1. Wales was a vassal kingdom at that time.
[ترجمه مترجم] ولز در آن زمان یک پادشاهی خراجگزار بود ( به پادشاهی انگلستان خراج می داد )
[ترجمه ترگمان]ولز در آن زمان پادشاهی vassal بود
[ترجمه گوگل]ولز در آن زمان یک پادشاهی واعظ بود
2. He was a vassal, as indeed his father had been forty years earlier.
[ترجمه ترگمان]او از همه vassal بود، درست مثل پدرش چهل سال پیش بود
[ترجمه گوگل]او یک وصال بود، همانطور که پدرش 40 سال پیش بود
3. Since he was already a papal vassal Sancho found the powers of the Church difficult to check.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که او یکی از بندگان پاپ بود، قدرت کلیسا را سخت بررسی کرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که او قبلا یک وصال پاپ بود، سانچو توانایی کلیسا را برای بررسی دشوار یافت
4. The lord gave his vassal protection, and rewarded him; the vassal swore to serve his lord.
[ترجمه ترگمان]پادشاه به vassal نفوذ کرد و او را پاداش گرفت؛ vassal قسم خوردند که به ارباب خود خدمت کنند
[ترجمه گوگل]پروردگار حفاظت از وصال خود را داد و به او پاداش داد؛ وصال سوگند به خدمت پروردگار خود داد
5. Ceremonial acknowledgment by a vassal of allegiance to his lord under feudal law.
[ترجمه ترگمان]اذعان داشت که تحت قوانین فئودالی به ارباب خود وفادار است
[ترجمه گوگل]تصدیق رسمی توسط وصال وفاداری به پروردگار خود تحت قانون فئودالی
6. Before the Jiawu War, the suzerain vassal relationship existed between Qing Dynasty and Korea.
[ترجمه ترگمان]پیش از جنگ Jiawu، رابطه suzerain suzerain بین دودمان کینگ و کره وجود داشت
[ترجمه گوگل]قبل از جنگ جیاو، روابط واسیلی سوئزرین بین سلسله چینگ و کره وجود داشت
7. You're a student you're an empty vassal and you don't.
[ترجمه ترگمان]تو یک دانشجو هستی که vassal empty و تو هم نیستی
[ترجمه گوگل]شما یک دانش آموز هستید که یک مجرد خالی هستید و شما نیستید
8. The vassal swore that he would be loyal to the king forever.
[ترجمه ترگمان]The قسم خورده بود که برای همیشه به پادشاه وفادار خواهد بود
[ترجمه گوگل]وصال سوگند یاد کرد که او برای همیشه پادشاه وفادار خواهد بود
9. So the forepart Non - invasive Measurement of Vassal wall become more important.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اندازه گیری غیر تهاجمی دیوار Vassal از اهمیت بیشتری برخوردار است
[ترجمه گوگل]بنابراین اندازه گیری غیر تهاجمی دیوار وصال از اهمیت بیشتری برخوردار است
10. The opinion book from the vassal to a lord.
[ترجمه ترگمان]این کتاب از the vassal به یک لرد است
[ترجمه گوگل]کتاب عالمان از وصال به لرد
11. Pekingese dogs were and the local fan in the country (vassal State) reveal no doubt that only a simple use of violence in the so-called "law enforcement. "
[ترجمه ترگمان]سگ های Pekingese و هواداران محلی در کشور (دولت)بدون شک نشان می دهند که تنها استفاده ساده از خشونت در اصطلاح \"اجرای قانون\" است
[ترجمه گوگل]سگ های پنگوئن و طرفداران محلی در این کشور (دولت وصال) بدون شک بدون شک تنها استفاده ساده از خشونت در اصطلاح 'اجرای قانون' را نشان می دهد '
12. The lord in return owed his vassal protection and an assured livelihood.
[ترجمه ترگمان]خداوند به vassal و تامین معیشت او مدیون بود
[ترجمه گوگل]ارباب در عوض به محافظت از واشنگتن و وظیفه قانونی خود اطمینان داد
13. The change of vassal and bristly situation, return on big sth one's own advantage enter.
[ترجمه ترگمان]تغییر شرایط vassal و bristly، بازگشت به مزیت بزرگ کاری، وارد شدن به آن شد
[ترجمه گوگل]تغییر وضعیت واسل و محجوب، بازگشت به سود خود بزرگ است
14. I, your vassal, have employed and troubled your unknown sovereignty.
[ترجمه ترگمان]من، vassal شما، کار کردن و قدرت ناشناخته شما را به کار گرفته اند
[ترجمه گوگل]من، وصال تو، حاکمیت ناشناخته خود را مشغول کرده اید
15. The fidelity owed by a vassal to his feudal lord.
[ترجمه ترگمان]وفاداری به فرمانروای فئودالی او مدیون بود
[ترجمه گوگل]وفاداری به وسیله یک وصال به صاحب فئودالی او سپرده شد