1. How can you endure such disrespect?
چطور می توتنی چنین بی حرمتی را تحمل کنی؟
2. The valiant officer endured much pain.
افسر پلیس درد زیادی را تحمل کرد
3. Dr. Hardy was confident he could endure the hardships of space travel.
دکتر هاردی مطمئن بود که می توتند سختی های سفر فضایی را تحمل کند
4. to endure hardship
سختی کشیدن
5. to endure pain
درد کشیدن
6. he could not endure the dailiness of marriage
او تاب یکنواختی زناشویی را نداشت.
7. i can no longer endure this situation
بیش از این نمی توانم این وضع را تحمل کنم.
8. she was unable to endure jazz
او قادر به تحمل موسیقی جاز نبود.
9. despite everything, iranian culture will endure
علی رغم همه چیز،فرهنگ ایرانی باقی خواهد ماند.
10. why does one literary work endure while others do not?
چرا یک اثر ادبی پایدار می ماند و آثار دیگر نمی ماند؟
11. That which was bitter to endure may be sweet to remember.
[ترجمه نرگس] چیرى که تحملش سخته راحتتر تو ذهن میمونه
[ترجمه سمانه] چیزی که تحملش تلخه ممکنه به یاد اوردنش شیرین باشه.
[ترجمه ترگمان]چیزی که تلخی آن بود که تحمل آن را داشته باشد، شاید شیرین باشد
[ترجمه گوگل]آنچه که برای تحمل تلخ بود ممکن است به یاد داشته باشید شیرین است
12. The pain was almost too great to endure.
[ترجمه ترگمان]درد بیش از آن بود که بتوان تحمل کرد
[ترجمه گوگل]درد برای تحمل خیلی زیاد بود
13. Rather than being hoodwinked, I would endure anything.
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه اغفال بشم حاضرم هر چیزی رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من به جای اینکه ازدواج کنم، هرچیزی را تحمل میکنم
14. She could not endure the thought of parting.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست این فکر جدایی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست فکر فروپاشی را تحمل کند
15. The tears happen. Endure, grieve, and move on. The only person who is with us our entire life, is ourselves. Be ALIVE while you are alive.
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانم جاری می شود Endure، اندوهگین، و به راه خود ادامه می دهد تنها کسی که تمام عمر خود را با ما می گذراند خود ماست در حالی که زنده هستی، زنده باش
[ترجمه گوگل]اشک اتفاق می افتد تحمل، غم و اندوه، و حرکت تنها کسی که با تمام عمر با ما است، خودمان است زنده باشید در حالی که زنده هستی
16. Enjoy when you can, and endure when you must. Johann Wolfgang von Goethe
[ترجمه ترگمان]از وقتی که می توانی لذت ببر و هر وقت خواستی می توانی تحمل کنی یوهان ولفگانگ ون گوته
[ترجمه گوگل]لذت بردن از زمانی که شما می توانید و تحمل زمانی که شما باید یوهان ولفگانگ فون گوته
17. It seemed impossible that anyone could endure such pain.
[ترجمه ترگمان]به نظر غیرممکن می رسید که کسی چنین دردی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]غیرممکن به نظر می رسید که هر کسی می تواند چنین درد را تحمل کند
18. He had to endure the racist taunts of the crowd.
[ترجمه ترگمان]ناچار بود taunts نژاد پرست جمعیت را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او مجبور به تحقیر شدن نژادپرستانه جمعیت شد
19. Nothing can help us endure dark times better than our faith.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند به ما کمک کند، روزه ای تاریک را بهتر از ایمان خودمان تحمل کنم
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند به ما کمک کند که دوران تاریکی را بهتر از ایمان ما تحمل کنیم
20. If you were a cactus, I'd endure all the pain just to hug you.
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک کاکتوس بودی، من همه درد را تحمل می کردم تا تو را بغل کنم
[ترجمه گوگل]اگر شما یک کاکتوس بودید، فقط می توانستم تمام درد را تحمل کنم
21. They had to endure a long wait before the case came to trial.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که پرونده محاکمه شود می بایست مدتی طولانی صبر کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند صبر کنند تا پرونده به دادگاه برسد
22. We had to endure a nine-hour delay at the airport.
[ترجمه سارا کاووسی] ما مجبور شدیم تاخیر نه ساعته در هواپیما را تحمل کنیم.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم ۹ ساعت تاخیر در فرودگاه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما تا به حال تاخیر 9 ساعته در فرودگاه را تحمل کردیم