1. vibrant quivering telegraph wires
سیم های مرتعش و لرزان تلگراف
2. the grapevine telegraph
وسیله ی شایعه پراکنی،حرف مفت زنی
3. There are three ways of spreading news-- telegraph, telephone, and tel-a-woman.
[ترجمه ترگمان]سه روش برای پخش اخبار، تلگراف، تلفن، و tel وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه راه برای انتشار اخبار - تلگراف، تلفن و تلفن همراه وجود دارد
4. The bush telegraph tells me you're likely to become our new president, John.
[ترجمه ترگمان]\"جان\" به من می گوید که به احتمال زیاد رئیس جمهور جدید ما خواهد شد
[ترجمه گوگل]تلگراف بوش به من می گوید که شما احتمالا تبدیل به رئیس جمهور جدید ما، جان است
5. Send the message on the telegraph.
[ترجمه ترگمان]پیغام تلگراف را بفرستید
[ترجمه گوگل]پیام را در تلگراف ارسال کنید
6. Telegraph communication was broken off.
[ترجمه ترگمان]ارتباط تلگراف قطع شد
[ترجمه گوگل]ارتباطات تلگراف قطع شد
7. He did not bother to punctuate the telegraph message.
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن پیام تلگرافی به خود زحمت نداد
[ترجمه گوگل]او برای رسم پیام تلگراف مزاحم نشود
8. The news came by telegraph.
[ترجمه ترگمان]خبر تلگرافی رسید
[ترجمه گوگل]این خبر توسط تلگراف منتشر شد
9. Telegraph to her parents at once.
[ترجمه ترگمان]تلگراف فورا به پدر و مادرش تلگراف می زند
[ترجمه گوگل]تلگراف به پدر و مادر خود را در یک بار
10. We only discovered by bush telegraph that our son had a new girlfriend, he had not told us . . .
[ترجمه ترگمان]ما فقط با تلگراف کشف کردیم که پسرمون دوست دختر جدیدی دارد، به ما نگفته بود …
[ترجمه گوگل]ما فقط توسط تلگراف بوش که پسر ما یک دوست دختر جدید داشت، به ما گفته نشده بود
11. I hear on the bush telegraph that the manager has resigned.
[ترجمه ترگمان]به تلگراف خانه شنیدم که مدیر استعفا داده
[ترجمه گوگل]من در تلگراف بوش می گویم که مدیر استعفا داده است
12. We only discovered by bush telegraph that our son had a new girlfriend, he had not told us himself.
[ترجمه ترگمان]ما فقط با تلگراف کشف کردیم که پسرمون دوست دختر جدیدی دارد، خودش به ما نگفته بود
[ترجمه گوگل]ما فقط توسط تلگراف بوش که پسر ما یک دوست دختر جدید داشت، او را به خودمان اعلام نکرده بود
13. I ghosted his weekly rugby column for the Telegraph.
[ترجمه ترگمان]من ستون راگبی هفتگی او را برای تلگراف اوردم
[ترجمه گوگل]من ستون راگبی هفتگی خود را برای تلگراف تماشا کردم
14. The Telegraph has printed numerous articles on this subject over the last three years.
[ترجمه ترگمان]تلگراف مقالات بسیاری در مورد این موضوع در سه سال گذشته چاپ کرده است
[ترجمه گوگل]تلگراف مقاله های متعدد در این زمینه را در سه سال اخیر چاپ کرده است
15. I will tell the result by telegraph.
[ترجمه ترگمان]من نتیجه تلگراف را خواهم گفت
[ترجمه گوگل]من نتیجه را با تلگراف اعلام خواهم کرد