1. a parade of bestsellers
یک سلسله کتابهای پر فروش
2. a parade of witnesses testified in court
یک دسته شهود در دادگاه شهادت دادند.
3. to parade one's wealth
ثروت خود را به رخ دیگران کشیدن
4. on parade
در معرض نمایش،در حال رژه
5. a mammoth parade
یک رژه ی بسیار بزرگ
6. a mere parade of his knowledge
فقط نمایشی از دانش او
7. a military parade
رژه ی نظامی
8. a military parade
رژه نظامی
9. a triumphal parade
رژه ی پیروزی
10. dogmatists who parade themselves as intellectuals
خرافه پرستانی که خود را به عنوان روشنفکر جا می زنند
11. make a parade of something
پز دادن،به رخ دیگران کشیدن
12. he led the troops in the parade
در رژه او جلو قشون حرکت می کرد.
13. to dip the flag in a parade
در رژه پرچم را نیم افراشته کردن
14. workers were pressured to take part in the parade
به کارگران فشار آوردند که در رژه شرکت کنند.
15. every time he gives money to a beggar, he makes a parade of it
هر بار که به گدا پول می دهد کاری می کند که همه بفهمند.
16. there was no compulsion on the workers to take part in the parade
کارگران را مجبور به شرکت در رژه نکرده بودند.
17. A military parade marched slowly and solemnly down Pennsylvania Avenue.
[ترجمه ترگمان]یک رژه نظامی آهسته و باشکوه در خیابان پنسیلوانیا رژه می رفت
[ترجمه گوگل]یک نمایشگاه نظامی به آرامی و رسمی به خیابان پنسیلوانیا رفت
18. The parade was very well organised and passed without mishap.
[ترجمه ترگمان]این رژه به خوبی سازماندهی شده بود و بدون حادثه ناگوار گذشت
[ترجمه گوگل]رژه بسیار خوب سازماندهی شد و بدون صدمه زدن به تصویب رسید
19. The police were halting traffic on the parade route.
[ترجمه ترگمان]پلیس ترافیک را در مسیر رژه متوقف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس ترافیک را در مسیر رژه متوقف کرد
20. The police held an identity parade.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک رژه نظامی را برگزار کرد
[ترجمه گوگل]پلیس یک رژه هویت برگزار کرد
21. At the beginning of a ceremonial parade,he gives the order to march on.
[ترجمه ترگمان]در آغاز مراسم رژه برای رژه رفتن فرمان صادر می کند
[ترجمه گوگل]در آغاز یک رژه مراسم، او دستور می دهد تا به راهپیمایی برسد
22. She watched the parade from her perch on her father's shoulders.
[ترجمه ترگمان]او رژه parade را که روی شانه های پدرش بود تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او رژه را از روی سرش بر روی شانه پدرش تماشا کرد
23. A parade draws a large crowd.
[ترجمه ترگمان]یک رژه، جمعیت زیادی را به سوی خود می کشد
[ترجمه گوگل]یک رژه یک جمعیت بزرگ را جذب می کند