کلمه جو
صفحه اصلی

celibate


معنی : عزب، شخص بی جفت، مجرد، عزب، بی جفت
معانی دیگر : آدم مجرد (به ویژه به خاطر ملاحظات مذهبی مثلا کشیش بودن)، بی زن، بی شوهر

انگلیسی به فارسی

بی‌جفت، عزب، مجرد، شخص بی‌جفت


سلتیک، عزب، شخص بی جفت، مجرد، بی جفت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an unmarried person, esp. one who has taken a religious vow not to marry.
مترادف: nun, vestal, virgin
مشابه: ascetic, friar, monastic, monk, priest, Puritan

(2) تعریف: one who abstains from sexual relations.
مترادف: virgin
مشابه: ascetic, bachelor, maid, maiden, monk, nun, Puritan, vestal
صفت ( adjective )
(1) تعریف: unmarried.
مترادف: maiden, single, unmarried, virginal

(2) تعریف: abstaining from sexual relations, esp. because of having taken a vow.
مترادف: chaste, conventual, monastic, pure, Puritan, vestal, virginal, virtuous
مشابه: abstemious, ascetic, austere, continent, maidenly, spartan

- Unlike Catholic priests, who are celibate, Anglican priests are allowed to marry.
[ترجمه ترگمان] برخلاف کشیش های کاتولیک که مجرد هستند، کشیشان انگلیکان مجاز به ازدواج هستند
[ترجمه گوگل] برخلاف کشیشان کاتولیک، که کشیش هستند، کشیشان آنگلیکان مجاز به ازدواج هستند

• bachelor; one who is chaste, on who abstains from sexual intercourse
committed to being chaste; abstaining from sexual intercourse
someone who is celibate does not marry or have sex; a formal word.

مترادف و متضاد

عزب (اسم)
celibate, bachelor, unmarried person

شخص بی جفت (اسم)
celibate

مجرد (صفت)
abstract, single, immaterial, solitary, celibate, incorporeal, lone, discrete, barefooted, isolated, stripped, wifeless

عزب (صفت)
single, celibate, unmarried

بی جفت (صفت)
celibate

abstaining from sexual activity


Synonyms: chaste, continent, pure, virgin, virginal, virtuous


Antonyms: active, promiscuous


جملات نمونه

1. those who become catholic priests must remain celibate
کسانی که کشیش کاتولیک می شوند باید مجرد بمانند.

2. Catholic priests are required to be celibate.
[ترجمه ترگمان]لازم است که کشیشان کاتولیک مجرد باشند
[ترجمه گوگل]کاهنان کاتولیک باید به طور غیرمستقیم فعالیت کنند

3. He had defended the institution of a celibate priesthood.
[ترجمه ترگمان]او از موسسه کشیشی مجرد دفاع کرده بود
[ترجمه گوگل]او از مؤسسه یک وطن پرستی حمایت کرده است

4. I've been celibate for the past six months.
[ترجمه ترگمان]من شش ماه گذشته که مجرد بودم
[ترجمه گوگل]من برای شش ماه گذشته شنیده ام

5. I was celibate for two years.
[ترجمه ترگمان]من دو سال مجرد بودم
[ترجمه گوگل]من برای دو سال سلیفا بودم

6. The priest must be celibate in order to purify himself for the handling of the sacred in the sacrament.
[ترجمه ترگمان]کشیش باید مجرد باشد تا خودش را برای پاک کردن مراسم مذهبی در مراسم مذهبی پاک کند
[ترجمه گوگل]کشیش باید به منظور تمیزکاری برای مقابله با مقدس در بخش مقدس، به کار گرفته شود

7. It costs much less to support celibate clergy than ministers or rabbis with spouses and children.
[ترجمه ترگمان]این هزینه بسیار کم تر از حمایت کشیشان مجرد از وزرا یا ربی ها با همسران و فرزندان است
[ترجمه گوگل]این هزینه بسیار کمتر برای حمایت از روحانیت celibate از وزیران و یا روبنی ها با همسر و فرزندان است

8. She was not prepared for a celibate life in the Church.
[ترجمه ترگمان]او برای یک زندگی مجرد در کلیسا آماده نبود
[ترجمه گوگل]او برای زندگی نابهنگام در کلیسا آماده نشده بود

9. A celibate period followed, he says, before he started making out with men.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که یک دوره مجرد، قبل از اینکه با مردان شروع کند، می گوید
[ترجمه گوگل]او می گوید قبل از اینکه او با مردان شروع به کار کند، یک دوره سلیبیت دنبال می شود

10. The celibate person is more available, not less so.
[ترجمه ترگمان]فرد مجرد بیشتر در دسترس است، نه کم تر
[ترجمه گوگل]شخص سیلیبایت بیشتر در دسترس است، نه کمتر

11. But Jim had been living a celibate life for nearly eighteen years and planned to continue doing so.
[ترجمه ترگمان]اما جیم تقریبا به مدت ۱۸ سال در یک زندگی مجرد زندگی کرده بود و قصد داشت به این کار ادامه دهد
[ترجمه گوگل]اما جیم زندگی تقریبا هجده ساله داشت و برنامه ریزی کرده بود تا این کار را ادامه دهد

12. He had been celibate for one mind-clearing year when he met the woman who later became his wife.
[ترجمه ترگمان]یک سال بود که مجرد بود و با زنی آشنا شده بود که بعدها همسرش شد
[ترجمه گوگل]او سالیان سال است که برای ملاقات با زنانی که بعدها همسرش بود ملاقات کرد

13. The instinct of the celibate warned him to hold back.
[ترجمه ترگمان]غریزه of به او هشدار داده بود که عقب بماند
[ترجمه گوگل]غریزه سلبیات هشدار داد او را متوقف کند

14. The Roman Catholic Church insists priests remain celibate and has ruled out letting them marry.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی اصرار دارد که کشیش ها مجرد بمانند و به آن ها اجازه ازدواج داده شود
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی اصرار می ورزد که کشیش ها باقی می ماند و اجازه نمی دهد ازدواج کنند

15. These celibate species resulted from the hybridization of different sexual species, a process that instills the parthenogenetic lizards with a great amount of genetic diversity at the outset.
[ترجمه ترگمان]این گونه های مجرد منجر به hybridization گونه های جنسی مختلف می شوند، فرآیندی که مارمولک parthenogenetic را به مقدار زیادی از تنوع ژنتیکی در ابتدا جذب می کند
[ترجمه گوگل]این گونه های سلنیوم از هیبریداسیون گونه های مختلف جنس حاصل می شود، فرایندی است که از ابتلا به مارمولک های پارتنوژنیتیک با مقدار زیادی از تنوع ژنتیکی به وجود می آورد

Those who become Catholic priests must remain celibate.

کسانی که کشیش کاتولیک می‌شوند باید مجرد بمانند.


پیشنهاد کاربران

without sexual partner


کلمات دیگر: