کلمه جو
صفحه اصلی

ordnance


معنی : مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ
معانی دیگر : مهمات (سلاح به علاوه ی خرج آن و وسایط نقلیه و تجهیزات مربوطه)

انگلیسی به فارسی

(نظامی) توپ، توپخانه، مهمات، ساز وبرگ


مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: military weapons and their attendant supplies and equipment.
مترادف: materiel, munitions, weaponry
مشابه: armaments, arms, artillery, equipment, weapons

(2) تعریف: the branch of a military service that procures, stores, and dispenses weaponry and combat equipment.
مشابه: arm, quartermaster

• military force responsible for dealing with ammunitions (purchase, storage, and distribution); artillery; weaponry
ordnance consists of military supplies, especially weapons.

مترادف و متضاد

مهمات (اسم)
munition, ammo, ammunition, ordnance

ساز و برگ (اسم)
equipment, outfit, ordnance, armaments, materiel

توپخانه (اسم)
ordnance, gunnery, artillery

توپ (اسم)
ordnance, ball, cannon, gun, roll, bluff

artillery


Synonyms: arms, big guns, bombs, heavy stuff, missiles, munitions, weapons


جملات نمونه

1. An Ordnance Survey grid reference gives the position of a place to within 100 metres.
[ترجمه ترگمان]یک مرجع شبکه نقشه برداری Ordnance موقعیت مکانی را در عرض ۱۰۰ متری ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک ارجاع شبکه ارزیابی جنگ افزار می دهد موقعیت یک مکان را در عرض 100 متر

2. One from the ordnance factory and one from the Army.
[ترجمه ترگمان]یکی از انبار مهمات و یکی از افراد ارتش
[ترجمه گوگل]یکی از کارخانه های تفنگدار و یکی از ارتش

3. Robert Shadley, commander of the ordnance center and school.
[ترجمه ترگمان]رابرت Shadley، فرمانده مرکز انبار مهمات و مدرسه
[ترجمه گوگل]رابرت شادلی، فرمانده مرکز تفنگ و مدرسه

4. There was so much ordnance stored in his office he had to get Ferric to take some home.
[ترجمه ترگمان]آن قدر باروت در دفتر خود ذخیره کرده بود که ناچار شد به خانه برود و چند تا خانه بخرد
[ترجمه گوگل]فریاد زدن خیلی زیاد در دفترش بود که مجبور بود فریریک را به خانه ببرد

5. Study a local map and the Ordnance Survey, which is a mine of information.
[ترجمه ترگمان]یک نقشه محلی و بررسی Ordnance را مطالعه کنید که یک معدن از اطلاعات است
[ترجمه گوگل]یک نقشه محلی و نظرسنجی جنگی، که یک معدن اطلاعات است، مطالعه کنید

6. Yet Flemish farmers still unearth unexploded ordnance nearly every day.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، کشاورزان فلاندری هنوز تقریبا هر روز مهمات عمل نکرده را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، کشاورزان فلاندری تقریبا هر روز از جنگ افزارهای انفجاری بیرون می روند

7. Ordnance survey maps are the official maps of Britain printed by the government.
[ترجمه ترگمان]نقشه های نقشه برداری Ordnance نقشه رسمی بریتانیا است که توسط دولت به چاپ رسیده است
[ترجمه گوگل]نقشه های نقشه های جنگی نقشه های رسمی بریتانیا است که توسط دولت منتشر شده است

8. The early versions of Ordnance Survey maps are also very useful - particularly the large-scale, six inch to one mile maps.
[ترجمه ترگمان]نسخه های ابتدایی نقشه های نقشه برداری Ordnance نیز بسیار مفید هستند - به خصوص مقیاس بزرگ، ۶ اینچی تا یک مایل
[ترجمه گوگل]نسخه های اولیه نقشه های نقشه برداری جنگل همچنین بسیار مفید هستند - به ویژه در نقشه های بزرگ، شش اینچ تا یک مایل

9. The Ordnance Survey grid references relate to the maps, with the grid lines 1 kilometre apart.
[ترجمه ترگمان]منابع شبکه بررسی Ordnance مربوط به نقشه ها هستند و خطوط شبکه ۱ کیلومتر از هم فاصله دارند
[ترجمه گوگل]منابع ارزیابی شبکه ای ارزیابی مربوط به نقشه ها، با خطوط شبکه ای 1 کیلومتر از هم فاصله هستند

10. A useful step is to inspect old Ordnance Survey maps, and the cinch 1906 survey will be found useful.
[ترجمه ترگمان]یک گام مفید برای بازرسی از نقشه های نقشه برداری Ordnance قدیمی است، و تحقیق در سال ۱۹۰۶ سودمند یافت خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک گام مفید این است که نقشه قدیمی نقشه های جنگ افزار را بازبینی کرده و بررسی 1906 سینچ مفید باشد

11. He succeeded Pym in control of the ordnance, and was thanked by the House for deciphering intercepted letters.
[ترجمه ترگمان]پس از این که مجلس به خاطر کشف و کنترل مهمات از جا برخاست و به خاطر کشف نامه های پنهانی از جانب مجلس تشکر کرد
[ترجمه گوگل]او پی ام را در کنترل موانع پیروز کرد و از طریق مجلس برای تأیید نامه های متوقف شده، تشکر کرد

12. Ordnance Survey maps are essential: they are accurate and of good quality.
[ترجمه ترگمان]نقشه های نقشه برداری Ordnance ضروری هستند: آن ها دقیق و دارای کیفیت خوب هستند
[ترجمه گوگل]نقشه های ارزیابی نقشه ها ضروری است که دقیق و با کیفیت خوب باشند

13. The attackers drop real ordnance, itself a rarity in the world of the Hollywood invisible bomb.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان به عنوان یکی از نادر بودن بمب نامرئی هالیوودی، مهمات و مهمات واقعی را رها می کنند
[ترجمه گوگل]مهاجمان رانندگی واقعی، خود را نادر در جهان از بمب نامرئی هالیوود

14. Lorton paused to consult his Ordnance Survey map.
[ترجمه ترگمان]Lorton درنگ کرد تا با نقشه Survey خود مشورت کند
[ترجمه گوگل]لورتون متوقف شد تا با نقشه نقشه های جنگ افزار خود مشورت کنید

15. Mapping agency Ordnance Survey (OS) has launched a service offering free and unrestricted access to most of its map data.
[ترجمه ترگمان]نقشه برداری از اداره نقشه برداری (OS)یک سرویس ارایه خدمات رایگان و دسترسی نامحدود به اغلب داده های نقشه خود را راه اندازی کرده است
[ترجمه گوگل]آژانس نقشه برداری Ordnance Survey (OS) یک سرویس ارائه می دهد که دسترسی رایگان و نامحدود به اکثر داده های نقشه آن را راه اندازی می کند

پیشنهاد کاربران

ordnance ( علوم نظامی )
واژه مصوب: تسلیحات 1
تعریف: مواد منفجره و شیمیایی و آتش زا و دیگر ذخایر انفجاری شامل بمب، اسلحه، مهمات، منور، دودزا و ناپالم


کلمات دیگر: