کلمه جو
صفحه اصلی

vermiform


معنی : کرم مانند، کرمی، شبیه کرم، کرم وار
معانی دیگر : کرم دیس، به شکل کرم یا کرمک، کرم سان، کرم ریخت

انگلیسی به فارسی

کرمی، شبیه کرم، کرم وار، کرم مانند


ورمیک، کرمی، شبیه کرم، کرم وار، کرم مانند


انگلیسی به انگلیسی

• like a worm in shape or form

صفت ( adjective )
• : تعریف: shaped like a worm; long, slender, and sinuous.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کرم شکل، کرم مانند - کرمی شکل یا دارای شکل و ظاهر یک کرم. مثلاً پروبلستیکای کرمی شکل که از لوله های طویل باریک و کمابیش استوانه ای ساخته شده است.

مترادف و متضاد

کرم مانند (صفت)
wormy, vermicular, vermiform

کرمی (صفت)
vermicular, vermiform

شبیه کرم (صفت)
vermiform

کرم وار (صفت)
vermiform


کلمات دیگر: