کلمه جو
صفحه اصلی

finnish


معنی : زبان مردم فنلاند، فنلاندی
معانی دیگر : زبان فنلاندی (از زبان های فینیک - شاخه ای از زبان های فینو اوگریک finno-ugric هستند)

انگلیسی به فارسی

فنلاندی، زبان مردم فنلاند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the main language of Finland.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Finland or its people, culture, language, or the like.

• language of finland
of finland; of the people of finland

مترادف و متضاد

زبان مردم فنلاند (اسم)
finnish

فنلاندی (صفت)
finnish

جملات نمونه

1. Latin, Polish and Finnish are all highly inflected languages.
[ترجمه ترگمان]زبانه ای لاتین، لهستانی و فنلاندی همه inflected هستند
[ترجمه گوگل]لاتین، لهستانی و فنلاندی همه زبان های بسیار متنفر هستند

2. You organized Finnish pavilion to BICES 5 times in a row.
[ترجمه ترگمان]شما غرفه فنلاند را به مدت ۵ بار در یک ردیف ترتیب داده اید
[ترجمه گوگل]5 بار در یک ردیف میزبان فنلاند را به BICES سازمان داد

3. Finnish and Swedish are the official languages.
[ترجمه ترگمان]زبان فنلاندی و سویدی زبانه ای رسمی هستند
[ترجمه گوگل]فنلاندی و سوئدی زبان رسمی هستند

4. The Finnish Spitz is quick and light on his feet, steps out briskly, trots with lively grace, and tends to single-track as the speed increases.
[ترجمه ترگمان]اسپیتز فنلاندی تند و چابک روی پا می ایستد، با چابکی بیرون می رود، و با وقار و نشاط جست وخیز می کند، و با سرعتی که سرعت افزایش می یابد، به سرعت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اسپیتز فنلاند سریع و سبک بر روی پاهای خود است، به آرامی گام بر می دارد، سرخورده با فریب پر جنب و جوش، و به عنوان سرعت افزایش می یابد به تک آهنگ

5. The Finnish team has even released a video showing a young female office worker sucking an ice lolly in a highly suggestive manner.
[ترجمه ترگمان]تیم فنلاند حتی ویدیویی را منتشر کرده است که نشان می دهد یک کارگر زن جوان در حال مکیدن یخ با روشی بسیار تلقین آمیز است
[ترجمه گوگل]تیم فنلاند حتی یک فیلم ویدئویی نشان داده است که یک کارمند اداره کار زن جوان یک لقب یخ را به شیوه ای بسیار واضح نشان می دهد

6. Scandia Rent is the largest Finnish car rental network.
[ترجمه ترگمان]\"اجاره بهای\" بزرگ ترین شبکه اجاره ماشین فنلاندی است
[ترجمه گوگل]اسکندیا اجاره بزرگترین ماشین اجاره ماشین های فنلاند است

7. Probably formed on the side of the Finnish icebreaker Tarmo, a feather-edged loaf of ice floats in the Gulf of Finland.
[ترجمه ترگمان]احتمالا در طرف فنلاندی \"icebreaker Tarmo\"، یک قرص نان که لبه پر از یخ در خلیج فنلاند شناور است، شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]احتمالا در سمت یخچال فانوس فنلاند Tarmo شکل گرفته است، یک کوه پر از یخ پوشیده از یخ در خلیج فنلاند

8. Kaarin Taipale is a Finnish architect and urban researcher, Chair of the Marrakech Task Force on Sustainable Buildings and Construction and a Councillor of the World Future Council.
[ترجمه ترگمان]Kaarin Taipale یک معمار فنلاندی و محقق شهری، رئیس نیروی کار مراکش در ساختمان های پایدار و ساخت و یکی از اعضای شورای آینده جهانی است
[ترجمه گوگل]کائین تاایبال معمار و محقق شهری، رئیس گروه مأموریت های ساختمان و ساخت و ساز پایدار مراکش و یک شورای شورای آینده جهان است

9. One section featured the Finnish runner Paavo Nurmi; another was devoted to John Akhwari, a Tanzanian marathoner who, in 196 showed great sportsmanship in finishing last.
[ترجمه ترگمان]یکی از این بخش ها، دونده فنلاندی Paavo Nurmi بود؛ دیگری به جان Akhwari، اهل تانزانیا که در سال ۱۹۶ به پایان رسید، اختصاص داشت
[ترجمه گوگل]یک بخش برجسته فنلاند Paavo Nurmi؛ دیگر به جان آخواری، ماراتن تانزانیا که در 196 سالگی به پایان رسیدن به ورزش ادامه داد، اختصاص داده شد

10. Two well - known Finnish liquors are made from cloudberry and Arctic bramble.
[ترجمه ترگمان]دو - معروف فنلاندی از cloudberry و bramble قطب شمال ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]دو لیمو شناخته شده فنلاندی از کیک خرد شده و قطب شمال ساخته شده است

11. Automakers Ford and Honda, Finnish mobile phone maker Nokia, French retail giant Carrefour and German chemical group BASF are among the major foreign firms already in Chongqing.
[ترجمه ترگمان]automakers فورد و هوندا، شرکت کنندگان تلفن همراه فنلاندی، شرکت فرانسوی کارفور فرانسوی و گروه شیمیایی آلمانی BASF در میان شرکت های بزرگ خارجی در حال حاضر در Chongqing هستند
[ترجمه گوگل]خودروسازان فورد و هوندا، نوکیا تلفن همراه فنلاندی نوکیا، کارفورف بزرگ غول پیکر فرانسوی و گروه شیمیایی آلمانی BASF یکی از بزرگترین شرکت های خارجی در حال حاضر در چانگینگ هستند

12. The building a composition of Finnish pine, spruce and birch, and a testimonial to their special.
[ترجمه ترگمان]ساختمانی مرکب از کاج فنلاندی، صنوبر و غان، و یک گواهی نامه مخصوص به آن ها
[ترجمه گوگل]این ساختمان ترکیبی از کاج فنلاند، صنوبر و توس است و یک توصیف ویژه برای آنها است

13. The domestic route to Finnish Lappland destination Kittil? was introduced in 2006 and was continued during peak season 2007-0
[ترجمه ترگمان]مسیر داخلی به مقصد Lappland Finnish Finnish؟ در سال ۲۰۰۶ معرفی شد و در فصل اوج سال ۲۰۰۷ - ۰ ادامه یافت
[ترجمه گوگل]مسیر داخلی به مقصد کیوتل لپ لند فنلاند؟ در سال 2006 معرفی شد و در اوج فصل 2007-0 ادامه یافت

14. The TWA Flight Center by Finnish designer Eero Saarinen was the original Terminal completed in 196 at Idlewild Airport (now known as John F. Kennedy International Airport).
[ترجمه ترگمان]مرکز پرواز TWA توسط طراح فنلاندی Eero Saarinen یک پایانه اصلی بود که در سال ۱۹۶ در فرودگاه Idlewild (که اکنون به نام جان اف)معروف است، تکمیل شد فرودگاه بین المللی کندی
[ترجمه گوگل]مرکز پرواز TWA توسط طراح فنلاند Eero Saarinen ترمینال اصلی در سال 196 در فرودگاه Idlewild تکمیل شد (در حال حاضر به عنوان فرودگاه بین المللی جان اف کندی شناخته می شود)

15. These areas are situated around the Finnish coast from Mid-part of Gulf of Finland up to the northern part of the Gulf of Bothnia.
[ترجمه ترگمان]این مناطق در اطراف ساحل فنلاند از بخش مرکزی خلیج فنلاند تا بخش شمالی خلیج of واقع شده است
[ترجمه گوگل]این مناطق در اطراف سواحل فنلاند از قسمت دره خلیج فنلاند تا بخش شمالی خلیج بوتنیا قرار دارد

پیشنهاد کاربران

فنلاندی


کلمات دیگر: