کلمه جو
صفحه اصلی

coup


معنی : کودتا، بر هم زدن
معانی دیگر : (به ویژه اگر ناگهان باشد) ضربه شست، شاهکار، موفقیت مشعشع، کار چشمگیر، کوبکار، (در اصل) ضربه، ضربت

انگلیسی به فارسی

برهم زدن، ضربت، کودتا


کودتا، بر هم زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a brilliant and successful action or maneuver.
مشابه: achievement, feat

- His breaking of the Nazi codes was a great coup.
[ترجمه امیرحسین کریمی] شکستن کدهای نازی توسط او یک کودتای بزرگ بود
[ترجمه shilan] شکستن کدهای نازی دستاوردی بزرگ بود.
[ترجمه ترگمان] شکستن کدها توسط نازی ها یک کودتای بزرگ بود
[ترجمه گوگل] شکستن او از کدهای نازی یک کودتای بزرگ بود

(2) تعریف: the sudden and forceful attempt of a group, esp. of military or other government personnel, to seize state power; coup d'�tat.
مشابه: revolt

• sudden successful stroke; revolution, takeover, overthrow
a coup is a military action intended to seize power in a country by getting rid of its government or its president.
a coup is also an achievement thought to be especially brilliant because of its difficulty.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.

مترادف و متضاد

کودتا (اسم)
coup, coup d'etat

بر هم زدن (فعل)
bash, overset, unsettle, discompose, disturb, disorder, ruffle, faze, tousle, coup, derange, disarrange, disband

achievement, often by maneuver


Synonyms: accomplishment, action, coup de mâitre, coup d’état, deed, exploit, feat, overthrow, plot, revolution, stratagem, stroke, stroke of genius, stunt, successful stroke, tour de force, upset


جملات نمونه

1. the coup d'etat failed
کودتا با شکست روبرو شد.

2. a bloodless coup d'etat
کودتای بدون خونریزی

3. her next coup was to bring the two sides to the negotiating table
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.

4. the attempted coup failed
کودتا (یی که سعی در انجام آن شده بود) شکست خورد.

5. some dissatisfied officers staged a coup d'etat
برخی از افسران ناراضی دست به کودتا زدند.

6. several cabinet ministers were involved in the coup
چندین وزیر در کودتا دست داشتند.

7. he too was heavily implicated in the plan for a coup d'etat
او هم عمیقا در نقشه ی کودتا دست داشت.

8. There have been seven coup attempts against the beleaguered government.
[ترجمه ترگمان]هفت کودتا علیه دولت محاصره شده انجام شده است
[ترجمه گوگل]هفت تلاش کودتا علیه دولت محاصره شده است

9. It was a tremendous coup for the local paper to get an exclusive interview with Prince Charles.
[ترجمه ترگمان]این یک کودتای فوق العاده برای روزنامه محلی بود تا یک مصاحبه اختصاصی با شاهزاده چارلز انجام دهد
[ترجمه گوگل]این یک کودتا عظیم برای مقاله محلی بود تا یک مصاحبه اختصاصی با پرنس چارلز دریافت کند

10. The government announced it had pre-empted a coup attempt.
[ترجمه ترگمان]دولت اعلام کرد که یک اقدام برای کودتا را به انحصار خود درآورده است
[ترجمه گوگل]دولت اعلام کرد که پیش از آن یک تلاش کودتا را انجام داده است

11. A series of coup attempts and mutinies within the armed forces destabilized the regime.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از تلاش ها برای کودتا و شورش در نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات کرده است
[ترجمه گوگل]یک سری از تلاش های کودتا و شورش در داخل نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات ساخت

12. Following the coup, parliamentary leaders were put under house arrest.
[ترجمه ترگمان]بدنبال این کودتا، رهبران پارلمانی تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پس از کودتای، رهبران مجلس تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند

13. Some of the leaders of the coup took their lives rather than face dishonour.
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران این کودتا، به جای روبرو شدن با بی حرمتی، جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران کودتا زندگیشان را به جای خشم نادیده گرفتند

14. The coup leaders could face life imprisonment.
[ترجمه ترگمان]رهبران کودتا توانستند با حبس ابد رو به رو شوند
[ترجمه گوگل]رهبران کودتا می توانند با حبس ابد مواجه شوند

15. The tribunal ordered the execution of 42 coup plotters.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم اعدام ۴۲ کودتا را صادر کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور داد که اعدام 42 پلاتر کودتا را اعلام کنند

16. He was the prime mover behind the coup.
[ترجمه ترگمان]او محرک اصلی در پس کودتا بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در کودتا بود

17. The president was ousted in a military coup in January 198
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در یک کودتای نظامی در ژانویه ۱۹۸ برکنار شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در ژانویه 198 در کودتای نظامی کشته شد

Her next coup was to bring the two sides to the negotiating table.

کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.


Several cabinet ministers were involved in the coup.

چندین وزیر در کودتا دست داشتند.


پیشنهاد کاربران

کودتا
Military coup
کودتای نظامی

دستاورد

📌 نکته : Coup را با Coupe اشتباه نگیرید. Coupe یک نوع از خودروهاست که تو فارسی بهش میگیم کوپه. مثل سدان ( Sedan ) میمونه ولی با سقف سابت و عقبی شیبدار. معمولا اکثر اوقات ۲ دره هست. سدان به ماشینای مسافرکش معمولی میگن.
و اما Coup. این واژه ۲ تا معنی داره :
۱. کودتا ( Coup d'etat ) که یه واژه فرانسویه
۲. دستاورد شگرف و پشم ریزون و غیرمنتظره

تعریف دیکشنری برای Coup :
noun
[count]
1 : �coup d'�tat
◀️a military coup
◀️a coup attempt

2 : an impressive victory or achievement that usually is difficult or unexpected
It was a major coup when they got the Vice President to◀️ appear on their show for an interview.

خب حالا کودتا یعنی چی :
[count] : a sudden attempt by a small group of people to take over the government usually through violence
◀️ a military coup d'�tat
◀️ a bloody coup d'�tat
این دیکشنری داره میگه که به �تلاش ناگهانی و تهاجمی و خشونت آمیز گروه کوچکی از مردم برای ساقط کردن حکومت�

ولی فرهنگ معین و ویکی پدیا نظر دیگه ای دارن.
✓✓ فرهنگ معین : تلفظ: ( دِ )
( اسم )
ساقط کردن حکومتی به طور ناگهانی از طریق نیروهای نظامی

✓✓ ویکیپدیا
شورش ارتش بر علیه دولت
کودتا سرنگونی ناگهانی و خشن دولت یا حکومت وقت توسط گروهی کوچک است. پیشنیاز اصلی یک کودتا، کنترل تمام یا بخشی از نیروهای مسلح است. برخلاف انقلاب که معمولاً توسط عده زیادی از مردم که برای تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به وقوع می پیوندد. کودتا تغییر در قدرت از بالااست که صرفاً به جابجایی شخصیت های سیاسی حاکمیت می انجامد. یک کودتا به ندرت بر سیاست های بنیادین اقتصادی و اجتماعی یک کشور تأثیر می گذارد. در دو سده اخیر کشورهای زیادی در آسیا، قاره آفریقا و آمریکای لاتین کودتا را تجربه کرده اند.

Deposition of a government

A coup d'�tat ( /ˌkuːdeɪˈtɑː/ ( listen ) ; French for "blow of state" ) , usually shortened to coup, ( also known as an overthrow ) is a seizure and removal of a government and its powers. Typically, it is a violent, illegal, unconstitutional seizure of power by a political faction, military, or a dictator. Many scholars consider a coup successful when the usurpers seize and hold power for at least seven days.

پس همانطور که دیدیم انقلاب با کودتا فرق داره.

به جای Coup از Overthrow هم میشه استفاده کرد با معنی براندازی

برای اینکه معنی overthrow هم ببینید همون واژه رو سرچ کنید


کلمات دیگر: