معنی : کرم مانند، کرمی، شبیه کرم، کرم وار معانی دیگر : کرم دیس، به شکل کرم یا کرمک، کرم سان، کرم ریخت
انگلیسی به فارسی
کرمی، شبیه کرم، کرم وار، کرم مانند
ورمیک، کرمی، شبیه کرم، کرم وار، کرم مانند
انگلیسی به انگلیسی
• like a worm in shape or form
صفت ( adjective )
• : تعریف: shaped like a worm; long, slender, and sinuous.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] کرم شکل، کرم مانند - کرمی شکل یا دارای شکل و ظاهر یک کرم. مثلاً پروبلستیکای کرمی شکل که از لوله های طویل باریک و کمابیش استوانه ای ساخته شده است.