کلمه جو
صفحه اصلی

parentage


معنی : نسب
معانی دیگر : تبار، اصل و نسب، سرچشمه، زادگر، مقام مادری (یا پدری)

انگلیسی به فارسی

نسب


پدر و مادر، نسب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: descent from parents and ancestors; lineage.
مشابه: birth, lineage, origin

(2) تعریف: the condition or relationship of a parent; parenthood.
مشابه: ancestry

• descent from parents, lineage; parenthood, state of being a father or mother
your parentage is the facts about the identity and origins of your parents.

مترادف و متضاد

نسب (اسم)
origin, genealogy, filiation, parentage, stirps

جملات نمونه

1. it is sometimes difficult to determine the parentage of a given idea
تعیین سرچشمه ی یک اندیشه ی بخصوص گاهی دشوار است.

2. He was born of Anglo-American parentage.
[ترجمه ترگمان]او از پدر و مادری آمریکایی - آمریکایی زاده شد
[ترجمه گوگل]او از نژاد انگلو امری متولد شد

3. She's a Londoner of mixed parentage .
[ترجمه ترگمان]او اهل لندن است که با آن ها فرق دارد
[ترجمه گوگل]او یک لندن از نژاد ترکیبی است

4. The novel starts when a child of unknown parentage is left at the house of the local priest.
[ترجمه ترگمان]این رمان زمانی آغاز می شود که یک کودک از والدین ناشناس در خانه کشیش محلی رها می شود
[ترجمه گوگل]رمان شروع می شود زمانی که یک کودک ناشناخته باقی مانده در خانه کشیش محلی باقی مانده است

5. Nothing is known about her parentage and background.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در مورد نسبش وجود ندارد و سابقه ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز درباره پدر و مادر و پسزمینه اش شناخته نشده است

6. She is of mixed Australian and Japanese parentage.
[ترجمه ترگمان]او ترکیبی از پدر و مادری آلمانی و ژاپنی است
[ترجمه گوگل]او از نژاد استرالیایی و ژاپنی مخلوط است

7. There is no record of Osbald's parentage but a Bernician extraction seems highly probable.
[ترجمه ترگمان]هیچ سابقه ای از پدر و مادرش وجود ندارد، اما استخراج Bernician به نظر بسیار محتمل به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]هیچ رکوردی از بنیاد اسبالد وجود ندارد اما استخراج برنیکس به احتمال زیاد به نظر می رسد

8. Perhaps it is their parentage at the bench.
[ترجمه ترگمان]شاید اسم آن ها در نیمکت جای آن ها باشد
[ترجمه گوگل]شاید پدر و مادرشان در نیمکت باشند

9. This parentage would make her akin to Persephone, the dangerous Virgin goddess of the underworld.
[ترجمه ترگمان]این پدر و مادر، او را به Persephone، الهه خطرناک مریم عذرا در عالم اموات، پیوند می داد
[ترجمه گوگل]این پدر و مادر او را به Persephone، الهه خطرناک ویرجین عالم اموات، شبیه سازد

10. But whatever the parentage, this new decentralized way admits to no national origin nor exclusive use by anyone.
[ترجمه ترگمان]اما هر چیزی که پدر و مادری داشته باشد، این روش غیر متمرکز جدید هیچ منشا ملی ندارد و نه استفاده انحصاری توسط هر کسی
[ترجمه گوگل]اما هر کدام از این والدین، این روش غیر متمرکز جدید به هیچ یک از مؤلفه های ملی اجازه نمی دهد و هیچ گونه استفاده منحصر به فرد از آن نمی تواند باشد

11. A daughter of Chinese - Caucasian parentage was married into a Chinese family of many generations in Hawaii.
[ترجمه ترگمان]دختر خانواده ای چینی - قفقازی با خانواده ای چینی از چندین نسل در هاوایی ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]یک دختر از نژاد چینی - قفقازی به یک خانواده چینی از نسل های بسیاری در هاوایی متاهل بود

12. Microsatellites are used for parentage testing in all equine genetic laboratories around the world.
[ترجمه ترگمان]microsatellites برای تست پدر و میر در همه آزمایشگاه های ژنتیک اسب در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]Microsatellites برای تست والدین در تمام آزمایشگاه های ژنتیک در سراسر جهان استفاده می شود

13. He was born of humble parentage.
[ترجمه ترگمان]او از پدر و مادرش به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]او از پدر و مادر فروتن متولد شده است

14. He is of mixed parentage: half Dutch, half English.
[ترجمه ترگمان]نسب تا parentage است: نیمی هلندی، نیمی انگلیسی
[ترجمه گوگل]او دارای نسل ترکیبی نیم هلندی، نیمه انگلیسی است

15. We are all the result of our parentage and up-bringing.
[ترجمه ترگمان]همه ما نتیجه of و up هستیم
[ترجمه گوگل]ما همه نتیجه پدر و فرزندمان هستیم

can you give me more information about his parentage?

آیا می‌توانی درباره‌ی اصل و نسب او اطلاعات بیشتری به من بدهی؟


It is sometimes difficult to determine the parentage of a given idea.

تعیین سرچشمه‌ی یک اندیشه‌ی به‌خصوص گاهی دشوار است.


پیشنهاد کاربران

Root
اصل و نسب ، ریشه


کلمات دیگر: