کلمه جو
صفحه اصلی

fisher


معنی : ماهی گیر، جانور ماهیخوار، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی
معانی دیگر : صیاد (ماهی)، قایق یا کشتی ماهی گیری

انگلیسی به فارسی

ماهیگیر، جانور ماهیخوار، کرجی ماهیگیری


فیشر، ماهی گیر، جانور ماهیخوار، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who fishes; fisherman or fisherwoman.

(2) تعریف: a large flesh-eating marten of northern North America that has thick dark-brown fur.

(3) تعریف: the pelt of this animal.

• fisherman; animal that feeds on fish; marten with dark-brown or black fur, species of small carnivorous animal; fur from such an animal

مترادف و متضاد

ماهی گیر (اسم)
angler, fisherman, dragger, fisher

جانور ماهی خوار (اسم)
fisher, otter

کرجی ماهیگیری (اسم)
fisherman, fisher, trawler

صیاد ماهی (اسم)
fisherman, fisher

جملات نمونه

1. Most of the people on the island are fisher folk.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم جزیره فیشر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم این جزیره ماهیگیر هستند

2. Fisher was behind bars last night, charged with attempted murder.
[ترجمه ترگمان]فیشر دیشب پشت میله ها بوده و متهم به قتل بوده
[ترجمه گوگل]فیشر شب گذشته در پشت میله ها بود که به قتل رسید

3. If you have any queries, please call Anne Fisher during office hours.
[ترجمه ترگمان]اگر پرس و جو دارید، لطفا آن را در طول ساعات اداری به آن بگویید
[ترجمه گوگل]اگر شما هر گونه سوال، لطفا آن فیشر در ساعات اداری تماس بگیرید

4. Mr Fisher is in Boston this week.
[ترجمه ترگمان]آقای فیشر این هفته در بوستون است
[ترجمه گوگل]آقای فیشر در این هفته در بوستون است

5. Fisher found a superb clip of Bernard running rings round pious Esther Rantzen in 197
[ترجمه ترگمان]فیشر یک گیره فوق العاده از برنارد running را در زمان استر pious با ۱۹۷ نفر یافت
[ترجمه گوگل]فیشر کلیپ فوق العاده ای از برنارد را در حال اجرا در انگلیس که در سال 197 میلادی استراحت داشت، یافت

6. Thus Archbishop Fisher had two reasons for not being pleased with the prime minister.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اسقف اعظم فیشر دو دلیل برای راضی بودن نخست وزیر داشت
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، اسقف فیشر دو دلیل داشت که از نخست وزیر خشنود نباشد

7. Fisher gave the division a new lease on life when he joined the company two years ago.
[ترجمه ترگمان]فیشر این بخش را دو سال پیش وقتی به این شرکت پیوست، اجاره جدیدی داد
[ترجمه گوگل]فیشر دو سال پیش به این شرکت پیوست

8. Fisher believes they suffer no prejudice and have not been snubbed by friends.
[ترجمه ترگمان]فیشر معتقد است که آن ها هیچ تعصبی ندارند و توسط دوستان نادیده گرفته نشده اند
[ترجمه گوگل]فیشر معتقد است که آنها هیچ گونه تعصب را رنج می برند و از طرف دوستان خود ندیده اند

9. Amy Fisher, dubbed the Long Island Lolita, was described as a wild animal by the judge.
[ترجمه ترگمان]امی فیشر که لقب \"لانگ آیلند\" را به نام \"لانگ آیلند\" داده بود، توسط قاضی به عنوان یک حیوان وحشی توصیف شد
[ترجمه گوگل]امی فیشر، لانگ آیلند لولیتا را لقب گرفته است، توسط قاضی به عنوان یک حیوان وحشی توصیف شده است

10. Archbishop Fisher went so far as to write a very tough letter to the editor in defence of Ramsey.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم فیشر با نوشتن نامه ای بسیار سخت به سردبیر در دفاع از رمزی ادامه داد
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم فیشر تا کنون برای ارسال یک نامه بسیار سخت به سردبیر در دفاع از رمزی رفت

11. Archbishop Fisher accepted the argument and became the enthusiastic leader of the new movement.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم فیشر این بحث را پذیرفت و رهبر مشتاق جنبش جدید شد
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم فیشر این استدلال را پذیرفت و رهبر مشتاق جنبش جدید شد

12. Captain Fisher parachuted to safety after being unable to regain control of the plane.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان فیشر پس از اینکه نتوانست کنترل هواپیما را به دست آورد، با چتر وارد شد
[ترجمه گوگل]کاپیتان فیشر پس از ناتوانی در کنترل هواپیما، به سمت ایمنی فرود آمد

13. When Fisher got back she called Fontaine for a closed-door session.
[ترجمه ترگمان]وقتی فیشر برگشت، او فونت ین را برای یک جلسه در پشت دره ای بسته خواند
[ترجمه گوگل]وقتی فیشر برگشت، او فونتین را برای یک جلسه بسته بسته کرد

14. We extend our sympathy to Mrs Gladys Fisher, and to their son and daughter.
[ترجمه ترگمان]ما همدردی خود را به خانم Gladys فیشر و پسر و دخترش تعمیم می دهیم
[ترجمه گوگل]ما همدردی خود را با خانم گلادیس فیشر، و پسرش و دخترش، گسترش می دهیم


کلمات دیگر: