1. hem in (or about, around)
1- محاصره کردن،دور چیزی را گرفتن
2. the hem of a bucket is thicker than the rest of it
لبه ی سطل از بقیه ی آن ضخیم تر است.
3. i undid the hem of my overcoat to make it longer
سجاف پالتو خود را شکافتم تا آن را بلندتر کنم.
4. there was a green hem of trees around the lake
دورتادور دریاچه را حاشیه ی سبزی از درخت فرا گرفته بود.
5. the skirt flares at the hem
دامن هرچه پایین تر می رود گشادتر می شود.
6. She braid the neckline, hem and cuffs of the dress.
[ترجمه ترگمان]یقه و آستین های پیراهنش را باز می کرد
[ترجمه گوگل]او خط گردن، گردن و کلاه لباس را بریده بود
7. I took the hem up/let the hem down.
[ترجمه ترگمان]لبه را گرفتم و گذاشتم لبه پایین بیاید
[ترجمه گوگل]من برداشتم / اجازه دادم کمکت کنم
8. The hem of her skirt was nipped in the door of the lift.
[ترجمه ترگمان]دامن پیراهنش از در بالا رفته بود
[ترجمه گوگل]کف دامنش در درب آسانسور خم شد
9. The hem on her skirt needs sewing.
[ترجمه آوا.زی] له ی دامنش نیاز به دوخت داره
[ترجمه ترگمان]دامن پیراهنش به دوخت و دوز احتیاج دارد
[ترجمه گوگل]دامن او به دوختن نیاز دارد
10. The hem of my skirt's come adrift again.
[ترجمه ترگمان]لبه دامنم دارد باز می شود
[ترجمه گوگل]بعد سینه دامنم دوباره برمی گردد
11. I trimmed two centimetres off the hem of the skirt.
[ترجمه ترگمان]من دو سانتی متر مربع زیر دامنش را اصلاح کردم
[ترجمه گوگل]من دو سانتی متر را از زیر دامن برداشتم
12. The lower hem of his new overcoat rucked up.
[ترجمه ترگمان]لبه زیرین پالتو تازه اش بالا آمد
[ترجمه گوگل]پایین تر از پالتو جدید خود را پرتاب کرد
13. It is not wise to hem out the dissidents.
[ترجمه ترگمان]عاقلانه نیست که مخالفان را کنترل کنیم
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیر نیست
14. Turn under and hem the outer edges.
[ترجمه ترگمان] برگرد و لبه بیرونی رو صاف کن
[ترجمه گوگل]لبه های بیرونی را زیر و بیرون بچرخانید
15. The dressmaker put small weights in the hem of the dress.
[ترجمه ترگمان]خیاط دو وزنه کوچک روی لبه لباسش گذاشت
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی وزن کم را در کف لباس قرار داد
16. The coat was too long; the hem scraped the pavement.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه بیش از حد دراز بود و لبه سنگفرش کوچه را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]کت خیلی بلند بود سرش را تکان داد
17. The tailor dropped the hem of her skirt.
[ترجمه ترگمان]خیاط لبه دامنش را پایین انداخت
[ترجمه گوگل]خیاط او کمر دامن او را گرفت