کلمه جو
صفحه اصلی

loin


معنی : گرده، کمر، صلب، گوشت گرده
معانی دیگر : (گوشت) گوشت گرده، فیله، پشت مازو، (جمع) قدرت جنسی، اندام های جنسی، (معمولا جمع: بخش پایین کمر از استخوان کپل تا دنده ها) کمر

انگلیسی به فارسی

کمر، صلب ( solb )، گرده


پایه، کمر، صلب، گرده، گوشت گرده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the part on either side of the spine between the lower ribs and the hipbone.

(2) تعریف: a cut of meat taken from the loin of an animal.

(3) تعریف: (pl.) the region of the thighs, groin, and genitals.

• part of the body below the ribs and above the hipbones (in humans or quadruped animals); cut of meat from the loin area
someone's loins are the front part of their body between their waist and thighs, especially their sexual organs; a literary use.
loin, or a loin, is a piece of meat which comes from the back or sides of an animal, quite near the tail end.
if you gird up your loins or gird your loins, you prepare to do something difficult or dangerous; a literary expression.

مترادف و متضاد

گرده (اسم)
granule, disk, disc, pollen, kidney, loin, haunch, feuilleton, hunkers

کمر (اسم)
drag, middle, girdle, waistline, loin, reins

صلب (اسم)
loin

گوشت گرده (اسم)
loin, saddle

جملات نمونه

1. a loin of pork
گوشت گرده ی خوک

2. Slice loin and place on other half of plate; drizzle with oil and sprinkle with basil.
[ترجمه ترگمان]Slice ران در نیمه دیگر بشقاب قرار داده می شود؛ باران ریزی دارد و ریحان خشک می شود
[ترجمه گوگل]تکه تکه کردن و قرار دادن در نیمه دیگر صفحه چاشنی روغن و ریحان را بپاشید

3. Chops from the loin are rib, loin, and butterfly.
[ترجمه ترگمان]گوشت ران گوشت دنده و ران و پروانه است
[ترجمه گوگل]کلاه گشاد از کمر، ران، پایه و پروانه

4. Those cut nearest the short loin contain the tip of the hipbone; they an-e pin-bone steaks.
[ترجمه ترگمان]ان هایی که به آن ها نزدیک بودند، نوک استخوان لگن را در دست داشتند
[ترجمه گوگل]آنهایی که نزدیکترین انتهای کوتاه هستند، حاوی نوک اندام هیپوفیز هستند آنها یک استایک استخوان پین هستند

5. For grilling, choose top loin, sirloin, rib eye, Porterhouse or bone steaks.
[ترجمه ترگمان]برای کباب کردن، گوشت گوساله، گوشت دنده، گوشت دنده، گوشت دنده و گوشت استخوان را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]برای کباب کردن، ابتدا قاشق بالا، قارچ، قاشق چایخوری، Porterhouse یا استیک استخوان را انتخاب کنید

6. Skinless chicken breast and turkey, pork loin, tenderloin, flank steak.
[ترجمه ترگمان]گوشت مرغ و بوقلمون، ران خوک، گوشت خوک، گوشت خوک، استیک
[ترجمه گوگل]سینه مرغ دریایی بدون پوست و بوقلمون، نخود فرنگی گوشت خوک، فیله گوشت گاو، فلفل استیک

7. Mince pork loin with pork fat. Mix with marinade and stir until sticky, set aside for 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک با گوشت خوک با ادویه و گوشت مخلوط میشه و تا ۱۵ دقیقه دیگه حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]گوشت گوسفند خوک با چربی گوشت خوک با ماریناد مخلوط کنید و تا زمانی که چسبناک بگذارید، به مدت 15 دقیقه قرار دهید

8. Wash, wipe and cut pork loin into thick slices. Marinate with seasoning for 10 minutes. Dip both sides of pork with all-purpose flour. And shallow fry until golden brown. Put onto roasting tin.
[ترجمه ترگمان]کارواش، پاک کن و گوشت خوک را به تکه های ضخیم تبدیل کنید برای ده دقیقه با چاشنی از چاشنی استفاده کن که هر دو طرف گوشت خوک رو با همه پودر تبدیل کنیم و تا وقتی که قهوه ای روشن بشه آن قوطی را باز کن
[ترجمه گوگل]شستن، پاک کردن و برش گوشت خوک را به تکه های ضخیم بریزید با 10 دقیقه ادویه جات ترشی جات هر دو طرف گوشت خوک را با آرد همه منظوره بشویید و به طور کامل خرد کردن تا قهوه ای طلایی روی قلع قاشق بریزید

9. Important faults: Long loin, narrow or hollow.
[ترجمه ترگمان]عیب مهم: کمر دراز، باریک یا توخالی
[ترجمه گوگل]گسل های مهم: لانه بلند، باریک یا توخالی

10. Moi un jour j'irai plus loin, que les chemins qui m'entourent.
[ترجمه ترگمان]او یک کمر و یک ران به علاوه کمر دارد
[ترجمه گوگل]مؤسسات مالی و اعتباری، علاوه بر مؤسسات،

11. Et loin des beaux discours, des grandes th é ories.
[ترجمه ترگمان]و این گوشت خوک discours بزرگ است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، گفتوگوهای بی سابقه ای انجام می شود

12. The toxic ingredients are a loin and aloe - emodin.
[ترجمه ترگمان]ترکیبات سمی یک ران و آلوئه ورا هستند
[ترجمه گوگل]مواد سمی یک چرک و آلوئه - امودین هستند

13. That's true. loin is a cat, a very big cat.
[ترجمه ترگمان]درست است ران یک گربه است، یک گربه بزرگ
[ترجمه گوگل]درست است پایه گربه گربه بسیار بزرگ است

14. The back is muscular with firmly muscled loin.
[ترجمه ترگمان]کمر، عضلانی و عضلانی است
[ترجمه گوگل]عقب عضلانی است با چربی محکم محکم

a loin of pork

گوشت گرده‌ی خوک


loin-chop

کتلت فیله


His loins were rich in sons.

او پسرهای زیادی پس انداخت.


اصطلاحات

gird (up) one's loins

(برای انجام کار دشوار یا پرتقلا) آماده شدن


پیشنهاد کاربران

در آناتومی ( کالبد شناسی ) به ناحیه ی زیر دنده ها و بالای استخوان لگن loin می گویند؛ پهلو

گوشت راسته گوساله یا گاو
a part of a body or large cut of meat on the both sides of spine from lowest ribs to the hip bones

Chuck : گوشت قسمت شانه گوساله
Ribeye : گوشت قسمت دنده گوساله


کلمات دیگر: