کلمه جو
صفحه اصلی

newsboy


معنی : پسر روزنامه فروش
معانی دیگر : (پسر) روزنامه فروش، روزنامه رسان (به خانه ها)

انگلیسی به فارسی

پسر روزنامه فروش


خبرنامه، پسر روزنامه فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a boy who sells or delivers newspapers.

• boy who sells or delivers newspapers, paperboy

مترادف و متضاد

پسر روزنامه فروش (اسم)
newsboy

جملات نمونه

1. A newsboy was screaming an extra.
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش، جیغ و داد و بیداد راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار اضافی را جیغ کشید

2. Days when there were no news sensations the newsboys lived by their wits.
[ترجمه ترگمان]روزها که هیچ خبری نبود، newsboys که the با newsboys زندگی می کردند با عقل خود زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]روزهایی که احساسات خبری نبود، خبرنگاران با عقل خود زندگی می کردند

3. Then came the voice of another newsboy selling the Stop - press News bawling as he ran past.
[ترجمه ترگمان]سپس صدای پسرک روزنامه فروش دیگری آمد که در حالی که دوان دوان از کنارش می گذشت، فریاد زنان دیگر را به فروش رساند
[ترجمه گوگل]سپس صدای یکی دیگر از خبرنگارانی که در حال فروپاشی در جریان توقف اخبار مطبوعات بود، آمد

4. The present paper covers the newsboy model with budget cost constraint.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مدل newsboy با محدودیت هزینه بودجه را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر، مدل newsboy با محدودیت هزینه بودجه را پوشش می دهد

5. Charles finally caught on as a newsboy.
[ترجمه ترگمان]بالاخره چارلز به عنوان پسرک روزنامه فروش دستگیر شد
[ترجمه گوگل]چارلز به عنوان یک خبرنگار دستگیر شد

6. The newsboy makes his rounds every morning.
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش هر روز صبح rounds می کند
[ترجمه گوگل]خبرنگار هر روز صبح می کند

7. The reordering newsboy problem was researched under the uncertainty circumstances.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرایط عدم قطعیت، یک مشکل newsboy مجدد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مشکل خبرنگاری مجدد در شرایط غیرقابل اطمینان مورد بررسی قرار گرفت

8. In this paper, we study the reordering newsboy problem.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما the problem (newsboy newsboy)را مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مسئله خبرنگاری مجدد را بررسی می کنیم

9. The newsboy throws his papers in the wrong place.
[ترجمه ترگمان]پسرک روزنامه فروش، روزنامه های او را در جای ناجوری پرت می کند
[ترجمه گوگل]خبرنگار مقاله های خود را در جای اشتباه پرتاب می کند

10. The newsboy problem model also increasingly develops with the transformation of theproduction management styles.
[ترجمه ترگمان]مدل مشکل newsboy نیز به طور فزاینده ای با تبدیل سبک های مدیریت theproduction توسعه می یابد
[ترجمه گوگل]مدل مشکل خبرگزاری با تغییر سبک های مدیریت تولید، به طور فزاینده ای توسعه یافته است

11. Their schemes began to unravel when one of their hollow nickels containing a coded message accidentally ended up in the hands of a Brooklyn newsboy.
[ترجمه ترگمان]طرح های آن ها وقتی یکی از سکه های hollow را که تصادفا در دست یک روزنامه فروش، در بروکلین، به طور اتفاقی در دست داشت، از هم باز کردند
[ترجمه گوگل]طرح های خود را شروع به تجزیه و تحلیل، زمانی که یکی از نیکل توخالی آنها حاوی یک پیام کد شده به طور تصادفی به دست یک خبرنامه بروکلین رسید

12. In the first chapter we present multi - item newsboy model with uncertain demand and budget constraint.
[ترجمه ترگمان]در فصل اول مدل newsboy چند موردی با تقاضای نامشخص و محدودیت بودجه ارایه می کنیم
[ترجمه گوگل]در فصل اول ما مدل چندبعدی خبرنامه با محدودیت تقاضای و بودجه نامشخص ارائه می کنیم


کلمات دیگر: