کلمه جو
صفحه اصلی

obscurantism


معنی : تاریک اندیشی، کهنه پرستی، مخالفت با روشنفکری، سبک نگارش مبهم، مخالفت با علم و معرفت
معانی دیگر : دانش ستیزی، تاریک گرایی، مخالفت با پیشرفت و روشن فکری

انگلیسی به فارسی

مبهم بودن، تاریک اندیشی، کهنه پرستی، مخالفت با روشنفکری، سبک نگارش مبهم، مخالفت با علم و معرفت


تاریک اندیشی، مخالفت با روشنفکری، مخالفت با علم ومعرفت، کهنه پرستی، سبک نگارش مبهم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: obscurantist (adj.), obscurantist (n.)
(1) تعریف: active opposition to intellectual enlightenment, esp. by withholding knowledge from the public.

(2) تعریف: a deliberate lack of clarity or directness of expression, as in certain styles of art or literature.

- Many regard academic jargon as a form of obscurantism intended to maintain the exclusivity of the professorial class.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از اصطلاحات دانشگاهی به عنوان نوعی تاریک اندیشی، به منظور حفظ انحصار طبقه کارگر در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل] بسیاری از اصطلاحات آکادمیک را به عنوان یک نوع مبهوت گرایی قلمداد می کنند که قصد حفظ انحصاری کلاس استاد را دارند

• resistance to progress (political and/or social) and the spread of knowledge; deliberate creation of obscurity
obscurantism is the practice or policy of deliberately making something vague and difficult to understand, especially in order to stop people finding out the truth.

مترادف و متضاد

تاریک اندیشی (اسم)
obscurantism

کهنه پرستی (اسم)
obscurantism

مخالفت با روشنفکری (اسم)
obscurantism

سبک نگارش مبهم (اسم)
obscurantism

مخالفت با علم و معرفت (اسم)
obscurantism

جملات نمونه

1. Religious prejudice and scientific obscurantism have been closely entangled throughout the whole history of this debate.
[ترجمه ترگمان]عقاید مذهبی و تاریک اندیشی علمی در سراسر تاریخ این بحث به شدت گرفتار شده اند
[ترجمه گوگل]تعصب های مذهبی و مبهوم بودن علم در تمام طول تاریخ این بحث درگیر شده است

2. But it has the disadvantage of confusion and obscurantism.
[ترجمه ترگمان]اما این مساله نقطه ضعف سردرگمی و تاریک اندیشی دارد
[ترجمه گوگل]اما از نظر سردرگمی و مبهوت گرایی، آن را از دست می دهد

3. The association primary aim is to defeat scientific obscurantism and promote scientific truth.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این انجمن، شکست تاریک اندیشی علمی و ترویج حقیقت علمی است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی انجمن این است که شکست مکتوبیستی علمی علمی و حقیقت علمی را افزایش دهیم

4. The connotation of "obscurantism" is concerned with knowledge and emotion.
[ترجمه ترگمان]\"تاریک اندیشی\" به دانش و احساس مربوط می شود
[ترجمه گوگل]مفهوم 'مبهوت گرایی' مربوط به دانش و احساسات است

5. His work suffers from the obscurantism typical of the Christian era.
[ترجمه ترگمان]کار او از تاریک اندیشی عمومی دوران مسیحیت رنج می برد
[ترجمه گوگل]کار او از مبهوت گرایی معمولی عصر مسیحیت رنج می برد

6. The People of China under Mao's obscurantism Mao is only one God in their heart!
[ترجمه ترگمان]مردم چین تحت تعصب مایو در قلب خود تنها یک خدا هستند!
[ترجمه گوگل]مردم چین تحت مبهومیت مائو، مائو تنها در دل یک خدا هستند!

7. The "religious and political obscurantism" in "Neo-Obscurantism" has impacted and is impacting negatively the constitution and the constitutional separation of politics and religion.
[ترجمه ترگمان]\"تاریک اندیشی مذهبی و سیاسی\" در \"Neo -\" تاثیر منفی داشته است و بر قانون اساسی و تفکیک قانون اساسی سیاست و مذهب تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]'مبهوت گرایی مذهبی و سیاسی' در 'Neo Obscurantism' تأثیر منفی بر قانون اساسی و جدایی قانون اساسی سیاست و دین دارد

8. Hitherto this has led to some allegations in the Press about Whitehall obscurantism but little interest or pressure in Parliament itself.
[ترجمه ترگمان]تا کنون این موضوع منجر به اظهاراتی در مطبوعات در مورد تاریک اندیشی وایت هال شده، اما به خود پارلمان علاقه چندانی نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]تا کنون این به برخی اتهامات در مطبوعات در مورد مبهوت گرایی Whitehall منجر شده است، اما کمی علاقه و یا فشار در خود مجلس

9. At the heart of this story is a battle between Western enlightenment and obscurantism. But in fact, Turkey's real dichotomy has always been between its westernizers and its modernizers.
[ترجمه ترگمان]در قلب این داستان، نبردی بین روشن گری غرب و تاریک اندیشی برگزار می شود اما در حقیقت، دوگانگی واقعی ترکیه همواره بین westernizers و modernizers بوده است
[ترجمه گوگل]در قلب این داستان، نبردی بین روشنفکران غربی و مبهوت گرایی است اما در حقیقت، دوگانگی واقعی ترکیه همواره بین غربگرایان و مدرنیزاسیون آن بوده است

10. The mysticism is eroding people's rational spirit little by little, which is flooding the field of Chinese science criticism, and the obscurantism beginning to appear.
[ترجمه ترگمان]این عرفان روح منطقی مردم را کمی از بین می برد، که حوزه نقد علوم چینی را جاری می کند و تاریک اندیشی شروع به پدیدار شدن می کند
[ترجمه گوگل]عرفان روحیه عقلایی مردم را به طور ناچیز کاهش می دهد که زمینه انتقاد علمی چینی ها را برانگیخته و مات و مبهوتگرایی شروع به ظهور می کند

11. A country that distrusts science is condemned to move straight back to medieval obscurantism.
[ترجمه ترگمان]کشوری که علم طغیان برافراشته است، محکوم به حرکت مستقیم به تاریک اندیشی قرون وسطی می شود
[ترجمه گوگل]کشوری که علم را نادیده میگیرد محکوم به حرکت مستقیم به مبهوت گرایی قرون وسطایی است

12. The abridgment and distortion of Chinese textbooks during Japanese invasion of China was to carry out its obscurantism and cultural invasion.
[ترجمه ترگمان]تحریف و تحریف کتاب های درسی چینی در طول حمله ژاپن به چین برای انجام تاریک اندیشی و تهاجم فرهنگی به این کشور انجام شد
[ترجمه گوگل]خلاصه و تحریف کتاب های درسی چینی در طی حمله ژاپنی به چین، انجام مبهوسی و تهاجم فرهنگی بود

13. It not only excluded the intellectual as an outstanding pioneer in the development of China's economy, science and culture, but also preached obscurantism that devalues the importance of intelligence.
[ترجمه ترگمان]آن نه تنها روشنفکران به عنوان یک پیشتاز برجسته در توسعه اقتصاد، علم و فرهنگ چین را حذف کرد بلکه تاریک اندیشی را موعظه کرد که ارزش هوش را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این نه تنها فکری را به عنوان یکی از پیشگامان برجسته در توسعه اقتصاد، علم و فرهنگ چین، بلکه همچنین مسیحیت گرایی را که اهمیت اطلاعات را کاهش می دهد، رد کرد

پیشنهاد کاربران

تاریک ورزی

حقیقت پوشی
وارونه نمایی
تیره گری ( به عکس روشن گری )



کلمات دیگر: