1. Education is not the filling of a pail but the lighting of a fire.
[ترجمه ترگمان]تحصیل، پر کردن یک سطل نیست، بلکه روشنایی آتش است
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش پر کردن یک سطل نیست بلکه روشن کردن آتش است
2. He kicked over the pail through carelessness.
[ترجمه زارع] او با بی دقتی زیر سطل زد
[ترجمه سبحان] او از طریق بی دقتی بیش از بطری لگد زد
[ترجمه ترگمان]سطل را از روی بی احتیاطی روی سطل انداخت
[ترجمه گوگل]او از طریق بی دقتی بیش از بطری لگد زد
3. He tipped the slops out of the pail.
[ترجمه ترگمان]بعد سطل آب را از داخل طشت بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او از انجماد خارج شد
4. The maid plunged the cloth into the pail and cleaned the floor.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار پارچه را داخل سطل کرد و کف اتاق را تمیز کرد
[ترجمه گوگل]خدمتکار پارچه را به بطری انداخت و کف را تمیز کرد
5. The boy jarred against a broken metal pail.
[ترجمه ترگمان]پسرک با یک سطل فلزی شکسته به او برخورد کرد
[ترجمه گوگل]این پسر در برابر یک تکه فلزی شکسته ایستاد
6. There was a pail of water on the ground.
[ترجمه ترگمان]یک سطل آب روی زمین بود
[ترجمه گوگل]یک سطل آب بر روی زمین وجود داشت
7. Farini carried a wash tub, lowered a pail into the river, and rinsed out a dozen pocket handkerchiefs.
[ترجمه ترگمان]Farini طشت رخت شویی را حمل کرد و یک سطل را به رودخانه آورد و یک دوجین دستمال جیبی را شست
[ترجمه گوگل]Farini یک ظرف شستشو گذاشت، یک رطوبت را به رودخانه فرو ریخت و ده ها دستمال پاکتی را شستشو داد
8. Zhu had a metal pail, Zheng carried three empty beer bottles, and the policewoman held a ladle.
[ترجمه ترگمان]ژو یک سطل فلزی داشت که ژنگ سه بطری خالی آبجو داشت و پلیس یک ملاقه بزرگ داشت
[ترجمه گوگل]زو دارنده ی فلزی بود، ژنگ سه بطری آبجو خالی را حمل کرد و پلیس ملاقه را نگه داشت
9. A pail of ice-cold water over the pair of them would have been the best idea.
[ترجمه ترگمان]یک سطل آب سرد بر روی یک جفت آن ها بهترین ایده بود
[ترجمه گوگل]یک بطری آب سرد یخبندان بر روی جفت آنها بهترین ایده بود
10. Whiskers Zhu picked up the pail and ladle, then fell in behind old Zheng and Song Anni.
[ترجمه ترگمان]ژو ژو the را برداشت و با ملاقه در پشت سرش افتاد و سپس به پشت سرش افتاد
[ترجمه گوگل]چروک زو چنگال و ملاقه را برداشت، سپس در پشت زنگ و سون آنی افتاد
11. Fill the pail with sand.
[ترجمه ترگمان]سطل را پر کن
[ترجمه گوگل]بطری را با ماسه پر کنید
12. She would retrieve the pail soon, she promised herself, wriggling into a more comfortable position on the wooden bench.
[ترجمه ترگمان]به خودش قول داد که سطل را به زودی باز کند و به جای راحتی روی نیمکت چوبی وول بخورد
[ترجمه گوگل]او زود بطری را بازیابی می کرد، او خودش را وحشت زد، به سمت راحت تر روی نیمکت چوبی چرخید
13. A pail lifted, still and brimming - mirror To tempt a first star to a tremor.
[ترجمه ترگمان]یک سطل آب که هنوز پر بود از آن بود که یک ستاره را به یک لرزش تبدیل کند
[ترجمه گوگل]یک حصیر برداشته، هنوز و سرازیر می شود - آینه برای تشویق ستاره ی اول به یک لرزش
14. They filled their pail and container, and started the return journey.
[ترجمه ترگمان]سطل و container را پر کردند و سفر بازگشت را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]آنها سطل و ظرف خود را پر کردند و سفر برگشت را آغاز کردند
15. A pail of cold water for washing was set on the floor so that performers had to bend over to use it.
[ترجمه ترگمان]یک سطل آب سرد برای شستن روی زمین چیده شده بود تا اجرا کنندگان مجبور به خم شدن برای استفاده از آن شوند
[ترجمه گوگل]بخشی از آب سرد برای شستشو بر روی کف نصب شده بود، به طوری که هنرمندان مجبور بودند از آن استفاده کنند