کلمه جو
صفحه اصلی

fixable


معنی : ثبات پذیر، محکم کردنی
معانی دیگر : ثبات پذیر، محکم کردنی

انگلیسی به فارسی

ثبات‌پذیر، محکم‌کردنی


قابل تعمیر، ثبات پذیر، محکم کردنی


انگلیسی به انگلیسی

• can be fixed

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of fix.

مترادف و متضاد

ثبات پذیر (صفت)
fixable

محکم کردنی (صفت)
fixable

جملات نمونه

1. It can independent works and fixable in line with carrier tape forming machine.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه می تواند مستقل کار کند و در راستای تشکیل دستگاه با نوار carrier کار کند
[ترجمه گوگل]این می تواند کارهای مستقل و fixable در خط با ماشین نوار تشکیل دستگاه

2. The fixable clothes hanger has ingenious design and simple structure, can directly fix the clothes hanger on a clothesline, and does not need other objects for fixing.
[ترجمه ترگمان]The که طراحی مبتکرانه و ساختار ساده ای دارد، می تواند مستقیما لباس ها را بر روی یک clothesline نصب کند، و نیازی به اشیا دیگر برای تعمیر ندارد
[ترجمه گوگل]آویز لباس قابل تعویض طراحی طراحی و ساختار ساده است، می تواند به طور مستقیم لباسی لباس را بر روی یک خط کمربند ثابت و نیازی به اشیاء دیگر برای تثبیت نیست

3. Desktop computer will be must develop toward fixable location and requirement way.
[ترجمه ترگمان]رایانه رومیزی باید به سمت مکان یاب و روش نیازمندی ها گسترش یابد
[ترجمه گوگل]رایانه رومیزی باید به سمت موقعیت قابل تنظیم و مورد نیاز گسترش یابد

4. Two removable aluminium rollers and two fixable aluminium rollers. The removable rollers adjust by A. C motor.
[ترجمه ترگمان]دو غلتک آلومینیومی قابل جابجایی و دو rollers آلومینیومی fixable The قابل جابجایی با A تنظیم می شوند موتور سی
[ترجمه گوگل]دو غلطک آلومینیومی متحرک و دو غلطک آلومینیومی قابل تنظیم غلطک های قابل جابجایی توسط موتور A C تنظیم می شود

5. Commonly this is fixable via the password reset page.
[ترجمه ترگمان]این حالت معمولا از طریق صفحه راه اندازی مجدد رمز عبور می کند
[ترجمه گوگل]معمولا از طریق صفحه بازنشانی رمز عبور قابل تعمیر است

6. That situation is certainly fixable, but deeper wells, drip irrigation and soil restoration all require investments beyond the capacity of most of the area's farmers.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت قطعا fixable است، اما چاه های عمیق، آبیاری قطره ای و احیای خاک همه نیاز به سرمایه گذاری فراتر از ظرفیت اکثر کشاورزان منطقه دارند
[ترجمه گوگل]این وضعیت قطعا قابل تنظیم است، اما چاه های عمیق تر، آبیاری قطره ای و ترمیم خاک همه نیاز به سرمایه گذاری فراتر از ظرفیت بیشتر از کشاورزان این منطقه است

7. This is fixable, if we act fast.
[ترجمه ترگمان]این fixable است، اگر سریع عمل کنیم
[ترجمه گوگل]این قابل حل است، اگر ما سریع عمل کنیم

8. The TV Repair has four realistic fixable parts and includes realistic blueprints to show the child how to make the repairs.
[ترجمه ترگمان]تعمیر تلویزیون چهار بخش fixable واقع گرایانه دارد و شامل طرح های واقع گرایانه است تا به کودک نشان دهد که چگونه تعمیرات را انجام دهد
[ترجمه گوگل]تعمیر تلویزیون دارای چهار قسمت قابل اصلاح واقعی است و شامل طرح های واقع گرایانه برای نشان دادن کودک به نحوه انجام تعمیرات است

9. These issues are all fixable -- they're just the six I see most often.
[ترجمه ترگمان]اینها همه fixable هستند - - آن ها فقط the هستند که من اغلب آن ها را می بینم
[ترجمه گوگل]این مسائل همه قابل حل هستند - آنها تنها شش است که بیشتر دیده می شود

10. At Release Build Minus One — ideally, the last version before the public beta hits the streets — there are only five "blocking" bugs, all of which Rakowski and team deem fixable.
[ترجمه ترگمان]در انتشار کم تر از یک - به طور ایده آل، آخرین نسخه قبل از اینکه بتای عمومی به خیابان ها بخورد - تنها پنج سوسک \"مسدود کننده\" وجود دارد که همه آن ها Rakowski و تیم deem را fixable می کنند
[ترجمه گوگل]در Release Build Minus One - در حالت ایده آل، آخرین نسخه قبل از بتا عمومی به خیابان ها می رسد - تنها پنج 'مسدود کردن' اشکالات وجود دارد که همه آن ها Rakowski و تیم قابل تشخیص هستند

11. Objective To discuss the effect of dissociable iliac bone flap transplantation and external fixable trestles to treat traumatic limbs bone nonunion.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر پیوند مغز استخوان iliac و fixable خارجی برای درمان آسیب های استخوان آسیب دیده
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد اثر پیوند کلیه استخوان شکمی فلج و غیرقابل درمان خارجی برای درمان زخم های آسیب دیده اندام های استخوان

12. But the non-family managers blame Mr. Toyoda's management style -- both external and internal -- as much as anything for letting the defects turn from a fixable problem into a full crisis.
[ترجمه ترگمان]اما مدیران غیر خانوادگی سبک مدیریتی آقای Toyoda را مقصر می دانند - - هم خارجی و هم داخلی - - به اندازه چیزی که اجازه می دهد این عیب از یک مشکل fixable به یک بحران کامل تبدیل شود
[ترجمه گوگل]اما مدیران غیر خانواده، سرپرستی آقای Toyoda را - هر دو خارجی و داخلی - به همان اندازه که برای نقض کردن از مشکل قابل حل به یک بحران کامل تبدیل می شوند، سرزنش می کنند

13. Through the comparison of two methods, their respective advantages and disadvantages are made clear. It also gives scientific accordance for the enterprise to choose fixable cost system.
[ترجمه ترگمان]از طریق مقایسه دو روش، مزایا و معایب مربوط به آن ها مشخص می شود این قانون همچنین به شرکت در انتخاب سیستم هزینه fixable کمک می کند
[ترجمه گوگل]از طریق مقایسه دو روش، مزایا و معایب مربوط به آن مشخص شده است این نیز بر اساس علمی برای شرکت برای انتخاب سیستم هزینه قابل تنظیم را می دهد

14. To start, we can ask the editors at In Touch to find us a celebrity spokesperson to point out that many sleep problems are fixable.
[ترجمه ترگمان]برای شروع، ما می توانیم از the In Touch درخواست کنیم که یکی از سخنگویان معروف را پیدا کنیم تا اشاره کنیم که بسیاری از مشکلات خواب fixable هستند
[ترجمه گوگل]برای شروع، می توانیم از ویراستاران در In Touch بخواهیم تا یک سخنگوی مشهور خود را پیدا کنیم تا اشاره کنیم که بسیاری از مشکلات خواب قابل حل است

15. There is no way to fill in the space between the spines so that they are proof against catastrophe, or easily fixable at any point of failure.
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی برای پر کردن فضا بین ستون ها وجود ندارد به طوری که آن ها در مقابل سانحه ثابت باشند و یا به راحتی در هر نقطه ای از شکست مواجه شوند
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای پر کردن فضای بین ستون ها وجود ندارد، به طوری که آنها در برابر فاجعه اثبات شده یا به راحتی قابل حل در هر نقطه شکست هستند

پیشنهاد کاربران

Repairble

قابل تعمیر


کلمات دیگر: