کلمه جو
صفحه اصلی

heyday


معنی : ریعان جوانی، اوج خوش بختی، سمتالراس
معانی دیگر : دوران شکوفایی، بروبرو، اوج رونق (یا موفقیت یا قدرت و غیره)، بهار (جوانی)، عنفوان، شگفتا، عجب، به به، ریعان جوانی، اوج خوش بختی

انگلیسی به فارسی

شگفتا،عجب ،به به ،اوج خوش بختی


غروب آفتاب، ریعان جوانی، اوج خوش بختی، سمتالراس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the time of maximum influence, power, or success; prime.
مشابه: bloom, prime

- The decade of the 1970s was the heyday of disco dancing.
[ترجمه ترگمان] دهه ۱۹۷۰ اوج رقص دیسکو بود
[ترجمه گوگل] دهه 1970، بزرگترین رقص دیسکو بود

• prime, time of greatest success or popularity, period of greatest power or influence
the heyday of a person, nation, or organization is the time when they are most powerful, successful, or popular.

مترادف و متضاد

ریعان جوانی (اسم)
heyday

اوج خوشبختی (اسم)
heyday

سمت الراس (اسم)
zenith, vertex, heyday

prime


Synonyms: acme, culmination, day, height, high point, high spot, peak, pinnacle, prime time, salad days, time, zenith


Antonyms: low point


جملات نمونه

1. during the heyday of the silk trade
در دوران رونق تجارت ابریشم

2. he was in the heyday of his power
او در اوج قدرت خود بود.

3. nowadays he is in his heyday
او این روزها خیلی برو برو دارد.

4. Docklands in its heyday was a major centre of industrial and commercial activity.
[ترجمه ترگمان]Docklands در زمان اوج خود مرکز اصلی فعالیت های صنعتی و تجاری بود
[ترجمه گوگل]Docklands در اوج خود را یک مرکز عمده فعالیت های صنعتی و تجاری بود

5. She was a great singer in her heyday.
[ترجمه ترگمان]او در اوج خوشبختی یک خواننده بزرگ بود
[ترجمه گوگل]او در دوران قرون وسطی یک خواننده بزرگ بود

6. In their heyday, they sold as many records as all the other groups in the country put together.
[ترجمه ترگمان]آن ها در زمان اوج خود به اندازه تمام گروه های دیگری که در کشور با هم قرار دادند، به فروش رفتند
[ترجمه گوگل]در اوج خود، آنها به عنوان بسیاری از سوابق به عنوان تمام گروه های دیگر در کشور جمع شده

7. Steam railways had their heyday in the 19 th century.
[ترجمه ترگمان]راه آهن بخار در قرن نوزدهم اوج خود را به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]راه آهن بخار در اواسط قرن 19 به اوج خود رسید

8. Back in its heyday, Delphi 4 came in three flavours-standard, professional, and client / server.
[ترجمه ترگمان]با بازگشت به زمان اوج خود، دلفی ۴ در سه طعم - استاندارد، حرفه ای، و کلاینت \/ سرور ظاهر شد
[ترجمه گوگل]دلفی 4 در دهه شصت خود، در سه طعم استاندارد، حرفه ای و سرویس گیرنده / مشتری قرار گرفت

9. Regardless of its origins, the tarbush in its heyday once was favored by king and countryman alike.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از ریشه آن، tarbush در اوج خود زمانی محبوب پادشاه و هم روستایی بود
[ترجمه گوگل]صرف نظر از ریشه های آن، پرورش خوک در یک دوران طلوع او یک بار توسط پادشاه و هموطنان به طور یکسان مورد توجه قرار گرفت

10. His heyday and influence were paramount before 1290, just when royal legislation was most copious.
[ترجمه ترگمان]تاثیر و نفوذ او در زمان اوج و نفوذ خود در برابر والاکیا، در زمانی که قانون سلطنتی بیش از حد عالی بود، سرآمد بود
[ترجمه گوگل]اوج شکوفایی و نفوذ او قبل از سال 1290 بسیار مهم بود، زمانی که قوانین سلطنتی بیشترین تعداد زیادی بود

11. In its heyday it must have been a good little vehicle, but now it was definitely finished.
[ترجمه ترگمان]در اوج شکوفایی باید یک وسیله نقلیه کوچک خوب بوده باشد، اما حالا این کار قطعا پایان یافته است
[ترجمه گوگل]در دوران بارداریش باید وسیله نقلیه خوبی باشد، اما اکنون قطعا به پایان رسید

12. In its heyday it was so popular long queues built up outside its shops.
[ترجمه ترگمان]در اوج عظمت آن، صف های طویل مردمی در بیرون از مغازه های آن برپا شده بود
[ترجمه گوگل]در دوران بیداری، صف های طولانی آن، خارج از مغازه ها ساخته شده بود

13. But, since the heyday of the missionaries, the collective consciousness has nevertheless undergone a sea-change.
[ترجمه ترگمان]اما از زمان اوج مبلغان، آگاهی جمعی با این وجود تغییر دریا کرده است
[ترجمه گوگل]اما، از زمان پرورش مسیحیان، آگاهی جمعی با این حال تحت تغییر دریا قرار گرفته است

14. It was the heyday of imperialism, and all the Great Powers were under pressure for competitive modernization.
[ترجمه ترگمان]این زمان اوج شکوفایی امپریالیسم بود و همه قدرت های بزرگ تحت فشار برای مدرن سازی رقابتی بودند
[ترجمه گوگل]این شکوفایی امپریالیسم بود و تمام قدرت های بزرگ برای مدرن سازی رقابتی تحت فشار بودند

He was in the heyday of his power.

او در اوج قدرت خود بود.


Nowadays he is in his heyday.

او این روزها خیلی برو برو دارد.


during the heyday of the silk trade

در دوران رونق تجارت ابریشم


پیشنهاد کاربران

دوره موفقیت و قدرت کسی
the paper has lost millions of readers since its heyday in 1964

دوران برو بیا

اون شکوفایی

روزهای طلایی

دوران طلایی


کلمات دیگر: