کلمه جو
صفحه اصلی

unbound


معنی : بی پایان، غیر محدود، بی بند و بار، غیر مقید، رها شده، ناوابسته، مقید نشده
معانی دیگر : (شیمی) ناهمبسته، مجرد، آزاد، واگسسته، زمان گذشته و اسم مفعول: unbind، رها، (از قید و بند و غیره) آزاد، رهانیده، باز شده، از هم باز شده

انگلیسی به فارسی

غیر محدود، بی پایان، مقید نشده، رها شده


نا محدود، بی بند و بار، رها شده، غیر محدود، ناوابسته، غیر مقید، بی پایان، مقید نشده


انگلیسی به انگلیسی

• untied, free, unrestrained; not bound (of a book etc.)
unbound is the past tense and past participle of unbind.
something that is unbound is not tied or has just been untied; a literary use.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بی کران

مترادف و متضاد

بی پایان (صفت)
inconclusive, abysmal, endless, unending, eternal, incessant, illimitable, unbound, unfinished, never-ending, termless

غیر محدود (صفت)
bottomless, unbound

بی بند و بار (صفت)
loose, unbound, profligate, footloose, unrestrained, free-living

غیر مقید (صفت)
free, unbound

رها شده (صفت)
shot, unbound, spent, off-hook, self-abandoned

ناوابسته (صفت)
unbound, unattached

مقید نشده (صفت)
unbound

جملات نمونه

1. unbound electrons
الکترون های آزاد

2. She unbound her hair and let it flow loose in the wind.
[ترجمه ترگمان]موهایش را باز کرد و رها کرد
[ترجمه گوگل]او موهای خود را بیرون کشید و اجازه داد که در باد باد شود

3. They unbound all the political prisoners after liberation.
[ترجمه ترگمان]پس از رهایی از آزادی، همه زندانیان سیاسی را باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها پس از آزادی تمام زندانیان سیاسی را آزاد کردند

4. He unbound the rope.
[ترجمه ترگمان]طناب را باز کرد
[ترجمه گوگل]او طناب را برداشته است

5. My hands were unbound and my blindfold removed.
[ترجمه ترگمان]دست هایم بسته بودند و چشمانم را باز کردم
[ترجمه گوگل]دست های من نا محدود بود و چشم هایم را برداشتم

6. It cascaded unbound below her waist.
[ترجمه ترگمان]دستش از کمر او پایین افتاده بود
[ترجمه گوگل]آن را در زیر کمر قرار داده است

7. Complexes and unbound probe were detected by autoradiography of dried gels.
[ترجمه ترگمان]Complexes و probe غیر مقید توسط autoradiography ژل خشک شده شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]مجتمع ها و پروب بدون محدودیت توسط autoradiography ژل های خشک شده تشخیص داده شد

8. This worksheet is unbound. To import it, open the file separately.
[ترجمه ترگمان]کاربرگ This است برای وارد کردن آن، فایل را به طور جداگانه باز کنید
[ترجمه گوگل]این صفحه کار بی ارتباط است برای وارد کردن آن، فایل را به صورت جداگانه باز کنید

9. The apparent volume of distribution and the unbound fraction in plasma are the most widely used parameters for drug distribution.
[ترجمه ترگمان]حجم ظاهری توزیع و بخش unbound در پلاسما رایج ترین پارامتر برای توزیع دارو هستند
[ترجمه گوگل]حجم آشکار توزیع و کسر ناخواسته در پلاسما از پارامترهای بیشتر برای توزیع دارو استفاده می شود

10. Fel Blossoms are now unbound, but have an additional requirement of 275 herbalism to use.
[ترجمه ترگمان]Fel Blossoms در حال حاضر unbound هستند، اما نیاز دیگری به ۲۷۵ herbalism دارند
[ترجمه گوگل]زرق و برق Fel در حال حاضر بی حد و حصر است، اما یک مورد اضافی از 275 گیاه خواری برای استفاده است

11. Can't build a link between unbound forms.
[ترجمه ترگمان]پیوند بین فرم های بدون پیوند ایجاد نمی شود
[ترجمه گوگل]نمیتوانید پیوند بین اشکال غیرمجاز ایجاد کنید

12. An unbound printed work, usually with a paper cover.
[ترجمه ترگمان]یک کار چاپی بدون پیوند، معمولا با یک پوشش کاغذی
[ترجمه گوگل]یک کار چاپی غیرمتعارف، معمولا با پوشش کاغذی

13. The wind blew her garments, and her unbound hair streamed loose behind her.
[ترجمه ترگمان]باد لباسش را می وزید و موهای unbound از پشت سرش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]باد لباس هایش را لرزاند، و موهای غلیظش پشت سر او ریخت

14. Escape Velocities - Bound and Unbound Orbits - Circular Orbits - Various Forms of Energy - Power.
[ترجمه ترگمان]فرار Velocities - بسته و Unbound - انواع مختلف انرژی - قدرت
[ترجمه گوگل]فرار از سرعت - مدارهای مجزا و غیر محدود - مدارهای دایره ای - انواع مختلف انرژی - قدرت

unbound electrons

الکترون‌های آزاد


پیشنهاد کاربران

جاودان هم معنی میده


کلمات دیگر: