کلمه جو
صفحه اصلی

demagogic


معنی : عوام فریب
معانی دیگر : عوام فریبانه، مردم فریبانه (demagogical هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

دموکراسی، عوام فریب


عوام‌فریب


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a demagogue (one who manipulates public emotions to gain power or popularity)

مترادف و متضاد

عوام فریب (صفت)
demagogic, demagogical, high-sounding

جملات نمونه

1. Demagogic governments sometimes paint foreigners as scapegoats, leading to nationalization or laws restricting foreign investment.
[ترجمه ترگمان]حکومت های demagogic گاهی خارجی ها را قربانی می کنند و منجر به ملی سازی یا قوانینی می شود که سرمایه گذاری خارجی را محدود می کنند
[ترجمه گوگل]حکومتهای دموکراسی بعضی اوقات خارجی ها را به عنوان نقض مقررات نقض می کنند، که منجر به ملی شدن یا قوانین محدود کننده سرمایه گذاری خارجی می شود

2. In this outrageous demagogic closing of ranks the Roma are being vilified on one side, and the French are coming under attack by the international media on the other.
[ترجمه ترگمان]در این بسته شدن ناگهانی صفوف، تیم رم در یک طرف بی اعتبار (بی اعتبار)می شود، و فرانسوی ها توسط رسانه های بین المللی از طرف دیگر مورد حمله قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در این فتنه انگیزی ظلم و ستم از صفوف، رومی ها از یک طرف فریب خورده اند و فرانسوی ها از سوی رسانه های بین المللی مورد حمله قرار گرفته اند

3. Elegant wedding dress skirt is not just by demagogic, Fish Leong chosen in recent years, hot money deep V halter dress.
[ترجمه ترگمان]دامن لباس عروسی برازنده نیست، \" جی لئونگ \" در سال های اخیر انتخاب شده است، پول داغ و پیراهن او
[ترجمه گوگل]دامن لباس عروسی زیبا نه فقط به خاطر معشوقه، ماهی Leong انتخاب شده در سال های اخیر، گرم پول عمیق V HARTTER لباس

4. There exists a common faith in the demagogic witchery among the ethnic groups of Yunnan Province, and the erotic sorcery is one of the types.
[ترجمه ترگمان]یک ایمان مشترک در جادوی demagogic بین گروه های قومی استان Yunnan وجود دارد و جادوگری شهوانی یکی از انواع است
[ترجمه گوگل]اعتقاد عاملی به دغدغه فکری در میان گروه های قومی استان یونان وجود دارد، و جادوگری وابسته به عشق شهوانی یکی از انواع است

5. Therefore, the demagogic witchery has been influencing the love of the ethnic people of Yunnan Province.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جادوی demagogic بر عشق مردم قوم of در استان Yunnan تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]بنابراین، جادوگر دمی زاده بر عشق شهروندان قومی استان یونان تأثیر می گذارد

6. With a demagogic flair that his more austere father could not have equaled, young Chiang appealed to the people of Shanghai for what he called a program of "social revolution. "
[ترجمه ترگمان]او با استعداد demagogic که پدر more نمی توانست با آن برابری کند، از مردم شانگهای درخواست کرد به خاطر آنچه که او برنامه \"انقلاب اجتماعی\" نامید، به مردم شانگهای متوسل شد
[ترجمه گوگل]چیانگ جوان با تمسخر آمیزشگری که پدرش سخت تر از آن بود، نمیتوانست برابر شود، چیانگ به مردم شانگهای درخواست کرد که برنامهی «انقلاب اجتماعی» را به نام «برنامهی انقلاب اجتماعی» نامید '

7. In tackling this difficult task, some governments have been trapped in their own demagogic schemes.
[ترجمه ترگمان]در برخورد با این کار دشوار، برخی از دولت ها در طرح های demagogic خود گرفتار شده اند
[ترجمه گوگل]در مقابله با این کار دشوار، برخی از دولت ها در طرح های فرقه ای خود به دام افتاده اند

8. Given the pluralistic nature of society, they can only be the product of hysteria and demagogic manipulation.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ماهیت pluralistic جامعه، آن ها تنها می توانند محصول تشنج و دستکاری demagogic باشند
[ترجمه گوگل]با توجه به ماهیت کثرت گرایی جامعه، آنها فقط می توانند محصول هیستری و دستکاری های دموگرافیک باشند

9. Therefore, the core values of American military is the value that serves for the monopoly bourgeoisie, it is the core of politics and culture in American army, its always deceiving and demagogic.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ارزش های اصلی نظامی آمریکا ارزشی است که برای بورژوازی انحصار سودمند است، هسته سیاست و فرهنگ در ارتش آمریکا است، که همیشه فریب و فریب است
[ترجمه گوگل]بنابراین، ارزش های اصلی ارتش آمریکا ارزشی است که برای بورژوازی انحصاری خدمت می کند، و هسته ای از سیاست و فرهنگ در ارتش آمریکا است که همیشه فریب خورده و فریبنده است

10. Two years ago, when a company from Dubai tried to take over the operation of some U. S. ports, both Democratic and Republican politicians erupted in a demagogic frenzy.
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش، زمانی که یک شرکت از دبی سعی کرد عملیات برخی زیر یو را انجام دهد اس بنادر، هم سیاستمداران دموکرات و هم جمهوریخواه با هیجان شدیدی به این سو و آن سو می رفتند
[ترجمه گوگل]دو سال پیش، زمانی که یک شرکت از دبی سعی داشت تا عملیات برخی از بنادر ایالات متحده را انجام دهد، سیاستمداران دموکرات و جمهوری خواه در یک دیوانگی فریب خورده فوران کردند

11. He thought I had abused his hospitality to make a demagogic pitch to white voters.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که من از مهمان نوازی او سو استفاده کرده ام تا به رای دهندگان سفیدپوست تبلیغ کنم
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که من مهمان نوازی او را مورد آزار و اذیت قرار داده بود تا یک رشته فرقه گرایی را به رای دهندگان سفید بسپارد


کلمات دیگر: