کلمه جو
صفحه اصلی

paleolithic


معنی : پارینه سنگی
معانی دیگر : (دوران های زمین شناسی) دیرینه سنگی، پارینه سنگی (از حدود 2 میلیون تا ده هزار سال پیش - پیش از دوران میان سنگی است)، عهد حجر قدیم، وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یاکهنه سنگی

انگلیسی به فارسی

پالئولیت، پارینه سنگی


پارینه سنگی، وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یاکهنه سنگی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (sometimes l.c.) designating the earliest period of the Stone Age, from about 2 million B.C. to about 10,000 B.C., characterized by the use of primitive stone tools.

• of the earlier stone age

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دوران پارینه سنگی ،دیرینه سنگی - - آغاز از 500000 تا آغاز دوران میان سنگی (7000 قبل از میلاد) - - اسم: اولین قسمت عصر حجر که مشخصه آن ظهور انسان و آلت و ابزار دست ساز او در برخی نواحی است. همبستگی سطوح فرهنگی نسبی با سن واقعی (و بنابراین با واحدهای زمین چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه ای دیگر، متفاوت می باشد. با این حال، این دوره باستانی کم و بیش با پلیستوسن، همزمان است. - مقایسه شود با: mesolithic, neolithic. - نیز ببینید: middle paleolithic, lower paleolithic, upper paleolithic, eolithic. - مترادف: oldstoneage. - صفت: مربوط به اولین قسمت عصر حجر. -

مترادف و متضاد

پارینه سنگی (صفت)
paleolithic

جملات نمونه

1. Marshall Sahlins demonstrated that Paleolithic people needed to work only 14 hours a week to feed, clothe, and shelter themselves.
[ترجمه ترگمان]مارشال Sahlins نشان داد که افراد پارینه سنگی باید فقط ۱۴ ساعت در هفته برای خوراک، پوشاک و سرپناه کار کنند
[ترجمه گوگل]مارشال صحلینز نشان داد که مردم پالئولیتی فقط 14 ساعت در هفته کار می کنند تا غذا، لباس و پناهگاه خود را بپوشانند

2. However, Paleolithic and Neolithic art often emphasized the buttocks, sometimes exaggerating them to a suggestion of hills or mountains.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنر پارینه سنگی و نوسنگی اغلب بر کفل تاکید می کند، و گاهی اوقات آن ها را به پیشنهاد تپه ها و یا کوه ها می رساند
[ترجمه گوگل]با این حال، هنر پالئولیتی و نئولیتیک اغلب بر روی باسن تأکید داشت، و گاهی اوقات آنها را به پیشنهاد تپه ها یا کوه ها سوق می داد

3. the ethnography of paleolithic humans.
[ترجمه ترگمان]قوم شناختی انسان ها
[ترجمه گوگل]قوم نگاری انسانهای پیلولیتی

4. The stone balls were tools of hunting in Paleolithic times.
[ترجمه ترگمان]گلوله های سنگی ابزار شکار در عصر پارینه سنگی بودند
[ترجمه گوگل]توپ های سنگی ابزار شکار در زمان پالئولیت بودند

5. Middle Paleolithic people seem to have made mostly the same relatively simple stone tools humans had been producing for tens of thousands of years and not much else.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مردم دوره پارینه سنگی میانی تقریبا همان ابزارهای سنگی ساده ای بوده اند که انسان ها برای ده ها هزار سال تولید کرده بودند و نه چندان دیگر
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مردم پالئولیوم میانی عمدتا همان ابزار سنگی ساده ای را ساخته اند که انسانها ده ها هزار سال تولید کرده اند و نه چیز دیگری

6. The oldest known specimens date to the Upper Paleolithic period in Western Europe, 000 to 000 years ago, although none of those artifacts were directly dated.
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین نمونه های شناخته شده در دوره پارینه سنگی بالا در اروپای غربی تا ۲۰۰۰ سال پیش وجود داشتند، اگرچه هیچ یک از این مصنوعات به طور مستقیم با تاریخ نداشتند
[ترجمه گوگل]قدیمی ترین نمونه های شناخته شده به دوره پالئولیتی Upper در اروپای غربی، 000 تا 000 سال پیش، هر چند که هیچ یک از این آثار تاریخی به طور مستقیم داده نشده است

7. Paleolithic man could only make the most basic stone tools.
[ترجمه ترگمان]او تنها می توانست مهم ترین ابزار سنگی را بسازد
[ترجمه گوگل]انسان پالئولیتی می تواند تنها ابزار اصلی سنگ را بسازد

8. Early two years ago at the late Paleolithic, here left a footprint of human life.
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش در اواخر دوران پارینه سنگی در اینجا جای پای انسان باقی می ماند
[ترجمه گوگل]دو سال پیش در اواخر پالئولیت، در اینجا یک رد پای زندگی انسانی وجود دارد

9. The research discovered that paleolithic period dog's mouth department is short, and width.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان داد که بخش دهانی سگ دوره کوتاه و عرض آن کوتاه است
[ترجمه گوگل]این تحقیق کشف کرد که دوره دهان پیلولیتیک دهان کوتاه و عرض است

10. In the wake of humanity long after the Paleolithic Age, gradually entered the Neolithic Age.
[ترجمه ترگمان]پس از دوران پارینه سنگی به تدریج به عصر حجر entered وارد شد
[ترجمه گوگل]پس از بشریت مدتها پس از دوره پالئولیتیک، به تدریج وارد دوره عصر نوسنگی شد

11. As early as in the Paleolithic Age 30,000 years ago, human beings began to live here.
[ترجمه ترگمان]در اوایل عصر پارینه سنگی به ۳۰۰۰۰ سال پیش، انسان ها شروع به زندگی در اینجا کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا در عصر پالئولیتی 30،000 سال پیش بود، انسانها در اینجا زندگی می کردند

12. Upper paleolithic Huts from Mezin, Ukraine. These huts date to about 000 BCE.
[ترجمه ترگمان]paleolithic علیا از Mezin، اوکراین این کلبه ها در حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش از میلاد قدمت دارند
[ترجمه گوگل]کلبه های پائولیتی بالا از Mezin، اوکراین این کلبه ها حدود 000 سال قبل از میلاد است

13. A stone implement of the Paleolithic Age.
[ترجمه ترگمان]ساخت سنگی عصر پارینه سنگی باز می گردد
[ترجمه گوگل]یک سنگ از عصر پالئولیت

14. In this fascinating volume, the Middle Paleolithic archaeology of the Middle East is brought to the current debate on the origins of modern humans.
[ترجمه ترگمان]در این کتاب جذاب، باستان شناسی خاورمیانه در خاورمیانه به بحث کنونی در مورد منشا انسان های امروزی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در این حجم جذاب، باستان شناسی پالئولیتی میانه خاورمیانه به بحث های جاری در مورد ریشه های انسان های مدرن منتهی می شود


کلمات دیگر: