1. money is his god
خدای او پول است.
2. mars was the greek god of war
مارس نام خدای جنگ یونانیان بود.
3. he was naive enough to believe that the emperor was a god
او آنقدر ساده لوح بود که باور می کرد امپراطور خداست.
4. plant in you students not just a love of learning but also a love of god
در شاگردانت نه تنها عشق به دانش بلکه عشق به خدا را هم پرورش بده.
5. The mills of God grind slowly.
[ترجمه Taha] خدا ، پروردگار ، یزدان ، الله
[ترجمه ترگمان]کارخانه های خدا آهسته آسیاب می کنند
[ترجمه گوگل]میلزهای خدا خسته شده اند
6. Man is a god or a devil to his neighbour.
[ترجمه ترگمان]انسان خدا یا شیطان است
[ترجمه گوگل]انسان خدایی است یا شیطان به همسایه اش
7. God sends meat and the devil sends cooks.
[ترجمه ترگمان]خدا گوشت و شیطان می فرستد
[ترجمه گوگل]خدا گوشت را می فرستد و شیطان آشپس ها را می فرستد
8. Mills of God grind slowly but sure.
[ترجمه یوسف نادری] چوب خدا صدا ندارد، وقتی بزند دوا ندارد. ( ضرب المثل )
[ترجمه ترگمان]میلز به آرامی این کار را می کند، اما مطمئن است
[ترجمه گوگل]میلزهای خدا خسته می شوند، اما مطمئن شوید
9. God is Love, I dare say, but what a mischievous devil Love is.
[ترجمه ترگمان]به جرات می گویم: خدا عشق است، اما این عشق شیطانی شیطانی است
[ترجمه گوگل]خدا عشق است، به جرات می گویم، اما شیطان عصبانی عشق است
10. God is a circle whose centre is everywhere and whose circumference is nowhere.
[ترجمه ترگمان]خداوند دایره ای است که مرکزش همه جا هست و محیطش هیچ جا نیست
[ترجمه گوگل]خداوند دایره ای است که مرکز آن در همه جا است و محدوده آن هیچ جا نیست
11. We must not lie, and cry, God help us.
[ترجمه ترگمان]ما نباید دروغ بگوییم و گریه کنیم، خدا به ما کمک کند
[ترجمه گوگل]ما نباید دروغ بگوییم و گریه کنیم، خدا ما را کمک کند
12. The mills of God grind slowly but sure.
[ترجمه ترگمان]mills خدا یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش حرف می زنند
[ترجمه گوگل]میلزهای خدا خسته شده اند اما مطمئن هستند
13. Though the mills of God grind slowly, yet they grind exceedingly small.
[ترجمه یوسف نادری] اشاره به ضرب المثل"چوب خدا صدا ندارد" است که در آن دادرسی الهی آهسته اما قطعی است.
[ترجمه ترگمان]هر چند که the به آرامی به هم فشرده می شوند، با این حال خیلی کوچک می شوند
[ترجمه گوگل]اگرچه میلزهای خدا خسته شده اند، اما آنها بسیار کوچک می شوند
14. God never shuts one door but he opens another.
[ترجمه آرزو] خدا هرگز دری نمی بندد مگر اینکه در دیگری را بگشاید.
[ترجمه سید هادی حسینی] خدا گَر زِ حِکمت ببندد دَری - زِ رحمت گُشاید درِ دیگری
[ترجمه یوسف نادری] خدای ار به حکمت ببندد دری* گشاید به فضل و کرم دیگری ( بوستان سعدی )
[ترجمه ترگمان]خدا هیچ وقت در را می بندد، اما او یکی دیگر را باز می کند
[ترجمه گوگل]خدا هرگز یک درب را قطع نمی کند، اما او دیگر باز می شود
15. The nearer to church, the farther from God.
[ترجمه ترگمان]نزدیک تر به کلیسا، دورتر از خدا
[ترجمه گوگل]نزدیکتر به کلیسا، دورتر از خدا