کلمه جو
صفحه اصلی

gobbet


معنی : گلچین ادبی، لقمه، قطره، تکه گوشت خام
معانی دیگر : (نادر)، تکه ی گوشت، قطعه، پاره

انگلیسی به فارسی

تکه گوشت خام، لقمه، گلچین ادبی، قطره


گوببت، تکه گوشت خام، لقمه، گلچین ادبی، قطره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece or fragment, esp. of raw meat.

(2) تعریف: a chunk; lump; mass.
مشابه: lump

• lump, mass; piece, chunk (of meat, food, etc.)
a gobbet of something soft, especially food, is a small lump or piece of it; an informal word.

مترادف و متضاد

گلچین ادبی (اسم)
anthology, garland, analects, gobbet

لقمه (اسم)
slice, bit, gobbet, piece, mouthful, morsel

قطره (اسم)
drop, globe, gobbet, minim, goblet, blob, drops, gutta, driblet

تکه گوشت خام (اسم)
gobbet

جملات نمونه

1. The rest of you, choke on this last gobbet of my scorn!
[ترجمه ترگمان]بقیه شما که در این لحظه آخر تحقیر مرا خفه می کنید!
[ترجمه گوگل]بقیه شما، در این آخرین گوبیت نومیدی من را خفه می کند!

2. Alongside this is a gobbet of text explaining the picture.
[ترجمه ترگمان]در کنار آن، gobbet متن برای توضیح تصویر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کنار این یک گوب متن است که تصویر را توضیح می دهد

3. Gobbets of pinkish-grey matter exploded from the exit wound below the right shoulder blade.
[ترجمه ترگمان]gobbets از ماده خاکستری - خاکستری از زخم خارج از تیغه سمت راست منفجر شد
[ترجمه گوگل]چشمه های خاکستری صورتی خاکستری از خروج زخم در زیر تیغ راست راست منفجر شده است

4. Gobbets of soil shook down into the cavity where she hid her face.
[ترجمه ترگمان]gobbets از خاک به درون حفره ای فرو رفت که صورت او را پنهان کرده بود
[ترجمه گوگل]جابجایی خاک به داخل حفره فرو ریخت، جایی که او صورتش را مخفی کرد

5. Gobbets of ice sliced through the air.
[ترجمه ترگمان]gobbets از یخ در هوا پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]گودال های یخ از هوا پخش می شود

6. Hastily she bit gobbets loose and swallowed them, bolting down a dreadful and disgusting feast.
[ترجمه ترگمان]با شتاب او را گاز گرفت و آب دهانش را قورت داد، و از جا جست و یک ضیافت وحشتناک و نفرت انگیز را از جا پراند
[ترجمه گوگل]او به شدت گبوط را بجوشانده و آنها را فرو برد، و یک جشن ترسناک و نفرت انگیز را به زمین زد

7. Starting with a gobbet of muscle here, a sip of blood there. . . before long he was thrusting his jaws deep into the toughest of torsos, like a dog gnawing at rags.
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت عضلانی در اینجا، یک جرعه خون آنجا شروع می شود، و قبل از این که طولانی شود، آرواره هایش را در میان toughest بدن های جا به جا می کند، درست مثل سگی که at را می جوید
[ترجمه گوگل]شروع کردن با یک عضله در اینجا، یک خون آشام وجود دارد پیش از آنکه فکهایش را به سختی از تپه ها پرتاب کند، مانند یک سگ که در جورابهای گناه می کند

8. The fluorescent powder was easy to generate " gobbet".
[ترجمه ترگمان]تولید پودر فلورسنت به سادگی تولید \"gobbet\" بود
[ترجمه گوگل]پودر فلورسنت برای تولید 'gobbet' آسان بود

9. Really, he could use half an hour to digest the gobbets of this person.
[ترجمه ترگمان]جدا، او می تواند نیم ساعت برای هضم کردن این شخص به کار برود
[ترجمه گوگل]واقعا او می تواند از نیم ساعت برای هضم جلبک های این شخص استفاده کند

10. First the St Sebastian triptych, all finished, down to the last arrowhead and gobbet of blood.
[ترجمه ترگمان]اول سنت سباستین، همه چیز تمام شد، به آخرین تیر و gobbet خون رسید
[ترجمه گوگل]ابتدا سیبستیان تریتیچ، همه چیز را به پایان رساند، و به انتهای arrowhead و گابایت خون ادامه داد

11. They do nothing to break up the food into easily swallowed gobbets or to tease out the hard inedible bits.
[ترجمه ترگمان]ان ها هیچ کاری نمی کنند که غذا را به راحتی قورت دهند و یا به راحتی قورت دهند و یا bits hard را آزار دهند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ کاری نمی کنند تا غذا را به راحتی ببلعند و یا بتونه های سخت نوشیدنی را از بین ببرند

12. Some PMC were showed to expand excessively, extrude each other, conglutinate to gobbet or separate to small parts.
[ترجمه ترگمان]برخی از PMC به منظور توسعه بیش از حد، از extrude به other یا جدا از قطعات کوچک نشان داده شد
[ترجمه گوگل]بعضی از PMC ها بیش از حد گسترش یافته، اکسترود شده اند، به یکدیگر متصل شده یا به قطعات کوچک جدا شده اند

13. Tannin cells exist in mesocarp as individuals or bundle and gobbet in some cultivars.
[ترجمه ترگمان]این نوع cells در mesocarp به عنوان فرد یا دسته وجود دارد
[ترجمه گوگل]سلولهای تانن در بعضی از ارقام در مازوکارپ به صورت فرد یا دسته و گوببت وجود دارند

14. The glazed eyes stirred and Wu Sun - fu brought up a gobbet of phlegm.
[ترجمه ترگمان]چشمان شیشه ای به جنب و جوش افتاد و وو سان - فو، یک gobbet خلط بالا آورد
[ترجمه گوگل]چشم های شیشه ای هم زده و Wu Sun-fu یک گیاه خلط آور را به وجود آورد


کلمات دیگر: