کلمه جو
صفحه اصلی

palatinate


معنی : ناحیه قلمرو کنت، کنت نشین
معانی دیگر : قلمرو اشرافیان (در آلمان قرون وسطی)، ناحیه ی پالاتینات، ساکن کنت نشین

انگلیسی به فارسی

فالتز، ناحیه قلمرو کنت، کنت نشین


ناحیه قلمرو کنت، کنت نشین، ساکن کنت نشین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: palatinal (adj.)
• : تعریف: the territory or rulership of a palatine.

• area under the rule of a palatine

مترادف و متضاد

ناحیه قلمرو کنت (اسم)
palatinate

کنت نشین (اسم)
palatinate

جملات نمونه

1. The charter granted Calvert palatinate powers over a domain of almost seven million acres from what had once belonged to Virginia.
[ترجمه ترگمان]این منشور اختیارات (کلورت)را بیش از هفت میلیون هکتار زمین از آنچه زمانی متعلق به ویرجینیا بود اعطا کرد
[ترجمه گوگل]این منشور قدرت های کالورت پلاتین را در حدود هفت میلیون هکتار از آنچه که بعدها به ویرجینیا متعلق بود، اعطا کرد

2. The Palatinate was a major player in the war which was both political and religious with alignments changing as events developed.
[ترجمه ترگمان]پالاتینا یک بازیگر اصلی در جنگ بود که هم سیاسی و هم مذهبی بود و هم تراز کردن alignments بود که رویدادها توسعه یافتند
[ترجمه گوگل]پات پات یکی از بازیکنان مهم در جنگ بود که هر دو سیاسی و مذهبی بودند و با هماهنگی به عنوان رویدادهایی تغییر یافتند

3. But 25 years ago, the Palatinate had different plans: his aim was to be a gymnast.
[ترجمه ترگمان]اما ۲۵ سال پیش، پالاتینا نقشه های متفاوتی داشت: هدف او یک ژیمناستیک بود
[ترجمه گوگل]اما 25 سال پیش، پالایشگاه طرح های مختلفی داشت و هدفش این بود که یک ژیمناست باشد

4. Medieval the lord of a palatinate who exercised sovereign powers over his lands.
[ترجمه ترگمان]فرمانروای یک palatinate است که قدرت امپراطور را بر زمین خود اعمال می کند
[ترجمه گوگل]قرون وسطی صاحب قدیانی است که قدرتهای حاکم بر سرزمین او را اجرا می کنند

5. He had control of the Rhenish Palatinate, one of the very states along the Rhine River that Spain wanted to acquire.
[ترجمه ترگمان]He the را که یکی از ایالات شمالی رودخانه راین بود و اسپانیا می خواست به دست آورد، کنترل کرده بود
[ترجمه گوگل]او تحت کنترل ردنیک پالتا، یکی از ایالتهای بسیار در امتداد رودخانه راین بود که اسپانیا می خواست آن را بدست آورد

6. This church was founded by immigrants from the Palatinate and other German districts of the Reformed faith.
[ترجمه ترگمان]این کلیسا توسط مهاجرانی از Palatinate و دیگر districts آلمان بنیان نهاده شد
[ترجمه گوگل]این کلیسا توسط مهاجران از فالتز و دیگر مناطق آلمان از ایمان اصلاح شده تاسیس شد

7. Medieval the lord of a palatinate who exercised sovereign powers '.
[ترجمه ترگمان]خداوند فرمانروای یک palatinate است که قدرت امپراطور را به کار می برد
[ترجمه گوگل]قرون وسطی، ارباب قبطی است که قدرت های مستقل را اعمال می کند

8. Kaiserslautern is a "city in the woods" in the midst of the Palatinate Forest, one of Germany's largest forest areas.
[ترجمه ترگمان]کایزرسلاوترن یک \"شهر در جنگل\"، در وسط جنگل Palatinate، یکی از بزرگ ترین مناطق جنگلی آلمان است
[ترجمه گوگل]Kaiserslautern 'شهرستان در جنگل' در میان جنگل فالتز، یکی از بزرگترین مناطق جنگلی آلمان است

9. Kaiserslautern, according to a fellow student, and this year an Italian did so in the Rhineland Palatinate.
[ترجمه ترگمان]با توجه به یکی از شاگردان این گروه، کایزرسلاوترن، و در سال جاری یک ایتالیایی در حوزه راین کار کرد
[ترجمه گوگل]کایزرسلاوترن، با توجه به یک دانش آموز دیگر، و در همین سال ایتالیایی نیز در راینلاند فالتز انجام داد

10. Then I see it. It is surrounded by fields, rape or wheat or vines in the Palatinate,[sentence dictionary] lavender in Provence.
[ترجمه ترگمان]بعد آن را می بینم این شهر توسط میدان، هتک ناموس یا گندم یا تاک در پالاتینا، [ فرهنگ لغت جمله ] در پرووانس احاطه شده است
[ترجمه گوگل]سپس آن را می بینم این حوزه توسط رشته ها، تجاوز یا گندم یا انگور در فالتز، واژه لغت نامه اسطوخودوس در پروونس احاطه شده است

11. It received its name from the place of its origin, Heidelberg, the capital of the German Electorate of the Palatinate .
[ترجمه ترگمان]نام این شهر، هایدلبرگ، پایتخت of آلمانی پالاتینا، از محل مبدا آن، هایدلبرگ، پایتخت آلمان، گرفته شد
[ترجمه گوگل]این نام خود را از محل مبدا خود، Heidelberg، پایتخت ارشد آلمان از فالتز دریافت کرد

12. Four years ago a brave Pole qualified as a master in Kaiserslautern, according to a fellow student, and this year an Italian did so in the Rhineland Palatinate.
[ترجمه ترگمان]چهار سال پیش، یک مرد لهستانی شجاع، طبق گفته یکی از دانشجویان، در کایزرسلاوترن، به عنوان یک استاد، به مقام استادی رسید، و در سال جاری یک ایتالیایی به این کار در the Rhineland انجام داد
[ترجمه گوگل]چهار سال پیش یک قطب شجاع به عنوان یک استاد در Kaiserslautern، به عنوان یک دانش آموز همکار شناخته شد و در سال جاری ایتالیایی نیز در راینلاند فالتز انجام داد

پیشنهاد کاربران

معلومات در مورد حنک

کامی ، سقفی


کلمات دیگر: