کلمه جو
صفحه اصلی

cease


معنی : ایست، توقف، وقفه، ایستادن، گرفتن، متوقف ساختن، موقوف شدن، دست کشیدن
معانی دیگر : باز ایستادن، باز ایستاندن، متوقف شدن یا کردن، دست برداشتن، بند آمدن، پایان دادن یا یافتن، دست برداری، باز ایستی

انگلیسی به فارسی

ایستادن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن، وقفه، ایست، توقف


بس، توقف، وقفه، ایست، متوقف ساختن، ایستادن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ceases, ceasing, ceased
• : تعریف: to stop or come to an end.
مترادف: discontinue, end, finish, stop, terminate
متضاد: continue, start
مشابه: break, check, conclude, desist, die, halt, keep, let down, let up, pass, suspend

- Will this rain never cease?
[ترجمه ترگمان] این باران هرگز متوقف نمی شود؟
[ترجمه گوگل] آیا این باران هرگز متوقف خواهد شد؟
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to stop or bring to an end.
مترادف: conclude, discontinue, leave off, stop, terminate
متضاد: begin, continue, start
مشابه: check, end, halt, kill, quit, suspend

- Cease making that noise right now!
[ترجمه سها] همین حالا از سروصداکردن دست بردار!
[ترجمه ترگمان] ! دیگه سر و صدا نکن
[ترجمه گوگل] در حال حاضر سر و صدای این سر و صدای را خاموش کنید!
اسم ( noun )
• : تعریف: cessation; stopping.
مترادف: break, cessation, discontinuance, halt, stop, surcease
مشابه: check, hesitation, intermission, interruption, letup, pause, suspension

- We are praying for a cease of the hostilities between our country and theirs.
[ترجمه ترگمان] ما برای توقف دشمنی بین کشورمان و آن ها دعا می کنیم
[ترجمه گوگل] ما برای متوقف کردن خصومت های میان کشور و کشورمان دعا می کنیم

• stop, halt, break
stop, halt
if something ceases, it stops happening; a formal word.
if you cease to do something, you stop doing it; a formal word.
to cease something that is being produced or provided means to stop producing or providing it; a formal word.

مترادف و متضاد

Antonyms: begin, commence, continue, go, initiate, keep on, start


ایست (اسم)
stop, cessation, suspension, interval, standstill, stay, stand, halt, cease, close, period, timeout, caesura, flag stop, torpidity, stoppage

توقف (اسم)
stop, cessation, suspension, pause, stay, stand, cease, close, syncope, flag stop, holdback, tarriance, stopple

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

ایستادن (فعل)
stop, abide, stand, halt, cease

گرفتن (فعل)
snatch, grab, cease, take, receive, obtain, hold, assume, engage, capture, pickup, catch, kindle, gripe, nail, educe, detract, devest, enkindle, obturate, wed

متوقف ساختن (فعل)
stop, cease, lay off, discontinue

موقوف شدن (فعل)
cease

دست کشیدن (فعل)
resign, cease, desist, demit

stop, conclude


Synonyms: back off, break off, bring to an end, call it a day, call it quits, close, close out, come to an end, culminate, cut it out, desist, die, discontinue, drop, end, fail, finish, give over, halt, intermit, knock off, leave off, pack in, quit, quit cold turkey, refrain, shut down, stay, surcease, terminate, wind up


جملات نمونه

hostilites must cease at once!

خصومت‌ها باید فوراً پایان یابد!


1. Cease trying to do more than you can.
از تلاش کردن بیشتر از توان خود دست بردارید

2. The whispering in the audience ceased when the curtain went up.
صدای همهمه در میان تماشاگران به هنگام بالا رفتن پرده، قطع شد

3. When you cease making war, you can then begin to pacify the small villages which the enemy controls.
وقتی جنگ را متوقف سازید، می توانید آرامش را در روستاهای کوچکی که تحت کنترل دشمن بود، برقرار نمایید

4. without cease
بدون وقفه،بی مکث،پی در پی

5. hostilites must cease at once!
خصومت ها باید فورا پایان یابد!

6. upon retirement, they automatically cease to be union members
هنگام بازنشستگی عضویت آنها در اتحادیه خود به خود قطع می شود.

7. when workers retire, they automatically cease to be union members
وقتی که کارگران بازنشسته می شوند،خودبه خود از عضویت در اتحادیه برکنار می گردند.

8. We cease loving ourselves if no one loves us.
[ترجمه g] ما دوست داشتن خودمان را متوقف میکنیم اگر کسی ما را دوست نداشته باشد.
[ترجمه سارا] چنان چه کسی ما را دوست نداشته باشد، ما نیز از دوست داشتن خویش دست می شوییم.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد، دیگر دوست نخواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما خودمان را دوست نداریم اگر کسی ما را دوست ندارد

9. Cease to struggle and you cease to live.
[ترجمه امیر جی کت] دست کشیدن از مبارزه، دست کشیدن از زندگی است
[ترجمه ترگمان]دیگر مبارزه نکن و دیگر زنده نخواهی ماند
[ترجمه گوگل]متوقف کردن مبارزه و شما زندگی را متوقف کنید

10. we cease loving ourselves if no one loves us.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد، ما خود را دوست نخواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما خودمان را دوست نداریم اگر کسی ما را دوست ندارد

11. ase to struggle and you cease to live.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای مبارزه کردن و تو دست از زندگی کردن برداری
[ترجمه گوگل]برای مبارزه و تو زندگی را متوقف کن

12. The present system of reaping without sowing should cease immediately.
[ترجمه ترگمان]سیستم فعلی درو بی علف باید فورا متوقف شود
[ترجمه گوگل]سیستم فعلی کشت بدون کشت باید بلافاصله متوقف شود

13. Once our services cease to be useful to them, we're expendable.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه خدمات ما به درد آن ها بخورد، قابل expendable
[ترجمه گوگل]هنگامی که خدمات ما متوقف به آنها مفید است، ما قابل صرف است

14. Whether the protests will cease remains to be seen.
[ترجمه ترگمان]این که آیا اعتراضات متوقف خواهند شد یا نه
[ترجمه گوگل]این که آیا اعتراضات متوقف خواهد شد یا خیر، باید دیده شود

15. Wonders will never cease.
[ترجمه ترگمان]عجایب هرگز متوقف نمیشن
[ترجمه گوگل]عجایب هرگز بیدار نخواهند شد

16. The army must cease military operations above 36 degrees latitude north.
[ترجمه ترگمان]ارتش باید عملیات های ارتش را در بیش از ۳۶ درجه عرض شمالی متوقف کند
[ترجمه گوگل]ارتش باید عملیات نظامی بیش از 36 درجه عرض شمال را متوقف کند

17. These violations of the code must cease forthwith.
[ترجمه ترگمان]این نقض قانون باید فورا متوقف شود
[ترجمه گوگل]این نقض کد باید بلافاصله متوقف شود

18. He claims that prejudice against homosexuals would cease overnight if all the gay stars in the country were honest about their sexuality.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که اگر تمام ستاره های همجنس گرا در کشور در مورد تمایلات جنسی خود صادق باشند، تبعیض علیه همجنس گرایان قطع خواهد شد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که پیشگیری از همجنس گرایان در صورت عدم حضور در تمام شب، اگر همه ستارگان همجنسگرا در مورد جنسیت خود صادق باشند، متوقف خواهند شد

19. Welfare payments cease as soon as an individual starts a job.
[ترجمه ترگمان]پرداخت های رفاهی به محض شروع یک شغل، متوقف می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که یک فرد شروع به کار می کند، پرداخت های رفاهی متوقف می شود

20. Menstruation may cease when a woman is anywhere between forty-five and fifty years of age.
[ترجمه ترگمان]ممکن است زمانی که زنی بین چهل و پنج سال و پنجاه سال سن دارد توقف کند
[ترجمه گوگل]قاعدگی ممکن است متوقف شود زمانی که یک زن بین چهل و پنج تا پنجاه ساله باشد

21. They voted to cease strike action immediately.
[ترجمه ترگمان]آن ها به توقف فوری اقدام رای دادند
[ترجمه گوگل]آنها رای دادند تا بلافاصله اقدام به اعتراض کنند

The snow ceased and once again the sun is shining.

برف بند آمد و بار دیگر خورشید می‌درخشد.


Upon retirement, they automatically cease to be union members.

هنگام بازنشستگی عضویت آنها در اتحادیه خود به خود قطع می‌شود.


اصطلاحات

without cease

بدون وقفه، بی مکث، پی‌درپی


پیشنهاد کاربران

متوقف شدن، باز ایستادن

متوقف شدن

کنار گذاشتن

stop = cease ( cease is very formal ) = end

cease to verb
در این حالت معنی دیگر را میدهد مثلاً او دیگر به تماس هایش پاسخ نداد و فعل جمله منفی ترجمه می شود.
He ceased to answer her calls

دست کشیدن،


کلمات دیگر: