کلمه جو
صفحه اصلی

endanger


معنی : به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن
معانی دیگر : به خطر انداختن، (به ویژه گیاه و جانور نادر) در معرض نابودی قرار دادن، در معر­ خطر گذاشتن

انگلیسی به فارسی

به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن


خطرناک است، به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: endangers, endangering, endangered
مشتقات: endangerment (n.)
• : تعریف: to cause to be exposed to danger.
مترادف: imperil, jeopardize, menace
مشابه: compromise, expose, hazard, peril, risk, threaten, venture

• put in danger, put at risk, imperil
if something endangers people, animals, or places, it causes them to be in a situation in which they might be harmed.
if you endanger something, you do something that may damage it, destroy it, or put it at risk.

مترادف و متضاد

put in jeopardy


به مخاطره انداختن (فعل)
endanger

در معرض خطر گذاشتن (فعل)
endanger

Synonyms: be careless, chance, chance it, expose, hazard, imperil, lay on the line, lay open, leave defenseless, leave in the middle, make liable, menace, peril, play into one’s hands, put at risk, put in danger, put on the spot, risk, stick one’s neck out, subject to loss, threaten, venture


Antonyms: aid, assist, comfort, help, save, take care


جملات نمونه

1. Taking these drugs could seriously endanger your health.
[ترجمه ترگمان]مصرف این مواد مخدر می تواند سلامتی شما را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]مصرف این داروها می تواند سلامت شما را به خطر بیاندازد

2. He would never do anything to endanger the lives of his children.
[ترجمه A.A] او هرگز کاری نمیکند که زندگی بچه هایش را به خطر بیاندازد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت کاری نمی کنه که جون بچه هاش رو به خطر بندازه
[ترجمه گوگل]او هرگز چیزی برای جان دادن به فرزندانش به خطر نمی اندازد

3. You will endanger your health if you smoke.
[ترجمه ترگمان]اگر سیگار بکشی، سلامتیت رو به خطر میندازی
[ترجمه گوگل]اگر سیگار کشیدید سلامت خود را به خطر می اندازید

4. The fear that airstrikes could endanger troops is moot now that the army is withdrawing.
[ترجمه ترگمان]این ترس که حملات هوایی می تواند سربازان را به خطر بیاندازد این است که ارتش عقب نشینی می کند
[ترجمه گوگل]ترس اینکه حملات هوایی می تواند سربازان را به خطر بیندازد، اکنون ارتش را ترک می کند

5. He denied possessing a rifle with intent to endanger life.
[ترجمه ترگمان]او داشتن یک تفنگ با قصد به خطر انداختن زندگی را انکار کرد
[ترجمه گوگل]او از داشتن یک تفنگ با هدف نگرانی در زندگی رد شد

6. Toxic waste could endanger lives and poison fish.
[ترجمه ترگمان]پسماند سمی زندگی و ماهی مسموم را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]زباله های سمی می تواند جان انسانها را تهدید کند و ماهی را سمی کند

7. The debate could endanger the proposed peace talks.
[ترجمه ترگمان]این بحث می تواند مذاکرات صلح پیشنهادی را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]این بحث می تواند مذاکرات صلح پیشنهادی را به خطر بیندازد

8. Misuse of the equipment could endanger the lives of staff and students.
[ترجمه ترگمان]سواستفاده از تجهیزات می تواند جان کارکنان و دانش آموزان را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از تجهیزات می تواند زندگی کارکنان و دانشجویان را به خطر بیندازد

9. Development of the area would endanger wildlife.
[ترجمه ترگمان]توسعه این منطقه حیات وحش را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]توسعه این منطقه به حیات وحش منجر خواهد شد

10. It was foolish to endanger your life in that way.
[ترجمه ترگمان]احمقانه بود که زندگیت رو به اون شکل به خطر بندازی
[ترجمه گوگل]این احمقانه بود که زندگی شما را در این راه به خطر اندازد

11. But all that toing-and-froing would endanger newborn piglets, and Baxter knew no farmer would accept increased losses.
[ترجمه ترگمان]اما همه آن toing و and بچه خوک نوزاد را به خطر خواهند انداخت و باکستر نمی دانستند که هیچ کشاورزی خسارت بیشتری را قبول نمی کند
[ترجمه گوگل]اما همه چیزهایی که به انگشتان دست و پا زدن می تواند خوک های نوزاد را به خطر بیندازد، و بکستر می دانست که هیچ یک از کشاورزان زیان های بزرگ را نمی پذیرند

12. The pilot refused to endanger the lives of his passengers by making an unscheduled landing.
[ترجمه ترگمان]این خلبان از به خطر انداختن جان مسافران خود با انجام یک فرود برنامه ریزی نشده خودداری کرد
[ترجمه گوگل]خلبان حاضر نشد که زندگی مسافرانش را با یک فرود غیر برنامه ریزی کند

13. Both countries claimed the proposals would not endanger whale populations.
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور ادعا کردند که این پیشنهادها جمعیت های وال را به خطر نخواهند انداخت
[ترجمه گوگل]هر دو کشور ادعا کردند که این پیشنهادات جمعیت نهنگ را به خطر نمی اندازد

14. But how could he possibly endanger anyone? At that point George Grindal could take his line of reasoning no further.
[ترجمه ترگمان]اما چطور ممکنه کسی رو به خطر بندازه؟ در این مورد جورج ملیس می توانست رشته افکارش را بیشتر از این تحمل کند
[ترجمه گوگل]اما چگونه او احتمالا هر کسی را به خطر می اندازد؟ در آن لحظه جورج گریندال می توانست خط خود را از استدلال بیشتر بیاندازد

15. The police charged her with possessing a firearm with intent to endanger life.
[ترجمه ترگمان]پلیس او را به داشتن سلاح گرم با قصد به خطر انداختن زندگی متهم کرد
[ترجمه گوگل]پلیس به او صاحب یک اسلحه گرم شد و قصد نابودی زندگی را داشت

His reckless driving endangers the passengers' lives.

بی‌احتیاطی او در رانندگی زندگی مسافران را به خطر می‌اندازد.


an endangered plant

گونه‌ای گیاه که در معرض نابودی است


پیشنهاد کاربران

Endangered animals are in danger of disappointing from the world.


در معرض انقراض

Put somebody or somethink indanger being hurt or damaged

If wolves' natural home is endanger they may come to village to hunt sheep 👩🏻‍🔬👩🏻‍🔬👩🏻‍🔬
اگر زیستگاه طبیعی گرگ ها در معرض خطر باشد ، آن ها ممکن است برای شکار گوسفند ها به روستا بیایند

منقرض شدن

به مخاطره انداختن

در معرض خطر قرار دادن


کلمات دیگر: