کلمه جو
صفحه اصلی

filing


معنی : بایگانی، براده، سوهان کاری، سیخ زنی
معانی دیگر : سوهان زنی، تراشه ی سوهان کاری، براده (معمولا جمع)، ضبط، سی  زنی

انگلیسی به فارسی

سوهان‌کاری، ضبط، بایگانی، سیخ‌زنی، براده


تشکیل پرونده، بایگانی، براده، سوهان کاری، سیخ زنی


انگلیسی به انگلیسی

• classifying, categorizing, putting in a file; submission (of documents, legal claims, etc.)

مترادف و متضاد

بایگانی (اسم)
record, archive, archives, filing

براده (اسم)
filing, swarf

سوهان کاری (اسم)
filing

سیخ زنی (اسم)
filing, pricking, jabbing, stabbing

جملات نمونه

1. she was filing her nails
او ناخن های خود را سوهان می زد.

2. Women tended to be relegated to typing and filing jobs.
[ترجمه ترگمان]زنان تمایل داشتند به تایپ کردن و پر کردن شغل کمک کنند
[ترجمه گوگل]زنان تمایل به تایپ کردن و ثبت شغل داشتند

3. He carefully locked away the records in a filing cabinet.
[ترجمه ترگمان]او صفحه های بایگانی را با دقت قفل کرد
[ترجمه گوگل]او به دقت پرونده ها را در یک کابینه پرونده قفل کرد

4. I don't understand your filing system.
[ترجمه ترگمان]من سیستم بایگانی شما رو نمی فهمم
[ترجمه گوگل]من سیستم ثبت نام شما را نمی فهمم

5. She told him she was filing for divorce.
[ترجمه ترگمان] بهش گفته که برای طلاق می خواد طلاق بگیره
[ترجمه گوگل]او به او گفت که او برای طلاق می فرستد

6. Filing papers at the office is a tedious job.
[ترجمه ترگمان]چنتا پرونده داره تو دفتر کار می کنه شغل کسل کننده ای داره
[ترجمه گوگل]پر کردن مقالات در دفتر کار خسته کننده است

7. Manicurists are skilled at shaping and filing nails.
[ترجمه ترگمان]manicurists در شکل دادن و پر کردن ناخن ها مهارت دارند
[ترجمه گوگل]مانیکورزیست ها در شکل دادن و تهیه ناخن مهارت دارند

8. He locked the confidential documents in his filing cabinet.
[ترجمه ترگمان]اسناد محرمانه را در کابینت filing قفل کرد
[ترجمه گوگل]او اسناد محرمانه را در کابینه پرونده اش قفل کرد

9. We'll have to work out a proper filing system.
[ترجمه ترگمان]ما باید یک سیستم بایگانی درست کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک سیستم ثبت نام مناسب را ایجاد کنیم

10. The thief had disturbed the documents in her filing cabinet, but nothing had been taken.
[ترجمه ترگمان]دزد اسناد را در کابینت بایگانی کرده بود، اما چیزی دزدیده نشده بود
[ترجمه گوگل]دزد اسناد را در کابینه پرونده اش تحمیل کرده بود، اما هیچ اتفاقی نیافتاده بود

11. Past reports are kept in the filing cabinet in my office.
[ترجمه ترگمان]گزارش های پیشین در بایگانی بایگانی در دفتر من نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]گزارش های گذشته در کابینه پرونده در دفتر من نگهداری می شود

12. We must get some method into our office filing.
[ترجمه ترگمان]ما باید یه راهی برای بایگانی کردن به دفتر خودمون پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برخی از روش ها را در دفتر ثبت نام ما دریافت کنیم

13. Sears then countered by filing an antitrust lawsuit.
[ترجمه ترگمان]سپس Sears با پر کردن یک دادخواست ضد تراست مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]سیرز پس از آن با تهیه یک پرونده ضد دادگستری مقابله کرد

14. Along each wall stretched uniform green metal filing cabinets.
[ترجمه ترگمان]در امتداد هر یک از دیوارها، اونیفورم سبز و سبز رنگی در دست داشت
[ترجمه گوگل]در کنار هر یک از دیوارها، کابینت های جعبه ای سبز فلزی کشیده شده اند

15. He is weighing the possibility of filing criminal charges against the doctor.
[ترجمه ترگمان]او در حال بررسی امکان پر کردن اتهامات جنایی علیه دکتر است
[ترجمه گوگل]او احتمال دارد که پرونده اتهامات جنایی علیه پزشک ثبت شود

پیشنهاد کاربران

در حقوق به معنی پرونده
Plaintiff filing

پرونده" پوشه "بایگانی

تکمیل اسناد

تشکیل پرونده

Filing : پرونده سازی - پرونده
Feeling : احساس
Filling : پرسازی - پرشدن
Failing : شکست

همگی اسم هستن. ولی میتونن نقش فعل هم داشته باشند در یکسری جمله ها ( حال استمراری )


کلمات دیگر: