معنی : چشمک زدن، برهم زدن معانی دیگر : (مانند پرندگان) تند چشم برهم زدن، (چشم را) تند باز و بسته کردن، پلک زدن، برهم زدن پلک چشم
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: nictitates, nictitating, nictitatedمشتقات: nictitation (n.)• : تعریف: to wink.• مشابه: blink