کلمه جو
صفحه اصلی

observatory


معنی : رصد خانه، زیچ
معانی دیگر : (نجوم) رصد خانه، زیج

انگلیسی به فارسی

رصد خانه، زیچ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: observatories
• : تعریف: a building containing equipment for making astronomical or other kinds of scientific observations.

• astronomical viewing place; place where nature can be observed
an observatory is a special building with telescopes that scientists use to study the sun, the moon, the planets, and the stars.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] رصد خانه

مترادف و متضاد

رصد خانه (اسم)
observatory

زیچ (اسم)
observatory

جملات نمونه

1. The Royal Greenwich Observatory was founded to observe and catalogue the stars.
[ترجمه ترگمان]رصدخانه سلطنتی گرینویچ برای مشاهده و ثبت ستاره ها تاسیس شد
[ترجمه گوگل]برای مشاهده و فهرست ستاره ها، رصدخانه سلطنتی گرینویچ تاسیس شد

2. Guy's house was close to the observatory.
[ترجمه ترگمان]خانه این مرد نزدیک رصدخانه بود
[ترجمه گوگل]خانه گای نزدیک به رصدخانه بود

3. The shuttle also will nudge the observatory gently into a slighter higher orbit to extend its lifetime.
[ترجمه ترگمان]شاتل همچنین به این رصدخانه می رود و به آرامی در مداری عالی قرار می گیرد تا طول عمر خود را گسترش دهد
[ترجمه گوگل]این شاتل نیز به آرامی به رشته ای با وضوح بالاتر به طول عمر خود ادامه می دهد

4. The shuttle also will nudge the observatory into a slightly higher orbit to extend its lifetime.
[ترجمه ترگمان]شاتل همچنین به رصدخانه می رود تا در مدار کمی بالاتر قرار گیرد تا طول عمر خود را گسترش دهد
[ترجمه گوگل]این شاتل همچنین رصدخانه را به یک مدار کمی بالاتر متصل می کند تا طول عمر آن را افزایش دهد

5. The path was built to serve an observatory that functioned at the top of the Ben at the turn of the century.
[ترجمه ترگمان]این مسیر برای خدمت به یک رصدخانه ساخته شد که در صدر اعظم بن در ابتدای قرن قرار داشت
[ترجمه گوگل]این مسیر برای خدمت به یک رصدخانه ای بود که در اوایل قرن بنا در بالای بن قرار داشت

6. The soul without imagination is what an observatory would be without a telescope. Henry Ward Beecher
[ترجمه ترگمان]روح بدون تخیل، چیزی است که یک رصدخانه می تواند بدون تلسکوپ باشد هنری وارد Beecher
[ترجمه گوگل]روح بدون تخیل چیزی است که یک رصدخانه بدون یک تلسکوپ باشد هنری بخش Beecher

7. He designed the Observatory office building in the city, which later won a Merseyside Civic Society building of the year award.
[ترجمه ترگمان]او ساختمان دفتر رصدخانه را در شهر طراحی کرد که بعدا در بخش جامعه مدنی Merseyside جایزه سال را کسب کرد
[ترجمه گوگل]او ساختمان دفتر رصدخانه را در شهر طراحی کرد، که بعدها موفق به کسب مدرک انجمن مدنی مدنی در سالن جایزه سال شد

8. As you say, the place is now an observatory, and seemed quite ideal for my project.
[ترجمه ترگمان]همان طور که می گویید، اینجا یک رصدخانه است، و برای پروژه من ایده آل می نمود
[ترجمه گوگل]همانطور که می گویید، این مکان در حال حاضر یک رصدخانه است و برای پروژه من کاملا ایده آل است

9. Coastguards, police and the Lerwick Observatory received 17 independent reports of a UFO.
[ترجمه ترگمان]Coastguards، پلیس و رصدخانه Lerwick ۱۷ گزارش مستقل از یک بشقاب پرنده را دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]محافظان ساحلی، پلیس و رصدخانه لرویک 17 گزارش مستقل از UFO دریافت کردند

10. I pressed the button to close the observatory roof and set to work setting up my lights.
[ترجمه ترگمان]دکمه را فشار دادم تا سقف رصدخانه را ببندم و دست به کار شدم تا چراغ ها را روشن کنم
[ترجمه گوگل]دکمه را برای بستن سقف رصدخانه فشار داده و تنظیم کردم تا روشنایی من را تنظیم کند

11. Scientists at the observatory are also investigating other uses for the system.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در این رصدخانه در حال بررسی استفاده های دیگری از این سیستم هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در این رصدخانه نیز به بررسی استفاده های دیگر سیستم می پردازند

12. On Oct. 20 NASA's Solar Dynamics Observatory, or SDO, observed its first lunar transit when the new moon passed directly between the spacecraft (in its geosynchronous orbit) and the sun.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰ اکتبر، رصدخانه خورشیدی Dynamics ناسا، یا SDO، اولین بار در ماه اکتبر را مشاهده کرد که ماه جدید مستقیما بین سفینه فضایی (در مدار geosynchronous)و خورشید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در 20 اکتبر، رصدخانه دینامیک خورشیدی ناسا، یا SDO، نخستین حمل و نقل ماه خود را مشاهده کرد، زمانی که ماه جدید به طور مستقیم بین فضاپیمای (در مدار ژیوساینکرون) و خورشید گذشت

13. Research at the Porcupine Abyssal Plain Sustained Observatory site was supported by the European Union and the Natural Environment Research Council of the United Kingdom.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در این جوجه تیغی از سوی اتحادیه اروپا و شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی بریتانیا مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تحقیقات در سایت رصدخانه دشت پری کاپین آبیسال توسط اتحادیه اروپا و شورای پژوهشی محیط زیست بریتانیا پشتیبانی شد

14. Local observatory alerted residents that there would be a dust storm the next day.
[ترجمه ترگمان]رصدخانه محلی به ساکنان هشدار داد که روز بعد طوفان گرد و غبار وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]رصدخانه محلی ساکنان را مطلع کرد که روز بعد یک طوفان گرد و غبار وجود خواهد داشت

15. But a team of researchers at Hawaii's Keck observatory cast their eyes on stars similar to our sun.
[ترجمه ترگمان]اما گروهی از محققان در رصدخانه کک در هاوایی چشمانشان را به ستارگان شبیه به خورشید ما دوخته بودند
[ترجمه گوگل]اما یک تیم از محققان در کاخ هاوایی، رصدخانه چشم خود را بر روی ستاره های شبیه به خورشید ما است

پیشنهاد کاربران

رصدخانه

An observatory is a special building where scientists can watch the moon, weather, etc
🧰🧰
رصدخانه جای مخصوصی است که دانشمندان در آن می توانند ماه، وضعیت هوا وغیره را نظاره کنند.

A place with telescope where people study stars

رصدخانه

🔴a special building for studying stars, planets, weather, etc. : a building from which scientists study and watch the sky
◀️the McDonald Observatory

observatory ( نجوم رصدی و آشکارسازها )
واژه مصوب: رصدخانه
تعریف: تأسیساتی برای مطالعۀ اجرام آسمانی، شامل تلسکوپ و محل استقرار و نگهداری آن


کلمات دیگر: