کلمه جو
صفحه اصلی

ventral


معنی : شکمی
معانی دیگر : (زیست شناسی) شکمی، بطنی، کاواکی، واقع بر روی شکم

انگلیسی به فارسی

شکمی، واقع بر روی شکم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: ventrally (adv.)
(1) تعریف: situated on the anterior or lower side of the body, an organ, or the like.

- the ventral portion of the intestine
[ترجمه ترگمان] بخش شکمی روده
[ترجمه گوگل] بخش شکمی روده
- the ventral side of a leaf
[ترجمه ترگمان] قسمت شکمی یک برگ
[ترجمه گوگل] سمت شکم یک برگ
- a fish's ventral fin. (Cf. dorsal.)
[ترجمه ترگمان] یک باله شکمی ماهی (Cf)(پشتی)
[ترجمه گوگل] یک فیبر ماهیچه ماهی (سوراخ کوهی)

(2) تعریف: of, pertaining to, or situated on or near the belly; abdominal.

• of or near the belly

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پیشین،قدامى، شکمی، سطح شکمی. مربوط به سطح زیری بدن موجود.

مترادف و متضاد

شکمی (صفت)
abdominal, ventral, gastric, stomachic, uterine

جملات نمونه

1. The ventral interradial areas are also covered by naked skin.
[ترجمه ترگمان]مناطق شکمی و شکمی نیز توسط پوست برهنه پوشش داده می شوند
[ترجمه گوگل]نواحی شعاعی بین رگه ای نیز با پوست برهنه پوشیده می شوند

2. The ventral arm plates are wider than long, pentagonal with an obtuse proximal angle and a slightly convex distal edge.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی بزرگ تر از صفحات طویل، پنج ضلعی با زاویه قائمه و لبه کمی محدب هستند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شیب دار طولانی تر از پهنای پنجگانه با زاویه پروگزیمال بیضی و لبه دندانه ای کمی محدب است

3. The lateral and ventral arm plates have distinctive transverse ridges most noticeable in dry specimens.
[ترجمه ترگمان]صفحات سمت شکمی و شکمی، ridges عرضی متمایزی در نمونه های خشک دارند
[ترجمه گوگل]صفحات بازو جانبی و جانبی شریانهای مجاور مشخصه ای هستند که بیشتر در نمونه های خشک دیده می شود

4. The ventral interradial area is also covered with granules, if spinelets are present they are usually confined to the distal edge.
[ترجمه ترگمان]ناحیه شکمی شکمی نیز با گرانول پوشانده شده است، در صورتی که spinelets ها وجود داشته باشند، معمولا به لبه دور محدود می شوند
[ترجمه گوگل]منطقه مرکزی شکمی نیز با گرانول پوشیده شده است، در صورتی که در حالی که دهان وجود دارد، آنها معمولا به لبه دیستال محدود می شوند

5. The ventral arm plates are pentagonal, broader than long and separated.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی به صورت پنج ضلعی و وسیع تر از فواصل طولانی و جدا از هم قرار دارند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شیب دار پنج ضلعی، گسترده تر از طول و جدا هستند

6. The lateral and ventral arm plates have distinctive transverse ridges most noticeable in dry or nearly dry specimens.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی و شکمی نسبت به نمونه های خشک و یا تقریبا خشک، صخره های عرضی متمایزی دارند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوهای جانبی و جانبی شریانهای عرضی متمایز هستند که بیشتر در نمونه های خشک یا نزدیک به خشک دیده می شوند

7. The subsequent ventral arm plates are pentagonal to bell shaped, separated with a wide curved distal edge and indented lateral edges.
[ترجمه ترگمان]صفحات شکمی بعدی به شکل پنج ضلعی هستند و با لبه پهن دور و لبه های جانبی حاشیه دار جدا می شوند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی بعدی جناغی به شکل زنگ نگاتیو پانتاگنال است، با یک لبه دندانه ای منحنی گسترده و لبه های جانبی جانبی جدا شده اند

8. Its ventral fins are enlarged and flattened to form suckers on the underside of the body.
[ترجمه ترگمان]باله های شکمی آن بزرگ و مسطح شده اند تا ماهی های مکنده را در زیر بدن شکل دهند
[ترجمه گوگل]باله های شکمی آن بزرگ شده و مسطح می شوند تا گیرنده هایی را در زیر بدن ایجاد کنند

9. The proximal ventral arm plates are approximately trapezoidal with a wide convex distal edge, they are contiguous with one another at least proximally.
[ترجمه ترگمان]صفحات شکمی پشتی مجاور تقریبا ذوزنقه ای با یک لبه پهن محدب در نظر می گیرند، که آن ها با یکدیگر در حداقل proximally هم کار می کنند
[ترجمه گوگل]صفحات بازو شکم پروگزیمال تقریبا به صورت تله ای با لبه دیاستال محدب گسترده هستند، آنها حداقل در نزدیکی همدیگر هستند

10. The ventral interradial areas are covered with large plates sometimes bearing a spinelet.
[ترجمه ترگمان]نواحی شکمی شکمی با صفحات بزرگ پوشانده می شوند که بعضی اوقات یک spinelet را حمل می کنند
[ترجمه گوگل]نواحی مرطوب کننده شکمی با صفحات بزرگ و گاهی اوقات دارای بلندی بلندی پوشیده شده اند

11. The first ventral arm plate is pentagonal with the lateral edges raised forming a boundary lip to the second oral tentacle pores.
[ترجمه ترگمان]اولین صفحه کنترل شکمی، پنج ضلعی با لبه های جانبی است که تشکیل لبه ای مرز را به منافذ دهانی باز می دهند
[ترجمه گوگل]اولین ورق ارتوقی شکمی پنجطرفه است با لبه های جانبی که لبه های مرزی را تشکیل می دهند و لب های مرزی را به دومین حفره های شکم دهانی شکم می دهند

12. The Ventral Nerve-Cord consists of a series of ganglia lying on the floor of the thorax and abdomen.
[ترجمه ترگمان]عصب عصبی - شامل یک سری غدد عصبی است که بر روی زمین سینه و شکم قرار دارد
[ترجمه گوگل]Nerve-Cord Ventral شامل مجموعه ای از گانگلیوی است که در کف قفسه سینه و شکم قرار دارد

13. The ventral arm plates are an irregular pentagonal or hexagonal shape, often keeled, with the distal edge sometimes indented.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی، یک شکل پنج ضلعی غیر خطی یا شش ضلعی منظم هستند که اغلب با لبه های سری که بعضی اوقات می توانند حاشیه دار باشند، قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی یک شکل پنجگانه یا شش ضلعی نامنظم هستند که اغلب در آن وجود دارد

14. The ventral arm plates are not contiguous.
[ترجمه ترگمان]صفحات شکمی بخش شکمی پیوسته نیستند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی همسایه نیستند

15. The ventral arm plates are irregularly rectangular with indented lateral edges and a rounded distal edge; they are contiguous at least proximally.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی به طور نامنظم به صورت منظم با لبه های برشی و لبه گرد دور هستند؛ آن ها حداقل proximally هستند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی مستطیل شکل نامنظم مستطیل با لبه های جانبی جانبی و لبه دیستال گرد است آنها حداقل تقریبا مجاور هستند

پیشنهاد کاربران

قُدامی

ventral ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: شکمی
تعریف: ← محورسو


کلمات دیگر: