کلمه جو
صفحه اصلی

glutton


معنی : شکم پرست، دله، ادم پر خور
معانی دیگر : آدم پر خور، شکمو، شکمباره، دارای علاقه یا ظرفیت زیاد برای کاری

انگلیسی به فارسی

آدم پر خور، شکم پرست، شکمو، شکمباره


دارای علاقه یا ظرفیت زیاد برای کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who eats an excessive amount, or one who both eats and drinks excessively.
مشابه: eater, gobbler, gourmand, hog, pig

- Make sure you take as much meat as you want, or that glutton will take it all for himself.
[ترجمه ناصر نام گر] هرچقدر گوشت که میخوای وردار. . وگرنه اون شکم گنده دیگه نمیذاره چیزی برات بمونه
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که هر قدر دلت خواست گوشت بخور، وگرنه تو همه چیز را از خودت خواهی گرفت
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که شما به عنوان گوشت همانطور که می خواهید، و یا که glutton همه آن را برای خود را

(2) تعریف: someone who exhibits an unusual readiness to undergo or withstand something, esp. something hard or unpleasant.
مشابه: pushover, sucker

- He seems to be a glutton for her abuse.
[ترجمه ترگمان] به نظر می آید که برای سواستفاده از او خیلی تنبل است
[ترجمه گوگل] او به نظر می رسد یک سوسن برای سوء استفاده او

• overeater, one who eats and drinks to excess; one who has an insatiable appetite (for work, money, etc.)
a glutton is a greedy person who eats too much.
if someone keeps having or doing something which you consider undesirable, you can say that they are a glutton for it.

مترادف و متضاد

person who overeats


Synonyms: epicure, gorger, gormandizer, gourmand, hefty eater, hog, pig, sensualist, stuffer


شکم پرست (اسم)
epicure, gourmand, glutton

دله (اسم)
scab, glutton, marten, mean glutton

ادم پر خور (اسم)
glutton

جملات نمونه

he is a glutton.

او شکمو است.


1. he is a glutton
او شکمو است.

2. he is a glutton for punishment
هر چه تنبیهش بکنی کم اش است.

3. he is a glutton for work
در کار کردن حریص است.

4. She's a glutton for work . She stays late every evening.
[ترجمه ترگمان]برای کار پرخوری است هر شب دیر می مونه
[ترجمه گوگل]او یک شلوغی برای کار است هر شب ظهر میماند

5. You've eaten the whole pie, you glutton!
[ترجمه ترگمان]تو تمام کره را خوردی، تو خیلی تنبل هستی!
[ترجمه گوگل]شما تمام پای را خورده اید

6. Sophie is a glutton for books.
[ترجمه ترگمان]سوفی برای کتاب ها تشنه است
[ترجمه گوگل]سوفی یک پرستش برای کتاب است

7. He's a real glutton for punishment, taking on all that extra work without getting paid for it.
[ترجمه ترگمان]برای تنبیه آماده است و این همه کار اضافی را بدون پرداخت پول می گیرد
[ترجمه گوگل]او یک جادوگر واقعی برای مجازات است و تمام کار اضافی را بدون پرداخت هزینه آن انجام می دهد

8. He was a glutton for hard work.
[ترجمه فاطمه] آدم حریصی هست برای سخت کار کردن
[ترجمه ترگمان]برای کار سخت glutton بود
[ترجمه گوگل]او کار سختی بود

9. The transformation from faithful guard-dog to quivering glutton was almost instantaneous.
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل از سگ وفادار به شدت ناگهانی بود
[ترجمه گوگل]تحول از گارد محافظ وفادار به لرزیدن شکمبه تقریبا لحظه ای بود

10. Talk about a glutton for punishment.
[ترجمه ترگمان] عاشق تنبیه شدن برای تنبیه شدنه
[ترجمه گوگل]در مورد یک شکنجه برای مجازات صحبت کنید

11. Steve Jobs is obviously a glutton for punishment.
[ترجمه ترگمان]استیو جابز بسیار شکم پرست است
[ترجمه گوگل]استیو جابز، بدیهی است که یک مجازات است

12. A glutton for punishment that man.
[ترجمه ترگمان]عجب تنبیهی برای تنبیه این مرد است
[ترجمه گوگل]یک لقمه برای مجازات این مرد

13. Glen Grimm grinned grimly at the green, gloomy glutton.
[ترجمه ترگمان]گلن گریم ویگ با ترشرویی به the سبز و عبوس لبخندی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]گلن گریمم به طرز وحشتناکی در ناراحتی سبز، غم انگیز خندید

14. A greedy person, a glutton w ho looks the part, big belly and all.
[ترجمه ترگمان]آدم حریص و آزمند آن قسمت شکم بزرگ، شکم بزرگ و همه چیز را نگاه می کند
[ترجمه گوگل]یک شخص پر خشن، یک شلغم شکن، بخش، شکم بزرگ و همه چیز را به نمایش می گذارد

15. Indeed, this child is a glutton.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این بچه آدم شکم پرست است
[ترجمه گوگل]در واقع، این کودک یک ناراحتی است

he is a glutton for work.

در کار کردن حریص است.


he is a glutton for punishment.

هر چه تنبیهش بکنی برایش کم است.


gluttony is one of the deadly sins.

شکم‌پرستی یکی از هفت گناه کبیره است.


پیشنهاد کاربران

Be a glutton for punishment
کسی که سرش درد می کنه واسه کارای سخت


کلمات دیگر: