کلمه جو
صفحه اصلی

glee


معنی : شادی، خوشی، زیبایی، خوشحالی، سرور و نشاط، خوشی ونشاط، ساز و نواز، اسباب موسیقی، کامیابی
معانی دیگر : شادمانی، سر و صدا و شادی، هلهله، شعف

انگلیسی به فارسی

شادی، خوشحالی، سرور و نشاط، خوشی، ساز و نواز،اسباب موسیقی، زیبایی، کامیابی


غرور، سرور و نشاط، خوشحالی، شادی، خوشی ونشاط، خوشی، ساز و نواز، اسباب موسیقی، زیبایی، کامیابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a feeling of delight, joy, or gaiety.
مترادف: gaiety, joy, merriment
متضاد: gloom
مشابه: cheer, delight, elation, exhilaration, exuberance, exultation, jubilation, mirth

- The children sledded down the hill with glee.
[ترجمه ترگمان] بچه ها با خوشحالی از تپه پایین رفتند
[ترجمه گوگل] بچه ها با غرور به سمت تپه افتادند

(2) تعریف: a song scored for three or more voices, performed without accompaniment.

• happiness, joy, mirth, gaiety; musical composition for three or more voices
glee is a feeling of happiness and excitement, often caused by someone else's misfortune.

مترادف و متضاد

Antonyms: discouragement, sadness, unhappiness


شادی (اسم)
airiness, happiness, rejoicing, jubilation, gaiety, glee, mirth, caper, curvet, exultation, gala, pleasance, joyance

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

زیبایی (اسم)
elegance, grace, beauty, seeming, glee, pulchritude, sheen, concinnity

خوشحالی (اسم)
satisfaction, euphoria, glee, mirth, gladness

سرور و نشاط (اسم)
glee, frolic

خوشی و نشاط (اسم)
glee

ساز و نواز (اسم)
glee

اسباب موسیقی (اسم)
glee

کامیابی (اسم)
good, speed, success, prosperity, glee, palm

extreme happiness


Synonyms: blitheness, cheerfulness, delectation, delight, elation, enjoyment, exhilaration, exuberance, exultation, fun, gaiety, gladness, hilarity, jocularity, jollity, joviality, joy, joyfulness, joyousness, liveliness, merriment, mirth, pleasure, sprightliness, triumph, verve


جملات نمونه

The boys were dancing with glee.

پسرها با شادی پایکوبی می‌کردند.


1. the boys were dancing with glee
پسرها با شادی پایکوبی می کردند.

2. she was rubbing her hands in glee
از شادی دست های خود را به هم می مالید.

3. The children laughed with glee at the clown's antics.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با خوشحالی به حرکات مسخره دلقک خندیدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با عصبانیت در دلایلی از دلقک خندیدند

4. She chortled with glee at the news.
[ترجمه ترگمان]در این حال با شادی از ته دل می خندید
[ترجمه گوگل]او در اخبار خبری با صدای خشن داشت

5. He was a charming mixture of glum and glee.
[ترجمه ترگمان]او مخلوطی از glum و کلوپ شادی بود
[ترجمه گوگل]او ترکیبی جذاب از سر و صدا بود

6. There was much glee among journalists over the leaked letter.
[ترجمه ترگمان]در میان روزنامه نگارانی که در طول نامه افشا شده حضور داشتند شادی زیادی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در میان خبرنگاران بیش از این نامه نشتی وجود داشت

7. Max was rubbing his hands together with glee.
[ترجمه ترگمان]مکس با شادی دست هایش را به هم می مالید
[ترجمه گوگل]مکس دستهایش را با دلتنگی مالید

8. He began to rub his hands together in glee.
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی دست هایش را به هم مالید
[ترجمه گوگل]او شروع به دست و پا زدن با دستان خود کرد

9. She couldn't disguise her glee at their discomfiture.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست شادی او را در discomfiture پنهان کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند غرغر خود را در ناراحتی خود پنهان کند

10. She opened her presents with glee.
[ترجمه ترگمان]هدیه های خود را با شادی باز کرد
[ترجمه گوگل]او هدیه خود را با لذت باز کرد

11. He rubbed his hands in glee as he thought of all the money he would make.
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی دست هایش را به هم مالید و به تمام پولی که از آن پول درمی آورد فکر کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که او از تمام پولهایی که می توانست بپردازد، دستانش را از دست داد

12. He rubbed his hands with glee at the prospect of their defeat.
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی دست هایش را به امید شکست آن ها به هم مالید
[ترجمه گوگل]او با چشم پوشی از چشم انداز شکست خود دستان خود را مالش داد

13. She couldn't disguise her glee at their embarrassment.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست شادی او را در embarrassment پنهان کند
[ترجمه گوگل]او نمی توانست دلش را در شرمساری اش پنهان کند

14. He also sang with gusto in the school glee club, directed by Mildred Cobbledick, one of those favorites.
[ترجمه ترگمان]او همچنین با شور و هیجان در کلوب شبانه مدرسه، به کارگردانی میل درد، یکی از این موارد مورد علاقه آواز خواند
[ترجمه گوگل]او همچنین با خنده در کلاس باشگاه مدرسه، به کارگردانی میلدرت کوبلدیک، یکی از آن مورد علاقه، آواز خواند

15. Lydia recalled with devious glee how Father Maier had been plagued by diarrhea on a previous trip.
[ترجمه ترگمان]لیدیا با خوشحالی به یاد آورد که چگونه پدر Maier در یک سفر قبلی به ستوه آمده بود
[ترجمه گوگل]لیدیا با نگرانی غریزی به یاد می آورد که چگونه پدر مایر در سفر قبلی به اسهال مبتلا شده بود


کلمات دیگر: