند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده ها در مورد نام نویسی مراقب بودند
7. Nevertheless, modern nomenclature loses more than it gains.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، نامگذاری مدرن بیشتر از منافع خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]با این وجود، nomenclature مدرن از دست می رود
8. The nomenclature of science does not refer to definitive concepts: It is ceaselessly adjusted, completed, varied.
[ترجمه ترگمان]نامگذاری علم به مفاهیم قطعی و قطعی اشاره ندارد: مداوم، کامل، کامل و متنوع است
[ترجمه گوگل]nomenclature علم به مفاهیم قطعی اشاره نمی کند: آن بی وقفه تنظیم، تکمیل شده، متنوع است
9. This nomenclature tends to confuse the terminology.
[ترجمه ترگمان]این نام گذاری معمولا اصطلاحات را گیج می کند
[ترجمه گوگل]این nomenclature تمایل به اصطلاحات را گیج می کند
10. Nomenclature differs among species, but generally gene names should be described in italics and protein names in normal font.
[ترجمه ترگمان]نام گذاری در میان گونه ها متفاوت است، اما عموما نام ژن باید به صورت ایتالیک و نام پروتیین در فونت عادی توصیف شود
[ترجمه گوگل]نامگذاری در میان گونه ها متفاوت است، اما معمولا نام ژن ها در کالیفرنیا و نام پروتئین در فونت معمول توصیف می شود
11. A craze for classification and nomenclature superceded the ingenious or fanciful systems.
[ترجمه ترگمان]یک روش برای طبقه بندی و نامگذاری سیستم های خیالی یا خیالی
[ترجمه گوگل]یک دیوانه برای طبقه بندی و اصطلاحات، سیستم های هوشمندانه یا خیالی را جایگزین کرد
12. If appropriate, the minimum change within the nomenclature that meets this criterion.
[ترجمه ترگمان]اگر مناسب باشد، حداقل تغییر در nomenclature که این معیار را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]اگر مناسب باشد، حداقل تغییر در nomenclature که مطابق با این معیار است
13. It developed variations in nomenclature and in substance.
[ترجمه ترگمان]آن تغییرات در نامگذاری و در ماده را گسترش داد
[ترجمه گوگل]این تغییرات در nomenclature و در ماده ایجاد شده است
14. In the definitive nomenclature, the suffix "ose" is appended to prefixes denoting the number of carbon atoms in the nomosaccaride; e. g.
[ترجمه ترگمان]در نامگذاری نهایی، پسوند \"ose\" به پیشوندها و اشاره به تعداد اتم های کربن در the اضافه می شود گرم
[ترجمه گوگل]در nomenclature قطعی، پسوند 'ose' اضافه شده به پیشوند های نشان دهنده تعداد اتم های کربن در nomosaccaride؛ e g