کلمه جو
صفحه اصلی

nodus


معنی : گرفتاری، اشکال، گره
معانی دیگر : (مثلا در داستان یا نمایش) گرفتاری، پیچیدگی، وضع دشوار، نودوس

انگلیسی به فارسی

گره، اشکال، گرفتاری


انگلیسی به انگلیسی

• difficult situation, difficult point

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گره ،اشکال . رگبال عرضی میان لبه بال سنجاقکها.

مترادف و متضاد

گرفتاری (اسم)
scrape, ado, involvement, plight, entanglement, captivity, hitch, assurance, constraint, mire, drawing, snarl, encumbrance, nodus, tanglement

اشکال (اسم)
hardness, difficulty, worriment, burble, impediment, bug, handicap, drawback, disadvantage, node, traverse, spinosity, nodus

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

جملات نمونه

1. It's a nodus how to equipoise all players' benefit in course of VIC's regeneration.
[ترجمه ترگمان]این روشی است که نشان می دهد چگونه تمام بازیکنان در دوره بازسازی s بهره مند خواهند شد
[ترجمه گوگل]این یک نکته در مورد نحوه ی هماهنگ کردن تمام مزایای بازیکنان در بازسازی VIC است

2. It is a nodus to solve the derivative of absolute value function.
[ترجمه ترگمان]این یک nodus برای حل مشتق تابع مقدار مطلق است
[ترجمه گوگل]این یک گره برای حل مشتق از تابع ارزش مطلق است

3. Objective: To study the methods, nodus and lapsus of the treatment of chronic pulmonary heart disease with respiratory failure.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه روش ها، nodus و lapsus درمان بیماری های قلبی ریوی مزمن با شکست تنفسی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه روش ها، گره و لوبوس درمان بیماری های قلبی مزمن ریوی با نارسایی تنفسی

4. To the "hot nodus " or "warm nodus " diagnosed by nuclide scan, we should first diagnose it as benign tumor, but to the "cool or cold nodus ", we should analyze it by the sign of CT. additionally.
[ترجمه ترگمان]برای \"nodus داغ\" یا \"nodus گرم\" که توسط nuclide تشخیص داده شد، ابتدا باید آن را به عنوان تومور خوش خیم شناسایی کنیم، بلکه باید آن را با علامت سی تی تجزیه و تحلیل کنیم علاوه بر این
[ترجمه گوگل]به 'گره گرم' یا 'گره گره' تشخیص داده شده توسط اسکن نکردنی، ما ابتدا باید آن را به عنوان تومور خوش خیم تشخیص دهیم، اما به 'گره سرد یا سرد'، ما باید آن را با نشانه سی تی تجزیه و تحلیل کنیم علاوه بر این

5. The system implement and the technique nodus are discussed in this paper in detail.
[ترجمه ترگمان]این سیستم پیاده سازی شده و تکنیک nodus در این مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سیستم پیاده سازی و روش گره در این مقاله به طور مفصل مورد بحث قرار گرفته است

6. Alizarin red S staining was applied to count the calcium nodus, and cell calcium depositions were measured.
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی قرمز Alizarin برای شمارش کلسیم nodus اعمال شد و رسوبات کلسیم سلول اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]برای شمارش گره کلسیم رنگ آمیزی قرمز S الیزارین S انجام شد و ضایعات کلسیم سلول اندازه گیری شد

7. The author talked some cognition and experiences related to the problem and analyzed the problems and nodus towards it.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در مورد شناخت و تجربیات مرتبط با این مشکل سخن گفت و مشکلات و مشکلات مربوط به آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]نویسنده برخی از شناخت و تجربیات مربوط به این مسئله را مورد بررسی قرار داد و مشکلات و گره های آن را مورد بررسی قرار داد

8. In bess mountain area, the problem of drainage becomes a nodus because of the special nature of bess and terrain . The nodus must be solved immedialtely.
[ترجمه ترگمان]در منطقه کوهستانی bess، مساله زه کشی به دلیل ماهیت خاص of و زمین تبدیل به a می شود The باید immedialtely حل شوند
[ترجمه گوگل]در ناحیه کوه بیس، مشکل زهکشی به علت ماهیت ویژه بیس و زمین، ناودانی می شود نودوس باید به طور ناگهانی حل شود

9. The present study was to screen the effective procoagulant components from Nodus nelumbinis Rhizomatis.
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر این بود که مولفه های موثر procoagulant را از nodus nelumbinis Rhizomatis (nodus nelumbinis Rhizomatis)نمایش دهد
[ترجمه گوگل]هدف از این مطالعه، بررسی اجزای موثر پروتئواگولانت از Nodus nelumbinis Rhizomatis بود

10. Injury and recovery of central nervous system are the focal point and nodus in the academic circles.
[ترجمه ترگمان]جراحت و بازیابی سیستم عصبی مرکزی، نقطه کانونی و ضعف در حلقه های دانشگاهی است
[ترجمه گوگل]آسیب و بهبودی سیستم عصبی مرکزی نقطه مرکزی و گره در محافل علمی است

11. During this course, how to ensure the effective implement becomes both an emphasis and a nodus .
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره، چگونه اطمینان حاصل کنیم که اجرای موثر، هم تاکید و هم a است
[ترجمه گوگل]در طول این دوره، چگونه برای اطمینان از اجرای موثر، هر دو تاکید و گره می شود

12. The author insists that, how to construct the exercising system of state ownership is the key and nodus necessary to solve. Therefore, the legislation on right in rem shall not be evaded.
[ترجمه ترگمان]مولف اصرار دارد که، چگونگی ساخت سیستم اعمال مالکیت دولتی کلید و nodus لازم برای حل آن است بنابراین، قانونی که در سمت راست از این به یاد می شود نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]نویسنده اصرار دارد که چگونگی ساخت سیستم تمرینی مالکیت دولتی کلید و گره ضروری برای حل است بنابراین، قوانین حقوقی در پیش نخواهد ماند

13. It treatisedespecially new request of howff of new times, the nodus and essentiality of landscape creativity.
[ترجمه ترگمان]این روش، درخواست جدید of زمان های جدید، the و essentiality خلاقیت چشم انداز را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این تقاضا به طور خاص درخواست جدیدی از زمان های جدید، گره و ضرورت خلاقیت چشم انداز به دست آمد

14. The death caused of anaphylactic shock is common in clinical medicine and medicolegal expertise, but it is a nodus to diagnose sudden death from allergy.
[ترجمه ترگمان]مرگ ناشی از شوک anaphylactic در پزشکی بالینی و متخصص بالینی رایج است، اما تشخیص مرگ ناگهانی از آلرژی یک nodus است
[ترجمه گوگل]مرگ ناشی از شوک آنافیلاکتیک در پزشکی بالینی و تخصص پزشکی شناخته شده است، اما برای تشخیص مرگ ناگهانی از آلرژی ضروری است


کلمات دیگر: