کلمه جو
صفحه اصلی

inconsiderately


معنی : سرسری
معانی دیگر : ازروی بی فکری، ازروی بی ملاحظگی، ازروی بی پروایی، تند

انگلیسی به فارسی

با بی ملاحظگی، بی ملاحظانه، با بی احتیاتی


بی نظیر، سرسری


انگلیسی به انگلیسی

• without consideration for the feelings of others, unkindly; thoughtlessly, heedlessly; rashly

مترادف و متضاد

سرسری (قید)
inconsiderately, perfunctorily, superficially

جملات نمونه

1. How could her young sister have behaved so inconsiderately?
[ترجمه الی] چطور خواهر جوان او اینقدر بی ملاحظه رفتار کرده است؟
[ترجمه ترگمان]چه طور ممکن است خواهر جوانش واقعا این قدر خواستگاری کرده باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه خواهر جوانش چگونه چنین بی نظیری رفتار کرد؟

2. The manager inconsiderately allowed the meeting to run well into the lunch hour.
[ترجمه ترگمان]مدیر inconsiderately اجازه داد تا جلسه به خوبی در ساعت ناهار اجرا شود
[ترجمه گوگل]مدیر ناچیز اجازه داد جلسه را به خوبی به ساعت ناهار اجرا شود

3. Inconsiderately, he asked to be invited for dinner.
[ترجمه ترگمان]به بیت از او خواست برای شام دعوت شود
[ترجمه گوگل]بی تردید، او خواسته بود برای شام دعوت شود

4. Ordinary people should avoid filing lawsuits inconsiderately or boldly over conflicts between neighbors or in families, Zhang Jun, vice president of the Supreme People's Court, said Thursday.
[ترجمه ترگمان]ژانگ جون، نایب رئیس دادگاه عالی خلق، روز پنج شنبه گفت که مردم عادی باید از پر کردن پرونده های شکایت و یا گستاخانه بر سر اختلاف بین همسایگان و یا در خانواده ها اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]ژانگ ژوئن، معاون رئیس دادگاه عالی قومی، روز پنج شنبه گفت: افراد عادی باید از شکایات قضایی در مورد اختلافات میان همسایگان یا خانواده ها اجتناب کنند

5. In other words: one must not inconsiderately pester the cause of desire.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر: باید به طور کلی از علت آرزوی اجتناب کند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر: نباید به دلایلی دلالت بر میل میل داشته باشد

6. Nervous illness can stem from being treated inconsiderately in childhood.
[ترجمه ترگمان]بیماری عصبی می تواند ناشی از درمان inconsiderately در دوران کودکی باشد
[ترجمه گوگل]بیماری عصبی می تواند ناشی از نگرانی در دوران کودکی باشد

7. The unexpected ruins plans. Perhaps the undertaking was superficially and inconsiderately designed: Risk of being blown out of proportion.
[ترجمه ترگمان]خرابه های غیرمنتظره برنامه ریزی می کنند شاید تعهد به طور سطحی و inconsiderately طراحی شده بود: ریسک از بین بردن نسبت
[ترجمه گوگل]خرابه های غیر منتظره برنامه ریزی می شود شاید این وظیفه به صورت سطحی و غیرمستقیم طراحی شده بود: خطر عدم انصراف از نسبت

8. The user then clicks the back arrow to return to the page, and lo, the 10 valid entries were inconsiderately discarded along with the single invalid one.
[ترجمه ترگمان]سپس کاربر برای بازگشت به صفحه از فلش عقب کلیک می کند، و بنگر، ۱۰ ورودی معتبر به همراه تک invalid حذف شدند
[ترجمه گوگل]سپس کاربر روی فلش برگشت کلیک می کند تا به صفحه برگردد، و در اینجا، 10 ورودی معتبر به صورت غیرقانونی در کنار تنها نامعتبر حذف می شوند

9. For it is not likely that you, who are so wise a man, inconsiderately and carelessly allow the most valuable thing that you possess to be neglected and to perish.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، شما که این قدر عاقل هستید، inconsiderately و با بی قیدی اجازه بدهید ارزشمندترین چیز را که شما در اختیار دارید، فراموش کنید و نابود شوید
[ترجمه گوگل]برای این احتمال نیست که شما، که بسیار عاقل یک مرد است، بی تردید و بی سر و صدا اجازه می دهد که ارزش ترین چیزی که شما را نادیده گرفته و به فاسد شدن

10. Terri said that she thought the matter was handled inconsiderately and without regard for her feelings.
[ترجمه ترگمان]تری گفت که او فکر می کند که این موضوع به طور کلی با inconsiderately، و بدون توجه به احساساتش است
[ترجمه گوگل]Terri گفت که او فکر کرد که موضوع به صورت غیرمستقیم و بدون در نظر گرفتن احساسات او مورد استفاده قرار گرفت

11. He would lend his arse, and shit through his ribs; a saying of anyone who lends money inconsiderately.
[ترجمه ترگمان]He را به او قرض می داد و از روی دنده هاش لعنت می فرستاد و یکی از کسانی بود که به کلی پول قرض می کند
[ترجمه گوگل]او الاغ را وام می دهد و از طریق دندان هایش گریه می کند؛ سخنان هر کسی که به طور غیرقانونی پول را قرض می دهد

12. Betrothal gift can guarantee the wedding contract be fulfilled and avoid the man who gives the betrothal gift breaking his promise inconsiderately.
[ترجمه ترگمان]هدیه Betrothal می تواند تضمین کند که قرارداد ازدواج به اجرا درآید و از مردی که هدیه نامزدی خود را نقض می کند اجتناب کند
[ترجمه گوگل]هدیه سرقت می تواند قرارداد عروسی را تضمین کند و از مردی که هدایای وحشی را شکست دهد و قول خود را به طور ناچیز بپردازد جلوگیری کند

پیشنهاد کاربران

با سهل انگاری، از سر بی مبالاتی، با نسنجیدگی، با بی توجهی، از روی بی دقتی


کلمات دیگر: