کلمه جو
صفحه اصلی

godsend


معنی : نعمت غیر مترقبه، چیز خدا داده
معانی دیگر : نعمت خدا داده، موهبت الهی، باد آورده، خرابی

انگلیسی به فارسی

نعمت غیر مترقبه، چیز خدا داده، خرابی


خدای ناکرده، نعمت غیر مترقبه، چیز خدا داده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: something needed or desired that comes or happens, as if sent by God.
متضاد: calamity, curse

- The money from his mother was a godsend.
[ترجمه ترگمان] پول مادرش موهبت الهی بود
[ترجمه گوگل] پول مادرش خدایی است

• something good that is received unexpectedly (as if from god)
something that is a godsend arrives or happens unexpectedly and helps you very much in some way.

مترادف و متضاد

نعمت غیر مترقبه (اسم)
godsend, serendipity

چیز خدا داده (اسم)
godsend

gift, benefit


Synonyms: advantage, benediction, blessing, boon, good, manna, stroke of luck, windfall


Antonyms: bad fortune, bad luck, blow, bombshell, setback


جملات نمونه

1. It was a godsend that he was there.
[ترجمه ترگمان]این نعمت بزرگی بود که او در آنجا بود
[ترجمه گوگل]این خدایی بود که او آنجا بود

2. Pharmacists are a godsend when you don't feel sick enough to call the doctor.
[ترجمه ترگمان]وقتی به اندازه کافی مریض نیستید که به دکتر خبر بدهید، a است
[ترجمه گوگل]داروسازان خیرخواهانه هستند، وقتی که به اندازه کافی بیمار نیستید که با پزشک تماس بگیرید

3. The grant was a real godsend, especially considering the theatre was due to close next month.
[ترجمه ترگمان]این کمک بلاعوض یک موهبت الهی بود، به ویژه با توجه به این که تئاتر قرار است ماه آینده تعطیل شود
[ترجمه گوگل]این کمک مالی واقعا خنده دار بود، به خصوص با توجه به اینکه تئاتر در ماه آینده نزدیک است

4. The hot weather has been a godsend for ice-cream sellers.
[ترجمه ترگمان]هوای گرم یک موهبت الهی برای فروشندگان کرم است
[ترجمه گوگل]آب و هوای گرم برای فروشندگان بستنی خرسندی بوده است

5. It was a godsend to have him there just when we needed someone.
[ترجمه ترگمان]یه نعمت بزرگ بود که وقتی به یه نفر احتیاج داشتیم اونجا داشته باشیم
[ترجمه گوگل]این یک خدانگهدار بود که او را فقط در زمانی که ما به کسی نیاز داشتیم برسانیم

6. Her gift of money was a godsend.
[ترجمه ترگمان]هدیه او موهبت الهی بود
[ترجمه گوگل]هدیه ای از پول خدایی بود

7. This new benefit has come as a godsend for low-income families.
[ترجمه ترگمان]این مزیت جدید برای خانواده های کم درآمد، یک موهبت الهی محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این منافع جدید به عنوان یک خدانشناس برای خانواده های کم درآمد آمده است

8. The river proves a godsend for the sweaty, sun-dazzled tourist.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه از یک گردشگر عرق کرده، آفتاب زده، یک موهبت الهی محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این رودخانه برای غواصی خیره کننده، گردشگری خیره کننده خورشید، خدشه دار می شود

9. A Godsend for anyone who has to submit work as it gets rid of the chance of sending a duff disk.
[ترجمه ترگمان]برای هر کسی که مجبور باشد کار کند و از شر این شانس خلاص شود که یک قرص نان برایشان بفرستد
[ترجمه گوگل]یک خدای ناکرده برای هر کسی که مجبور است کار خود را ارائه دهد، از شر امکان ارسال دیسک دوفری خلاص می شود

10. The good weather has been a real godsend for construction companies.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای خوب یک موهبت الهی واقعی برای شرکت های ساختمانی بوده است
[ترجمه گوگل]آب و هوای خوب برای شرکت های ساختمانی خرسندی واقعی است

11. And the biggest - the biggest godsend that ever came to Bass's in the maltings was the endless belt.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین موهبت الهی که تا به حال به صید ماهی گیری نایل امده بود، کمربند endless بود
[ترجمه گوگل]و بزرگترین - بزرگترین خدایی که تا به حال به باس در ماتینس آمد، کمربند بی پایان بود

12. Although this godsend might do palpable good for needy individuals and worthy institutions, I feel that it is still somehow unclean.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این موهبت الهی ممکن است برای افراد نیازمند و نهاده ای ارزشمند خیلی خوب عمل کند، من احساس می کنم که هنوز به طریقی کثیف است
[ترجمه گوگل]اگرچه این خدایت ناپذیر ممکن است برای افراد نیازمند و نهادهای ارزشمندی خوب باشد، من احساس می کنم که هنوز به نوعی ناپسند است

13. This was an absolute godsend to beginners.
[ترجمه ترگمان]این یک نعمت کامل برای مبتدی ها بود
[ترجمه گوگل]این یک بی حجاب مطلق برای مبتدیان بود

14. So I was something of a godsend for her.
[ترجمه ترگمان]به همین خاطر من یه هدیه الهی برای اون بودم
[ترجمه گوگل]بنابراین من چیزی برای او خرسندی بود

15. It was a godsend for the women.
[ترجمه ترگمان]این هدیه godsend برای زن ها بود
[ترجمه گوگل]این یک غرور برای زنان بود


کلمات دیگر: