1. the coup d'etat failed
کودتا با شکست روبرو شد.
2. a bloodless coup d'etat
کودتای بدون خونریزی
3. her next coup was to bring the two sides to the negotiating table
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.
4. the attempted coup failed
کودتا (یی که سعی در انجام آن شده بود) شکست خورد.
5. some dissatisfied officers staged a coup d'etat
برخی از افسران ناراضی دست به کودتا زدند.
6. several cabinet ministers were involved in the coup
چندین وزیر در کودتا دست داشتند.
7. he too was heavily implicated in the plan for a coup d'etat
او هم عمیقا در نقشه ی کودتا دست داشت.
8. There have been seven coup attempts against the beleaguered government.
[ترجمه ترگمان]هفت کودتا علیه دولت محاصره شده انجام شده است
[ترجمه گوگل]هفت تلاش کودتا علیه دولت محاصره شده است
9. It was a tremendous coup for the local paper to get an exclusive interview with Prince Charles.
[ترجمه ترگمان]این یک کودتای فوق العاده برای روزنامه محلی بود تا یک مصاحبه اختصاصی با شاهزاده چارلز انجام دهد
[ترجمه گوگل]این یک کودتا عظیم برای مقاله محلی بود تا یک مصاحبه اختصاصی با پرنس چارلز دریافت کند
10. The government announced it had pre-empted a coup attempt.
[ترجمه ترگمان]دولت اعلام کرد که یک اقدام برای کودتا را به انحصار خود درآورده است
[ترجمه گوگل]دولت اعلام کرد که پیش از آن یک تلاش کودتا را انجام داده است
11. A series of coup attempts and mutinies within the armed forces destabilized the regime.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از تلاش ها برای کودتا و شورش در نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات کرده است
[ترجمه گوگل]یک سری از تلاش های کودتا و شورش در داخل نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات ساخت
12. Following the coup, parliamentary leaders were put under house arrest.
[ترجمه ترگمان]بدنبال این کودتا، رهبران پارلمانی تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پس از کودتای، رهبران مجلس تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
13. Some of the leaders of the coup took their lives rather than face dishonour.
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران این کودتا، به جای روبرو شدن با بی حرمتی، جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران کودتا زندگیشان را به جای خشم نادیده گرفتند
14. The coup leaders could face life imprisonment.
[ترجمه ترگمان]رهبران کودتا توانستند با حبس ابد رو به رو شوند
[ترجمه گوگل]رهبران کودتا می توانند با حبس ابد مواجه شوند
15. The tribunal ordered the execution of 42 coup plotters.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم اعدام ۴۲ کودتا را صادر کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور داد که اعدام 42 پلاتر کودتا را اعلام کنند
16. He was the prime mover behind the coup.
[ترجمه ترگمان]او محرک اصلی در پس کودتا بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در کودتا بود
17. The president was ousted in a military coup in January 198
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در یک کودتای نظامی در ژانویه ۱۹۸ برکنار شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در ژانویه 198 در کودتای نظامی کشته شد