1. to a nicety
دقیقا،کاملا،بانهایت دقت،به میزان دقیق
2. a problem of great nicety
مسئله ای بسیار پر حساسیت
3. he depicted the scene with the greatest nicety
او آن صحنه را با حداکثر خوش سلیقگی ترسیم کرد.
4. You judged the distance to a nicety.
[ترجمه ترگمان]شما مسافت زیادی را با دقت در نظر گرفته اید
[ترجمه گوگل]شما فاصله را به یک نکته دادید
5. Clarac was used to social nicety.
[ترجمه ترگمان]Clarac با دقت اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]Clarac به nicety اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت
6. The nicety of his argument.
[ترجمه ترگمان]The جر و بحث او را به هم زد
[ترجمه گوگل]شایسته استدلال او
7. This is no semantic nicety; rather, it is arguable that the distinction reveals something of their political specificities.
[ترجمه ترگمان]این هیچ nicety معنایی ندارد؛ بلکه میتوان ادعا کرد که تمایز چیزی از ویژگی های سیاسی آن ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این هیچ شکلی معنایی نیست؛ بلکه این استدلال می کند که تمایز چیزی از ویژگی های سیاسی آنها را نشان می دهد
8. And it isn't a mere semantic nicety.
[ترجمه ترگمان]و این یک nicety معنایی نیست
[ترجمه گوگل]و این یک نکته ساده معنایی نیست
9. Our company accepts various diagrams of nicety accessories and samples processing, and can offer an itemized list of the 17% export added value tax invoice.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما نمودارهای مختلف of و پردازش نمونه را می پذیرد و می تواند لیست itemized از فاکتور مالیات بر ارزش افزوده ۱۷ درصد را ارایه کند
[ترجمه گوگل]شرکت ما نمودارهای مختلفی از لوازم جانبی نازک و پردازش نمونه را می پذیرد و می تواند فهرست دقیق از مبلغ 17٪ مالیات بر ارزش افزوده صادراتی را ارائه دهد
10. You can see with what nicety we have to trim our sails between chemistry and history.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ببینید که ما باید sails را بین شیمی و تاریخ از بین ببریم
[ترجمه گوگل]شما می توانید ببینید که چه جادویی ما باید بادبان های ما بین شیمی و تاریخ را تر و تمیز کنیم
11. But its nicety will be influenced if the influencing factors can't be hold by rule and line.
[ترجمه ترگمان]اما اگر عوامل موثر نتوانند با قاعده و خط حفظ شوند، nicety آن تحت تاثیر قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اما اگر نتواند عوامل موثر را با قاعده و خط مواجه سازد، شایستگی آن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت
12. This kind of work required extreme nicety and minute attention on the part of the workmen.
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم دقت بسیار و توجه دقیق به قسمتی از کارگران بود
[ترجمه گوگل]این نوع کارها نیازمند توجه و نگرانی شدید به بخش کارگران بود
13. Everything was arranged to a nicety.
[ترجمه ترگمان]تمام کارها را با دقت و دقت انجام داده بود
[ترجمه گوگل]همه چیز مرتب شده بود
14. Story eventually, i can only one man looked at the memory of the nicety lost.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، من تنها کسی هستم که به خاطره nicety از دست رفته
[ترجمه گوگل]در نهایت داستان، من فقط می توانم یک مرد نگاهی به حافظه ای که از دست داده بود، نگاه کرد