کلمه جو
صفحه اصلی

epicentre


نقطه ظهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین

انگلیسی به فارسی

(زمین‌شناسی) مرکز زمین لرزه، مرکز زلزله


(مجازی) کانون، مرکز


حوضچه، مرکز زلزله


انگلیسی به انگلیسی

• point from which the waves of an earthquake originate; center, focal point (also epicenter)
the epicentre of an earthquake is the place where the earthquake starts.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مرکز (زمین لرزه)

جملات نمونه

1. London became the epicentre of the world fashion industry.
[ترجمه ترگمان]لندن مرکز صنعت مد روز شد
[ترجمه گوگل]لندن مرکز حوزه صنعت مد در جهان بود

2. The earthquake had its epicentre two-hundred kilometres north-east of the capital.
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه، مرکز این زلزله را در دویست کیلومتری شمال شرق پایتخت قرار داد
[ترجمه گوگل]زمین لرزه مرکز حوزه خود را دو صد کیلومتری شمال شرق پایتخت داشت

3. The epicentre was near Bishops Castle in Shropshire, but the shaking was felt as far afield as the intensity 2 area.
[ترجمه ترگمان]مرکز این زلزله در نزدیکی قلعه اسقف ها در Shropshire شایر قرار داشت، اما لرزش آن به عنوان ناحیه شدت ۲ منطقه احساس می شد
[ترجمه گوگل]مرکز حوالی نزدیک قلعه اسقف ها در Shropshire بود، اما تکان خوردن به عنوان شدت 2 منطقه احساس شد

4. A star marks the epicentre of the atomic bomb dropped in 194
[ترجمه ترگمان]یک ستاره نشان داد که مرکز این بمب اتمی در ۱۹۴ قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک ستاره علامت مرکز حوادث بمب اتمی در سال 194 کاهش یافته است

5. Its epicentre was in the sea 19 miles from the town of Maumere, with its 70,000 inhabitants.
[ترجمه ترگمان]مرکز آن در عمق ۱۹ مایلی شهر Maumere قرار داشت و ۷۰،۰۰۰ نفر جمعیت داشت
[ترجمه گوگل]مرکز تحریم آن در دریای 19 مایل از شهر Maumere با 70،000 ساکن آن بود

6. The epicentre of the nation's in decision encompasses a group of states in its heartland, around the Great Lakes.
[ترجمه ترگمان]مرکز این کشور در تصمیم گیری شامل گروهی از ایالات در مرکز خود، اطراف دریاچه های بزرگ است
[ترجمه گوگل]مرکز حاکمیت ملی در تصمیم گیری، شامل یک گروه از ایالت ها در منطقه مرکزی آن، در اطراف دریاچه های بزرگ است

7. The epicentre was in Wenchuan County, some 90 km northwest of the provincial capital of Chengdu.
[ترجمه ترگمان]مرکز این زمین لرزه در بخش Wenchuan، در حدود ۹۰ کیلومتری شمال غربی مرکز استان چنگدو بود
[ترجمه گوگل]مرکز حوزه در شهرستان ونچوان واقع شده است، حدود 90 کیلومتری شمال غربی استان چنگدو

8. The leader of the march has called Ciudad Juarez the "epicentre of pain" due to the levels of violence there.
[ترجمه ترگمان]رهبر این راهپیمایی، سیوداد Juarez را به خاطر میزان خشونت در آنجا \"مرکز درد\" نامید
[ترجمه گوگل]رهبر این راهپیمایی، سیوداد جوارز را 'مرکز حوادث درد' به دلیل سطح خشونت موجود در آن نام نهاد

9. Don't forget that all communication at the epicentre also been cut.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که تمام ارتباطات در مرکز آن نیز بریده شده است
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که تمام ارتباطات در مرکز حوزه نیز قطع شده است

10. The epicentre was 70 miles from Concepcion, Chile's second largest city, with a population of about 670, 000.
[ترجمه ترگمان]مرکز این زلزله در ۷۰ مایلی from، دومین شهر بزرگ شیلی با جمعیتی حدود ۶۷۰ هزار نفر بوده است
[ترجمه گوگل]مرکز مهمات 70 متری از شهر Concepcion، دومین شهر بزرگ شیلی، با جمعیتی حدود 670،000 نفر بود

11. Soldiers have began to reach the isolated epicentre by helicopter.
[ترجمه ترگمان]سربازان شروع به رسیدن به مرکز این زلزله کرده اند
[ترجمه گوگل]سربازان با هلیکوپتر شروع به رسیدن به حوضچه جدا شده شده اند

12. The epicentre was two hours away from the capital Lima where I live.
[ترجمه ترگمان]مرکز این زلزله دو ساعت دورتر از مرکز لیما بوده است که در آنجا زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]مرکز مراکز دو ساعته از لیما در پایتخت زندگی می کرد

13. The first epicentre was 295km (180 miles) north-northwest of Vanuatu's largest island, Santo, at a depth of 35km (2 7 miles).
[ترجمه ترگمان]مرکز آن ۲۹۵ کیلومتر (۱۸۰ مایلی)شمال غرب of، سانتو، در عمق ۳۵ کیلومتری (۲ مایلی)بود
[ترجمه گوگل]اولین مرکز زمین در عمق 35 کیلومتری (2 7 مایل) 295 کیلومتر (180 مایل) در شمال غربی از بزرگترین جزیره ونوتو سانتو بود

14. Seismologist Barry Hull said a magnitude 7 quake with an epicentre within a 50km radius of Melbourne's CBD would cause extensive structural damage, particularly to older buildings up to four storeys.
[ترجمه ترگمان]seismologist بری هال اعلام کرد که زلزله ۷ ریشتری که مرکز آن در شعاع ۵۰ کیلومتری of ملبورن قرار دارد باعث خسارت شدید ساختاری به ویژه برای ساختمان های قدیمی تا چهار طبقه خواهد شد
[ترجمه گوگل]بری هال، سازنده زلزله شناسی، می گوید که زلزله 7 ریشتری با مرکز حوزه ای در شعاع 50 کیلومتری CBD ملبورن، آسیب های ساختاری فراوانی را به وجود می آورد، به ویژه ساختمان های مسکونی تا چهار طبقه

پیشنهاد کاربران

نقطه مرکزی نقطه مهم

Br ) کانون زلزله، مرکز زمین لرزه

epicentre ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: رومرکز
تعریف: تصویر قائم کانون زمین لرزه بر سطح زمین


کلمات دیگر: